سعدالله زارعی
نشست بین المللی تهران اگرچه با مشارکت تعداد محدودی از کشورها برگزار شد اما در سطوح منطقه ای و بین المللی مهم و «تعیین کننده» ارزیابی گردید و در صدر اخبار رسانه های مهم قرار گرفت. در نشست پنجشنبه تهران دو نکته مهم به چشم می خورد؛ نکته اول به «کاری» بودن آن و «نکته دوم» به «آغاز شدن یک راه حل سیاسی» باز می گردد.
نشست تهران با حضور 12 کشور برگزار شد، ایران، روسیه، چین، عراق، لبنان، قزاقستان، پاکستان و پنج کشور عرب آفریقایی اما این ها همه آن کشورهایی نبودند که مایل بوده و یا می توانستند در اجلاس تهران شرکت کنند. بطور مسلم اکثر کشورهای شمالی ایران-جمهوری های مشترک المنافع-اکثر کشورهای مسلمان آسیای جنوبی شرقی، اکثر کشورهای آمریکای لاتین، حداقل دو کشور عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس و اکثر کشورهای آفریقایی مایل بوده و می توانستند در نشست تهران شرکت کنند کمااینکه حداقل نیمی از 22 عضو اتحادیه عرب آمادگی خود را اعلام کرده بودند اما برگزارکنندگان و بخصوص دو کشور ایران و روسیه ترجیح دادند شیب اقدام دیپلماتیک برای حل و فصل منازعه سوریه ملایم و در عین حال «عملیاتی» باشد.
همه می دانند که وقتی تعداد اعضا زیاد می شود توافق روی موارد به سختی صورت می گیرد و در نهایت توافقات معطوف به صحنه عمل کم رنگ می شود از این رو اجلاس اخیر پاریس که با حضور حدود 80 کشور برگزار شد نتوانست به جمعبندی مشخصی برسد و به سرنوشت اجلاس های اسلامبول و تونس گرفتار شد. شاید به همین دلیل نشست 12 کشور در تهران به نشست 10 کشور در ژنو تشبیه شد نه با اجلاس پاریس و... هر چند نشست تهران به نتایج منسجمی رسید ولی نشست ژنو با مقاومت روسیه به اهداف خود دست نیافت. در ارزیابی رهیافت های نشست تهران می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- نشست تهران با محوریت ایران و روسیه در شرایطی برگزار شد که آمریکایی ها وانمود می کردند زمان راه حل سیاسی بحران سوریه پایان یافته و زمان جایگزین شدن راه حل های امنیتی و نظامی فرارسیده است. منظور آمریکایی ها از این تبلیغات آن بود که کشورهای مخالف اقدام نظامی علیه سوریه که اکثریت قاطع کشورهای دنیا را شامل می شوند به اعمال فشار بر سوریه برای پذیرش کناره گیری اسد متقاعد نمایند. از این رو درست در بحبوحه عملیات ضد تروریستی ارتش سوریه، عنان استعفا داد تا زمینه بالا گرفتن بحث راه حل های نظامی امنیتی هموار شود و دولت سوریه از ترس، عملیات ارتش در حلب را متوقف نماید.
نشست تهران این توطئه پیچیده را برهم زد چرا که از یک سو حضور 12 کشور موثر در تحولات سوریه بخصوص ایران، عراق، لبنان و روسیه در این نشست، بحث راه حل سیاسی را از نقطه ای که به ظاهر پایان یافته بود (اعلام رسمی شکست طرح های سیاسی) آغاز کرد و مشخص شد که راه حل سیاسی بدون حضور آمریکا و هم پیمانان آن میسر است.
از سوی دیگر این نشست یک فرصت تازه را برای پایین کشیدن آتش منازعه و حل و فصل مسایل بین طرفین از طریق گفت وگو و بر مبنای حقوق عادلانه طرفین مطرح کرد که غرب قادر به نفی آن نیست چرا که نفی راه حل سیاسی پذیرش رسمی مشارکت در خونریزی هاست از این رو سخنگوی وزارت خارجه آمریکا- پاتریک ونترل- پس از نشست تهران بطور ضمنی بر این مشکل و پیچیدگی موضعگیری پس از نشست تهران، اذعان کرد؛ او از یک سو گفت: «ما نمونه های اندکی در اختیار داریم تا بر موضع خود مبنی به مخرب بودن رفتار ایران در سوریه تاکید کنیم» و از سوی دیگر موضع سنتی آمریکا در قبال ایران را تکرار کرد: «به هر حال ما نمی توانیم بپذیریم که حامی حکومت سوریه می تواند یک بازیگر سازنده برای تسهیل راه حل سیاسی در قبال بحران سوریه باشد». در واقع نشست تهران تاکید کرد که راه حل سیاسی زمینه دارد و مورد توجه کشورهای مهمی است.
2- نشست تهران در فضایی برگزار شد که عملیات ارتش سوریه در استان حلب و محاصره گروههای تروریستی مورد حمایت آمریکا و هم پیمانان منطقه ای و خارجی آن ادامه داشت و استفاده غرب از ابزار زور برای سیطره بر سوریه و ایجاد تحول در نظام سیاسی آن به بن بست کامل رسیده بود. اگر به صحنه تحولات سوریه بخصوص پس از پایان پاکسازی پایتخت و روستاها و باغات اطراف آن نگاه بیاندازیم درمی یابیم که تمرکز نظامی آمریکا و هم پیمانهای آن روی حلب که با هدف جداسازی حلب، ادلب، حما و حمص صورت گرفت، به نتیجه مورد نظر منجر نشده است. برخی آمار بیانگر آن است که محور آمریکا طی یک دوره یک ماهه حداقل 30 هزار نفر عنصر تروریست که به انواع سلاح های نیمه سنگین و بعضا حساس هم مجهز شده بودند را به درون حلب نفوذ داد.
این نیروها سلاح هایی برای شکار تانکها و حتی هواپیماهای نظامی در اختیار داشتند اما با این وجود نتوانستند کار چندانی از پیش ببرند. ارتش سوریه با هوشمندی خاصی کل استان را محاصره کرد، مرزهای شمالی این استان با ترکیه که بین 150 تا 200 کیلومترمربع می باشد را به کنترل جدی درآورد و با حوصله به تنگ کردن حلقه محاصره تروریست ها مبادرت ورزید تخمین ها بیانگر آن است که تاکنون حدود نیمی از این تروریست ها کشته، دستگیر و یا مجروح شده و از کار افتاده اند و بخشی از این تروریست ها در میان جمعیت محو شده اند. از این رو توانایی عملیاتی این گروه اینک به چند هزار نفر تقلیل یافته است. این در حالی است که ارتش با کنترل مناطق حساس دیرالزور، حما و حمص از فرار این عناصر به این مناطق جلوگیری کرده اند با این وصف پایان عملیات در حلب به معنای پایان اقدامات منسجم ضدنظام سوریه هم می باشد.
اجلاس تهران در این فضا به آن دسته از کشورهایی که بطور واقعی خواهان پایان این درگیری ها و آغاز روند سیاسی- از جمله محترم شمرده شدن حقوق مخالفان حکومت سوریه- هستند، امکان داد تا در روند سیاسی سوریه مشارکت بورزند و کاملا معلوم است که تعداد زیادی از کشورها از چنین روندی حمایت می کنند. بر این اساس از همین حالا می توان پیش بینی کرد که تحرک از این نوع در سطح بین المللی و منطقه ای افزایش می یابد.
3- نشست تهران ضربه سنگینی به آمریکا زده و ادامه آن می تواند ورشکستگی کامل آمریکا را به تصویر بکشد. چرا که نشست تهران در غیاب همه کشورهای همگرا با آمریکا برگزار شد اگر این نشست به نتایج عملی برسد یعنی به پایان خشونت ها و یا کاسته شدن جدی دامنه خصومت ها منجر شود، این نکته را به اثبات می رساند که کانون حل منازعات منطقه ای و بین المللی در جای دیگری است نه واشنگتن یا پاریس یا لندن و یا اسلامبول. جایگزین شدن محور ایران و روسیه در تحولات منطقه ای به جای محور آمریکا- اسرائیل منطقه خاورمیانه را از کنترل آمریکا خارج می کند از این رو یک روز پس از نشست تهران، هیلاری کلینتون به ترکیه آمده و بر لزوم ادامه حمایت جدی از تروریست ها تاکید کرد.
وزیر خارجه آمریکا در این سفر از یک سو می گوید خشونت ها باید فورا متوقف شود و از سوی دیگر می گوید کمک تسلیحاتی به مخالفان نظام سوریه را تا سقوط دولت اسد افزایش می دهیم. تناقض گویی کلینتون و عصبانیت شدید او بیانگر آن است که آمریکا می بیند که اوضاع سوریه از کنترل آمریکا، ترکیه و... خارج شده و خشونت ها در سوریه در حال تمام شدن است و حال آنکه دولت بشار اسد بر جای خود باقی مانده است. از این رو او هم از توقف خشونت (به ظاهر و تحت تاثیر شعار نشست تهران) دفاع می کند و هم از افزایش روند ارسال سلاح! و حال آنکه او می داند امکان ارسال سلاح بیشتر به سوریه وجود ندارد و نیروهای آموزش دیده و اعزام شده آنان رو به انهدام کامل هستند.
ادامه عملیات پاکسازی ارتش و نشست تهران ثابت کرد که هم اوضاع نظامی- امنیتی و هم اوضاع سیاسی دیپلماتیک در کنترل دوستان واقعی سوریه است. به عبارت دیگر نشست تهران و شکست عملیات تروریزم در حلب نشان داد که آمریکا و... هم کنترل سیاسی و هم کنترل امنیتی خود بر سوریه را از دست داده اند. این ضربه ای به مراتب سنگین تر از خروج نظامی از عراق پس از روی کار آمدن دولت دوست ایران در بغداد است.
4- نشست تهران و مشارکت دو عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل و دو همسایه عرب سوریه- عراق و لبنان- در آن به خوبی وجهه منطقه ای و خارجی نشست را به تصویر کشید و این مانع آن شد تا این نشست بعنوان یک ابتکار محدود و غیرعملی ارزیابی گردد در این میان حضور روسیه بعنوان هم پیمان نظامی سوریه و عراق بعنوان رئیس اتحادیه عرب از اهمیت خاصی برخوردار بود و پشتوانه های عملی توافقات نشست تهران را مشخص کرد و حال آنکه آمریکایی ها گمان می کردند با تبلیغات سیاسی و تهدیدات دیپلماتیک و توسل به اقدامات وسیع تروریستی در عراق می توانند از حضور روسیه و عراق در نشست تهران جلوگیری نمایند.
در واقع این نشست نشان داد که نظام سوریه علاوه بر آنکه در داخل از توانایی کافی برای مقابله با امواج تروریزم برخوردار است در سطح منطقه ای و بین المللی نیز قادر به جذب همکاری های موثر می باشد. این وضعیت را بگذارید کنار اقدامات 17 ماه اخیر علیه سوریه که از آن رژیمی ضعیف و رو به فروپاشی به تصویر می کشید.
5- نشست تهران برای کشوری که در فضای پرفشار بین المللی به برگزاری آن مبادرت ورزیده است، یک موفقیت مهم به حساب می آید. این نشست در این شرایط، «تهاجمی» و «هوشمندانه» تلقی شد. آسوشیتدپرس روز جمعه آن را «گام بزرگی برای بیرون آوردن سوریه از بحران از طریق دستگاه دیپلماسی» و خنثی کننده «هرگونه بحث از حمله نظامی» دانست کما اینکه نیویورک تایمز این نشست را «جایگزینی مناسب برای گزینه های نظامی» ارزیابی کرد.
این نشست در زمان مناسب خود برگزار شد و طبعا از تاثیرات عمیقی هم برخوردار می شود. اگر این نشست قبل از عملیات تروریست ها در حلب انجام می شد تحت الشعاع تحولات حلب قرار می گرفت و درگیری های بین ارتش و تروریست ها در حلب بعنوان دلیل شکست نشست تهران ارزیابی می شد اما حالا که راه حل های نظامی آمریکایی ها و... امتحان خود را پس داده اند، اجلاس تهران و منطقی و عملی بودن پیشنهادات آن بیشتر دیده می شود کما اینکه بخش هایی از مخالفین حکومت سوریه تمایل خود را به گفت وگو با دولت برای برون رفت از وضعیت فعلی ابراز کردهاند.