* این روزها وظیفهای که برخی اصولگرایان برای خود تعیین کردهاند، شرطگذاری برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم است مثلا آقای باهنر میگوید که اصلاحطلبان باید از فتنه اعلام برائت کنند. آیا آنان در جایگاه تعیین شرط هستند؟
** آقای باهنر از موضع چه کسی شرط میگذارد؟ آیا ایشان به نمایندگی از جناح رقیب شرط میگذارد؟ یعنی ایشان، خودشان را نظام تلقی میکند یا جریانی درون نظام میداند؟ اگر خودش را کل نظام میداند که بسیار خودخواهانه است و اگر ایشان یکی از جناحهای داخل نظام است، این سوال مطرح میشود که مگر یک جناح میتواند برای جناح رقیب شرط بگذارد و به آنها بگوید به داخل نظام بیایید؟ مگر ایشان سخنگوی نظام است که برای دیگران تعیین تکلیف میکند؟ ایشان میتواند دیدگاههای خودش را مطرح کند و بگوید بنده اینطور فکر میکنم. بنده با آقای باهنر اختلاف نظر دارم و برای همین است که ایشان در یک جناح تعریف میشود و بنده در یک جناح دیگر.
* این روزها اخباری منتشر میشود بدین نحو که القا میکنند فعالیت انتخاباتی اصلاحطلبان آغاز شده و بخشی گرد آقای خاتمی، برخی دیگر در دفتر شما و تعدادی هم با آقای عبدالله نوری مشغول برنامهریزی انتخاباتی هستند. نظر شما چیست؟
** اینها، چیزهایی است که دیگران میگویند. ویژگی جریان اصلاحطلبی این است که اصل خیمه و چارچوب های اصلی نظام که در قانون اساسی متبلور شده است را قبول دارند و میخواهند زیر چتر نظام حرکت کنند. این جریان، اصلاح رفتارها، روشها و برداشتهای غیرقانونی از قانون اساسی را مدنظر دارند. برخی زمانها برداشتهای غلطی از قانون اساسی کردیم و برخی اوقات از اجرای قانون اساسی عدول کردیم بنابراین معتقدیم که باید به درون چارچوب بازگردیم. همه ما این مساله را دنبال میکنیم.
* آیا اصلاحاتی که معتقدید قانون اساسی را ستون خیمه نظام میداند، در 2 خرداد 76 متبلور شد یا پیش از آن هم وجود داشت؟
** تاریخچه جریان اصلاحطلبی به مجلس سوم و قبل از آن و شکلگیری مجمع روحانیون مبارز و تشکیل جریان خط امام که در مراحل بعدی به جریان دوم خرداد تبدیل شدند، بازمیگردد. پس از انتخابات خرداد سال76، این جریان عنوان جدیدی پیدا کرد و بعد از آن در میانه راه دولت اصلاحات کلمه اصلاحات جایگزین آن دو کلمه قبلی شد. افراد مختلفی در این مجموعه جریان اصلاحطلبی که میخواهد زیر چتر نظام فعالیت کند، حضور و نقش داشتند. شاخصترین این چهرهها، سیدمحمد خاتمی است. آقای نوری هم که به اتاق فکر دعوت میکند، میگوید که همه حول محور آقای خاتمی، یکی هستیم و آقای خاتمی پیشنهاد میدهد که آقای نوری، افراد و سلایق مختلف را دعوت کند تا اتاق فکر مشترکی تشکیل شود. آقای نوری، بنده و دوستانی که با ما همکاری دارند چه اعضای سابق وزارت کشور و چه اعضای مجمع روحانیون و چه افراد دیگر، هم محوریت آقای خاتمی را قبول داریم و همه با هم هستند.
* دلیل این هجمهها چیست؟
** اصلاحطلبان آنجایی که امکان حضور در جامعه و فعالیت صحیح و اصولی برای جهت پیشبرد اهداف کشور و مردم وجود داشته باشند، حاضر خواهند شد اما هیچگاه محوریت را فراموش نمیکنیم. آنچه رسانههای رقیب مطرح میکنند و میگویند آقای نوری و آقای خاتمی از یکدیگر جدا هستند، دلیلش این است که میخواهند این مساله را قرینهسازی کنند مثل قرینه جبهه پایداری و جبهه متحد اصولگرایی. اصولگرایان چند پاره شدند و نتوانستند بین خودشان انسجام ایجاد کنند و به محض اینکه تصور کردند جریان رقیبشان که همان اصلاحات است، از صحنه خارج شده است، بلافاصله انشعاب کردند بدین نحو که بخشی از آنها انحرافی شدند، بخش دیگر پایداری و مابقی هم به جبهه متحد اصولگرایی پیوستند. اکنون آنها در این شرایطی که بدان دچار شدهاند میبینند که اصلاحات دارای انسجام است پس طبیعی است که تحمل پذیرش چنین انسجامی در اردوگاه رقیب را ندارند.
* چرا هیچگاه خطر عدم انسجام و انشقاق اردوگاه اصلاحطلبی را تهدید نمیکند؟
** یکی از دلایلی که جریان اصلاحطلبی دچار انشقاق و عدم انسجام نمیشود این موضوع است که آنها در قدرت حضور ندارند لذا باید بر سر چه موضوعی با یکدیگر دعوا کنند و انتقاد از چه موضوعی داشته باشند؟ البته این یک توفیق اجباری است که اصلاحات زمینه اختلاف ندارد. (میخندد) آنجا که آقای عبدالله نوری میگوید، بیایید با یکدیگر کار و همفکری کنیم، در جمله بعد تاکید میکند که با محوریت آقای خاتمی باید این کار انجام شود یا زمانی که آقای موسویخوئینی میآید و راجع به انتخابات صحبت میکند، یادآوری و تاکید میکند که ما رئیسی به نام سیدمحمد خاتمی داریم. این مرکزیت و محوریت بهصورت جاافتاده در جریان اصلاحات است و جریان رقیب با طرح این مسائل که آقای نوری فلان حرف را زد و آقای فلانی حرف دیگری زد، درصدد قرینهسازی نسبت به چندپارگی خودشان هستند که من معتقدم غیرواقعی است. اصلاحات این مشکل را ندارد.
* برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری به کاندیدای واحدی رسیدهاید؟
** نه، ما اصلا درمورد انتخابات بحثی نکردهایم.
* پس در مرحله تعیین شاخصهای کاندیدای اصلاحطلبان هستید؟
** ما هنوز بحثمان این است که آیا موضوعی تغییری کرده است و شرایطی برای حضور وجود دارد؟ ما به صفت اصلاحطلب حتما میخواهیم حضور داشته باشم اما آیا موانع برطرف شده است؟ این دیگر دست ما نیست. تازه اگر موانع برطرف شود، در آن زمان بحث خواهیم کرد که آقای الف مناسب است یا آقای ب. ما هنوز در مرحله اول سوالاتمان پابرجاست پس چگونه میتوانیم وارد مرحله بعد بشویم؟
* برای برطرف کردن این موانع آیا مذاکرهای هم انجام شده است؟
** مذاکره که همین بحثهایی است که مطرح میشود اما رفت و آمد و مبادله قاصد وجود نداشته است. خواسته ما مشخص است و گفتیم که انتخابات تعریفی دارد و باید حداقلهای تعریف انتخابات فراهم باشد که همه بتوانند بیایند. مثل این است که شما بگویید در مسابقه دو، دو شرکتکننده حضور دارند که یکی امکانات دارد و آماده و دیگری شرایطش مثل او نیست. امیدوارم که رقیب این واقعیت را پذیرفته باشد که حضور یکتنه و یکصدا در صحنه اجتماعی، سبب رشد جامعه نمیشود. اگر به رشد جامعه اعتقاد دارند و توسعه کشور را میخواهند، باید شرایطی را فراهم کنند که همه سلیقهها امکان حضور داشته باشند و داوری را به مردم واگذار کنند.