اصلاحات، نیاز دایمی بشر
انسان ها به علل و عواملی چون هواهای نفسانی درونی و وسوسه های شیطانی بیرونی همواره در معرض خطر جدی هستند؛ زیرا این دو دسته از علل و عوامل اجازه نمی دهد تا انسان ها مسیر کمالی آفرینش را بپیمایند و زندگی خوب و متناسبی را در دنیا تجربه کنند. هواهای نفسانی انسان را به سوی تفریط و افراط سوق می دهد، بگونه ای که به برخی از نیازها بیش از اندازه بها می دهد و تمام توش و توان خود را مصروف پاسخ گویی به آن دسته از نیازهای مادی و شهوانی و جنسی می کند؛ و در مقابل، برخی از نیازهای طبیعی و فطری خود را سرکوب می کند و اجازه نمی دهد تا به درستی شکل گیرد و رشد نماید. از جمله این نیازها که یا اجازه شکل گیری بدان نمی دهد یا از رشد طبیعی آن جلوگیری به عمل می آورد نیازهای معنوی چون عبادت آفریدگار و پروردگار جهان است. (ذاریات، آیه 56)
افراط در پاسخ گویی به برخی از نیازهای طبیعی و غریزی در کنار تفریط نسبت به برخی دیگر، موجب می شود که انسان حالت تعادل خود را از دست دهد و نتواند مسیر اعتدالی را در پیش گیرد. این گونه است که فساد و تباهی در درون آدمی شکل می گیرد و موجودی کاریکاتوری به وجود می آید که از هیچ تعادل و تناسبی برخوردار نیست. بسیاری از کمالات در چنین انسانی شکل نمی گیرد یا اگر تحقق یابد بسیار نارسا و ناقص شکل گرفته است. در مقابل، افراط نسبت به پاسخ گویی به نیازهای طبیعی دیگر نیز موجب می شود که آن امر کمالی نیز از تناسب خارج شود و نقش کمالی خود را دست دهد؛ چرا که افراط در پاسخ گویی به نیازهای مادی که هواهای نفسانی را تشکیل می دهد، برخلاف نیازهای معنوی حد و اندازه ای دارد که اگر بیش از آن بدان پرداخته شود، از حالت کمالی خارج شده و به یک ضدکمالی تبدیل می شود؛ چرا که جهان ماده به گونه ای آفریده شده که حیات و ممات، بد و خوب، زشت و زیبا در آن تنیده و آمیخته شده است و افراط به ویژه در جنبه مادی آن به جای آنکه چهره کمالی را به نمایش گذارد، جنبه زشت و بد آن را آشکار می سازد، این در حالی است که در جهان آخرت چنین تنیدگی و آمیختگی وجود ندارد و جهان آخرت همه اش کمالی و خیر و حیات محض است. (عنکبوت، آیه 64)
با توجه به همین آمیختگی و فسادپذیری امور در دنیاست که مساله اصلاحات دایمی به معنای اصلاح امر فساد و بازگشت آن به حالت طبیعی و اعتدالی از سوی خداوند مطرح می شود و پیامبران(ع) به عنوان مصلحان بزرگ جامعه این مسئولیت و نقش اصلاح گری را به عهده گرفته اند. نیاز به اصلاحات و مصلحان از همان آغازی که حضرت آدم(ع) و همسرش حوا(س) در اثر هواهای نفسانی و وسوسه های ابلیسی و دروغ ها و سوگندهایش از درخت ممنوع خوردند و دچار فساد شده و زشتی هایشان آشکار شد و از بهشت خود رانده شدند، از سوی خداوند در قالب هدایت تشریعی مطرح شده است. (بقره، آیات 30 تا 38 و آیات دیگر)
پیامبران(ع) از سوی خداوند به عنوان انسان های صالح و کامل، ماموریت یافتند تا مردم را با حقیقت کمال و راه راست رسیدن به آن آشنا سازند و در نقش مصلح به اصلاحات اموری که به تباهی و فساد کشیده شده بپردازند. (انعام، آیه 48، اعراف، آیه 35) این اصلاحات در همه عرصه ها و زمینه ها مساله دایمی است؛ زیرا انسان ها در ا فکار و عقاید به اسراف می روند و تباهی و فساد می آفرینند، چنان که در مسائل اقتصادی و جنسی نیز این گونه مسیر اسراف و افراط را در پیش گرفته و فساد و تباهی در آن پدید می آورند. (انعام، آیه 141، اعراف، آیات 31 و 85، یونس، آیه 83، شعراء، آیه 151، طه، آیه 127، ذاریات، آیه 34)
اصلاحات، بازگشت به مسیر کمالی
هدف از اصلاحات برطرف کردن فساد و تباهی و انجام دادن کار شایسته است. (لسان العرب، ابن منظور، ذیل واژه صلح، قاموس اللغه) پس هرگاه در چیزی برخلاف طبیعت و فطرت آن، فسادی راه یافت، نیاز به اصلاحات است؛ چنان که وقتی میان دو نفر درگیری و تخاصمی رخ می دهد و با هم اختلاف دارند، نفر سومی میان ایشان صلح و آشتی ایجاد می کند و آن فساد موجود در میان روابط دو نفر را اصلاح می کند.
مسیر اصلی حرکت های جهانی براساس سنت های الهی، رسیدن هر موجودی به کمال آن است که نوعی سکونت و آرامش را موجب می شود که مخصوص رسیدن به این کمالات است. وقتی انسانی به کمالی در یک امری برسد، در خود یک نوع آرامش احساس می کند. این آرامش سکونت نامیده می شود چون آدمی را در جایی بی حرکت و ساکن می کند. البته از آنجاکه کمالات الهی بی پایان است و هدف انسانی، خدایی شدن و رسیدن به کمالات الهی است، پایانی برای حرکت های کمالی انسان نیست؛ اما ورود انسان به مرتبه ای که حد نخست کمالی است، موجب آرامشی است که انسان با اطمینان بیشتر و قوی تر در مسیر کمالی گام برمی دارد تا سطوح و مراتب دیگر کمالی را نیز ادراک کند.
به هرحال، انسان در اندیشه و هدف کمالی که آرامش درآن موج می زند، می کوشد تا هر گاه در امری فسادی راه یافت با بازگشت به مسیر کمالی از طریق اصلاحات به آن کمال برسد. (انعام، آیه 48،اعراف، آیه 35).
در آیات قرآنی میان توبه و اصلاحات، ارتباطی برقرار شده است؛ زیرا توبه به معنای بازگشت به مسیر درست کمالی است و انسانی که قدرت تشخیص خود را هنوز از دست نداده است، به اصلاح امر فاسد می پردازد و در مسیر کمالی قرارمی گیرد. (آل عمران، آیه 89؛ نساء، آیه 16؛ مائده، آیه 39؛ انعام، آیه 54؛ نحل، آیه 19؛ نور،آیه 5).
درانتظار صالح و مصلح کل و ویژگی منتظران
چنان که گفته شد امور دنیایی چنان آمیزه ای از حق و باطل، زشت و زیبا و بد وخوب است که هراز گاهی انسان نیازمند بازبینی و ارزیابی کارهای انجام شده و راه های رفته است؛ زیرا انسان ها هنگام اشتغال به کاری چنان در آن غرق می شوند که از امور دیگر غفلت می کنند.
اینجاست که لازم است هراز گاهی دست از کار کشید و به ارزیابی بر اساس نقشه راه پرداخت تا هرگونه انحراف و کژی شناخته و اصلاح شود.
عوامل و علل درونی و بیرونی درصد خطا و اشتباه آدمی را افزایش می دهد. از این رو آدمی گاه چنان درگمراهی غرق می شود که قدرت تشخیص خود را نیز از دست می دهد. (بقره، آیات 8 تا 10) در این حالت گاه لازم است تا انسان را از جهل مرکب بیرون آورد؛ چرا که افساد را اصلاح می داند و کارهای زشت و برخاسته از سفاهت را عین خردورزی و کار صالح و خوب و نیک می داند. (همان)
گاه تنهایی اشخاصی از انسان ها گرفتار جهل مرکب می شوند ولی گاهی جوامع با تمام افراد و اعضای آن در محیطی قرار می گیرند که قدرت تشخیص حق از باطل وحرکت در مسیر کمالی از آنان سلب می شود، هرچند که اختیار به تمام معنا از ایشان سلب نمی شود، ولی گریختن از چنگال قوی گفتمان غالب و چیره محیط زندگی بسیار سخت و دشوار است. (نوح، آیه 27).
با توجه به شرایط عمومی جهان و گسترش امور ضد کمالی و نابهنجار و زشت درجوامع، انسان های صالح تلاش هایی را برای رهایی دیگران به خرج می دهند؛ زیرا رهایی خویش را در گرو رهایی جوامع بشری از کفر و فجور می دانند. (سوره عصر) اما تلاش های این افراد صالح همواره قرین موفقیت نبوده و نیست؛ چرا که مفسدان قدرتمند از هر ابزاری برای رسیدن به اهداف شوم و بدخویش سود می برند؛ درحالی که مصلحان با محدودیت ابزارها مواجه هستند؛ چرا که برای رسیدن به هدف خوب و صالح می بایست از ابزار نیک و صالح و راه و مسیر خوب و هنجاری استفاده کرد و هیچگاه هدف وسیله را توجیه نمی کند.
از آنجایی که صالحان، اهل ایمان هستند و می دانند که جهان در نهایت به سمت کمال می رود، در انتظار مصلح و منجی کل هستند تا جامعه انسانی را به سمتی هدایت کند که همه از کمالات به شکل مطلوب و مناسبی استفاده برند و به آن برسند.
منتظران مصلح و منجی جهان، خود انسان های صالحی هستند که اهل کمالات نیز می باشند. از این رو در روایات صفاتی که برای منتظران بیان شده صفات کمالی است. آنان خود انسان های خوب و نیکوکاری هستند که برای اصلاح جامعه تلاش می کنند. انسان هایی هستند که از تنهایی راه نمی هراسند و در برابر دشمنان و مفسدان چون آهن، سخت و شدید هستند و برای رهایی از بدی ها تلاش می کنند و استقامت می ورزند. (هود، آیه 112)
امام سجاد(ع) درباره منتظران واقعی می فرماید: اذا قائم قائمنا اذهب الله عن شیعتنا العاهه و جعل قلوبهم کزبر الحدید؛ آن گاه که قائم ما قیام کند، خدا آفت را از شیعیان ما بزداید و دل هایشان را چون پاره های آهن استوار سازد. (الخصال، شیخ صدوق، ج2، ص541)
منتظران واقعی به عللی برترین مردمان زمان خود و حتی زمان های دیگر هستند؛ زیرا اینان با آنکه در شرایط سخت محیطی و گفتمانی زندگی می کنند و از همه جهات بر ایشان فشار است و فساد و تباهی امان ایشان را بریده است ولی هرگز در درستی راه خویش شک نمی کنند و با همه فشارها سعی می کنند تا صالح باشند و به میزان توان خویش اصلاحات را پیگیر باشند و جامعه را به سوی صلاح و اصلاحات ببرند.
از این رو امام سجاد(ع) منتظران واقعی را برترین مردمان روزگار برمی شمارد و می فرماید: «المنتظرون لظهوره افضل اهل کل زمان؛ منتظران ظهور امام مهدی(عج) برترین اهل هر زمان اند. (بحارالانوار، ج 25 ، ص122)
در همین راستا و به سبب سختی دوران انتظار و مبارزه با اهل فساد و جنگ عملی و علمی با آنان، امام سجاد درجایی دیگر ارزش انتظار را بسیار بالا می برد و می فرماید: «من ثبت علی ولایتنا فی غیبه قائمنا، اعطاه الله اجر الف شهید مثل شهداء بدر و احد؛ هرکه در دوران غیبت قائم ما، بر ولایت ما ثابت قدم باشد، خداوند پاداش هزار شهید مانند شهدای بدر و احد را به او عطا می فرماید. (کشف الغمه، ج3، ص312)
امام صادق(ع) نیز می فرماید: «المنتظر للثانی عشر کالشاهر سیفه بین یدی رسول الله(ص) یذب عنه؛ کسی که منتظر امام دوازدهم است مانند کسی است که در کنار رسول خدا(ص) و برای دفاع از آن حضرت شمشیر می زند. (غیبت نعمانی، ص41)
امام موسی کاظم(ع) نیز در بیان علت ارزش و اهمیت انتظار می فرماید: «طوبی لشیعتنا المتمسکین بحبنا فی غیبه قائمنا، الثابتین علی موالاتنا و البراء من اعدائنا، اولئک منا و نحن منهم، و قد رضوا بنا ائمه و رضینا بهم شیعه، طوبی لهم، ثم طوبی لهم، هم والله معنا فی درجتنا یوم القیامه ، خوشا به حال شیعیان ما که در غیبت قائم ما بر محبت و ولایت ما و بیزاری از دشمنان ما پایدار ماندند، آنها از ما و ما از آنهاییم. آنان امامت ما را پذیرفتند، ما هم آنها را به عنوان شیعیان خود پذیرفتیم. خوشا به حال آنها و بازهم خوشا به حال آنها، آنان به خدا قسم در درجه ما و درکنار ما در روز قیامتند. (الزام الناصب، ص86)
امام هادی(ع) مسیر درست منتظر واقعی را نشان می دهد و معلوم می دارد که وظیفه منتظر واقعی در عصر غیبت چیست؟ آن حضرت می فرماید: اگر نه این بود که پس از غیبت قائم آل محمد، برخی از علما وجود دارند که به سوی او دعوت می کنند و مردم را به حضرتش سوق می دهند و از دینش با استدلالهای الهی حمایت می کنند و ضعیفان از بندگان خدا از افتادن در دام ابلیس و یارانش، رهایی می بخشند، پس به تحقیق هیچ کس نمی ماند جز اینکه از دین خدا برمی گشت. ولی آن عالمان، زمام قلوب ضعفای شیعه را می گیرند همانگونه که ناخدای کشتی، سکان کشتی را می گیرد، پس آنها نزد خدای عزوجل از همه برترند. (بحارالانوار، ج51، ص156)
براین اساس ارزش انتظار در همان مبارزه جویی و اصلاح گری اهل انتظار است که برای اصلاح جامعه خود تلاش می کنند و منتظر مصلح واقعی هستند و در برابر فشارهای مفسدان مقاومت می کنند و از راه درستی که شناخته اند کوتاه نمی آیند و هیچ گونه ای از فساد را نمی پذیرند، بلکه نسبت به آن واکنشی منفی داشته و مبارزه می کنند.
برخی بر خلاف آموزه های قرآنی و روایی خواهان افزایش فساد هستند و اگر خود اهل صلاح و افراد صالحی هستند ولی به جنگ فساد نمی روند و بر این باورند که باید بگذاریم تا فساد و تباهی گسترش یابد و زمینه برای ظهور مصلح کل فراهم آید؛ در حالی که براساس آموزه های قرآنی، انسان های صالح به سوی امور کمالی و صالح می روند و با آن دمخور می باشند و از فساد و تباهی بیزاری می جویند. (نور، آیه26)
حال چگونه است که به جای گرایش به صلاح و اصلاحات اجازه می دهند که امور خبیث و فاسد در جامعه گسترش یابد و با آن مبارزه نمی کنند؟ امام سجاد(ع) می فرماید که انسان های صالح نه تنها کارهای خوب را می پسندند بلکه با افراد صالح نشست و برخاست دارند تا این فضای مناسب را برای خود و جامعه ایجاد کنند: مجالسه الصالحین داعیه الی الصلاح؛ همنشینی با صالحان، به سوی صلاح رهنمون می شود. (بحارالانوار، ج87، ص304)
پس معنا ندارد که انسان های صالح به انسان های طالح و بد گرایش داشته باشند و با آنان همنشین شده و آنان را تقویت کنند یا اجازه تقویت به آنان بدهند در حالی که اصل امر به معروف و نهی از منکر به گونه ای است که اگر کسی نسبت به منکر ساکت باشد همانند عامل به منکر شناخته می شود. (اعراف، آیات 164 تا 166)
به هر حال، انتظار مصلح کل شرایط و وظایفی دارد که شخص منتظر واقعی می بایست به آنها توجه داشته باشد و براساس آن عمل کند وگرنه تنها مدعی دروغین و منافقی بیش نیست که ادعای انتظار دارد ولی در خلاف جهت مصلح و فلسفه انتظار عمل و رفتار می کند. باشد که خداوند ما را از منتظران واقعی آن حضرت(عج) قرار دهد.