علی خانی
بدون تردید، در مسیر پیدایش، رشد و تداوم هر پدیدهای، ممکن است آسیبها و آفتهایی بروز کند که مانع تحقق یا استمرار آن شود، از این رو اگر پدیدهای بخواهد ایجاد گردد یا دوام پیدا کند، باید علاوه بر وجود مقتضی، مانع یا موانعی وجود نداشته باشد. موانع همان آسیبها و آفتهایی هستند که اگر زدوده نشوند، ادامه حیات آن پدیده را با مشکلات جدی روبهرو میسازند. دوام و استمرار انقلاب اسلامی نیز، ضرورت بحث از آسیب شناسی انقلاب را ایجاب مینماید. انقلاب، نظام و جامعه اسلامی هم اگر از آسیبشناسی غفلت ورزد و به آسیبزدایی توجه کافی نکند، آسیبها و موانع، حرکت تکاملی و رو به توسعه آن را سد میکنند و تحقق اهداف آن را به تاخیر انداخته، یا ناممکن میسازند.
شناخت آسیبها و آفتهایی که انقلاب اسلامی را تهدید میکنند، نخستین و اساسیترین قدم در جلوگیری از پیدایش و رشد آسیبهاست و تلاش لازم برای پویایی سیر تکاملی انقلاب اسلامی را قوت میبخشد. دشمن میکوشد از همه امکانات خود استفاده کند تا در راه تشخیص حق از باطل و حرکتِ بدون لغزش در مسیر مستقیم دین و انقلاب اسلامی، خدشه و انحراف و ابهام ایجاد کند.
مطابق فرمایش حضرت امام خمینی (ره) حفظ دستاوردهای پیروزی انقلاب اسلامی از بهدستآوردن پیروزی دشوارتر است و این امر مسئولیتهای نسلهای بعدی انقلاب را دو چندان میسازد. انقلاب اسلامی همواره از درون و بیرون با آسیبها و آفتهایی مواجه است که درصورت غفلت مردم و مسئولان، بهتدریج به انحراف یا استحاله و یا نابودی کشیده میشود.
امام خمینی(ره) درباره اهمیت آسیبشناسی انقلاب و زیانهای غفلت که عامل مهمی در آسیب رسانی به انقلاب اسلامی است، میفرماید: «یک کشوری وقتی آسیب میبیند که ملتش بیتفاوت باشد راجع به آسیب ها»(1). هشدارهای مقام معظم رهبری در چند سال اخیر به همین دلیل است تا هم مردم و هم مسئولان، آسیبهای تهدیدکننده سلامت انقلاب را جدی تلقی کنند و با سیاستگذاری صحیح جامعه را واکسینه کنند: «عزیزان من! گاهی یک غفلت، یک بی توجهی، یک سستی، یک سهل انگاری ممکناست یک محصول عظیم را از دست یک ملت بگیرد!»(2).
آسیبهایی که انقلاب اسلامی را تهدید میکنند، از زوایای مختلف و به اعتبارات گوناگون قابل تقسیم بندیاند:
1 ـ به اعتبار مراحل مختلف شکلگیری در سه مرحله نفوذ، استحاله و براندازی. 2 ـ بر مبنای مراحل شکلگیری انقلاب و نظام اسلامی مانند: آسیبهای مبنایی و تئوریک و نظری، آسیبهای ساختاری و آسیبهای فرایندی. 3 ـ به اعتبار اصناف و اقشار مورد تهدید، مانند آسیبهایی که روحانیت، دانشگاهیان، روشنفکران، نیروهای مسلح، نهادهای انقلابی و دولتی را تهدید میکند. 4 ـ به اعتبار موضوعات عام و کلی مانند آسیبهای فرهنگی، (مراکز علمی و تبلیغی و مطبوعاتی) اقتصادی، سیاسی، احزاب و نهادهای سیاسی، اجتماعی، نظامی و امنیتی. 5 ـ آسیبهایی که مدیریت کلان نظام اعم از رهبری و قوه مجریه، مقننه و قضائیه را تهدید میکند(3).
در یک تقسیمبندی کلی، میتوان آسیبهای انقلاب را به دو قسم تقسیم نمود: 1- آسیبهایی که ارکان انقلاب و مبانی اساسی نظام را تهدید میکنند. 2- آسیبهایی که روند و حرکت انقلاب اسلامی را کند مینمایند. بدیهی است که عوامل تداوم انقلاب همان عوامل پیدایش آن است که ارکان و اصول بنیادین و محوری آن را تشکیل میدهد و سلامت و حفظ این اصول و ارکان، تضمین کننده سلامت و پویایی انقلاب و نظام اسلامی و ناکام کننده توطئههای دشمنان است. سه رکن اصلی و اساسی انقلاب اسلامی، همانا «اسلام»، «رهبری» و «ملت» هستند.
در این نوشتار به رکن اول یعنی «اسلامیت نظام» میپردازیم. همانطور که از بیانات حضرت امام خمینی (ره) برمیآید ایشان همواره نهضت را مبتنی بر آموزههای تحرک بخش دینی دانسته و ماهیت مکتبی و اسلامی بودن انقلاب را به تصریح خاطرنشان و علت دشمنی و هراس دشمنان را «اسلام» و قدرتی که در ملت و جوانان به وجود میآورد،معرفی مینمودند: «اینها از اسلام میترسند از من و تو نمیترسند. اینها از اسلام میترسند، اسلام بود که جوانهای ما را غلبه داد بر توپ و تانک و همه چیزها بر همه قدرتها ملت ما را غلبه داد»(4).
ایشان مهمترین عامل پیروزی جوانان و ملت ایران و شکست دشمنانِ مجهز به سلاحها و پشتیبانی تبلیغات ابرقدرتها را، عمل به ارزشهای اسلام دانسته، میفرمایند: «شما خیال میکنید که اگر چنانچه در مغز این جوانهای برومند ما یک مسئله اسلام و ایمان نبود، میرفتند خودشان را به کشتن بدهند؟ دلیل نداشت که خودشان را به کشتن بدهند...این «الله اکبرها» بود که شکست داد آنها را؛ ما که چیزی دستمان نبود، اسلام بود و قدرت ایمان بود و این مملکت را نجات داد، تا اینجا رساند از این به بعدش هم همین اسلام است که همه کارها را میتواند انجام بدهد»(5).
مقام معظم رهبری نیز بارها بر قدرت تحرکآفرینی و دشمن ستیزی مکتب حیاتبخش اسلام تأکید فرمودهاند و علت رویارویی استکبار جهانی با انقلاب اسلامی را ماهیت دینی و اسلامی آن بیان کردهاند: «هدف استکبار جهانی از مواجهه با ایران اسلامی فقط اسلام است و بس و هیچ مسئله دیگری در میان نیست»(6)
بنابراین دشمنان انقلاباسلامی، موجودیت خویش را با توجه به گسترش و پویایی اسلام ناب محمدی(ص) در خطر نابودی میبینند و با تمام توان و با بهرهگیری از کلیه امکانات به میدان مبارزه آمدهاند. تلاش فراوان آنها خاموش ساختن شعلههای فروزان اسلام و سست کردن انگیزههای اسلامی جوانان و روحیه استکبار ستیزی و شهادتطلبی ملت ایران است. در این راستا یکی از اقدامات گسترده دشمنان انقلاب «ترویج سکولاریسم» بوده است. احیای سکولاریسم و محدود کردن دین و اعتقادات مذهبی به رابطه شخصی انسانهابا خدا و تفکیک آن از مسائل اجتماعی و سیاسی، از مهمترین آسیبهایی است که اسلامیت نظام را تهدید میکند و یکی از گستردهترین محورهایی است که دشمنان انقلاب اسلامی تعقیب نمودهاند و برای القا و ترویج آن از راهکارها و شیوههای مختلفی بهره گرفتهاند.
برخی روزنامهها و نشریههای داخلی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «پایگاه دشمن» بودهاند اقدام به ترویج اندیشه سکولاریسم نمودهاند که ذیلا به برخی از مطالبی که در این نشریات منتشر شده است، اشاره میشود:
1 ـ القای اندیشه جدایی و مغایرت بین علم و دین و اینکه خردورزی و عقل و علم با عمل به احکام الهی انطباق نمییابد و در مدیریت جامعه یا باید تابع مدیریت عالمانه بود یا مدیریت دین(7).
2 ـ دفاع علمی و تئوریک از سکولاریسم و معرفی نمودن آن به عنوان حاصل علم و تمدن بشری و محوریت دادن به انسان و زبان دین را زبان تکلیف و زبان بشر مدرن را زبان حق دانسته و میان آن دو تقابل قائل شدهاند(8).
3 ـ تعریف انحرافی از دین و معنویت و انحصار آن به عدم ورود به عرصه سیاست و حکومت و تبلیغ اینکه مصلحت و حیاتِ عزتمند و ابعاد قدسی دین اقتضا میکند که در حوزه سیاست و اقتصاد وارد نگردد(9).
4 ـ طرح جانبدارانه پلورالیسم و صراطهای مستقیم و نتیجهگیری این مطلب که دین یک تجربه شخصی و متکثر است و نمیتواند مبنای زندگی اجتماعی نظم واحد و ترسیم کننده نظام سیاسی مقتدر باشد(10).
5 ـ حاکمیت دین غیر دموکراتیک است و میان نظام ولایت فقیه و دموکراسی تضاد وجود دارد(11).
6 ـ ترویجلیبرالیسم، اباحیگری وآزادیهای اخلاقی که بادین اسلاممغایرت دارد(12).
7 ـ طرح اندیشههای ناسیونالیستی مانند شعار «ایران برای ایرانیان» برای اصالت دادن به ملیت در مقابل ماهیت دینی انقلاب(13).
8 ـ خشونتآمیز خواندن حکومت دینی و مقایسه غلط نظام اسلامی با حاکمیت مسیحیت در قرون وسطی(14).
9 ـ مخالفت همراه با ایجاد شبهه در احکام و قوانین حقوقی و جزائی اسلام مانند قصاص، دیه زن، ارث فرزند دختر، حکم ارتداد و... بدون توجه به مبانی و مصالح و حکمت تشریع قوانین اسلام(15).
10 ـ طرح متغیر بودن سیاست و تابعیت آن از اقتضائات زمانی و مکانی و دیگر شرایط زندگی، در برابر انعطاف ناپذیری دین(16).
11 ـ القای ضرورت شکلگیری اصلاحات در دین و ارائه تفسیر جدید از تعالیم اسلامی جهت کاربردی ساختن و انطباق با دستاوردهای علوم انسانی جدید و مبتنی بر اومانیسم(17).
12 ـ طرفداران و اندیشمندان سکولار میگویند خود قرآن برای دین و انبیا رسالتی جز دعوت و ابلاغ حکم خدا قائل نشده است و دخالت در سیاست و تشکیل حکومت و رفاه و آبادانی دنیایی را در شأن انسانهای آسمانی و رهبران دینی نمیداند(18).هر چند کارگردانان و القا کنندگان این شبهات به سستی و مغالطهآمیز بودن آنها کاملاً آگاهند، اما با ظاهری فریبنده و ادبیات نو و واژههای جذاب سعی در فریب جوانان و نسل جدید انقلاب دارند. بنابراین بر همه سنگر نشینان انقلاب و مدافعان مبانی فکری اسلام و انقلاب اسلامی لازم است که با منطق و استدلال قوی ضمن تبیین مبانی فکری و اعتقادی اسلام، به افشاگری علمی بپردازند و سست بودن مبانی و پایههای شبهات دینی را آشکار کنند تا دشمن در این میدان مبارزه هم خلعسلاح گردد(19).
پینوشتها در دفتر روزنامه موجود است.