با حصول توافق میان روسیه و آمریکا بر سر خلع سلاح شیمیایی سوریه و پذیرش این توافق از سوی دولت دمشق، چشم انداز حمله نظامی آمریکا به سوریه بیش از هر زمان دیگری کمرنگ شده است. در این میان، به نظر میرسد حامیان منطقهای شورشیان سوری اکنون بیش از هر زمان دیگری در سیاستهای خود نسبت به سوریه احساس شکست میکنند. به گزارش "تابناک"، روزنامه ترکیهای "طرف" در مطلبی به بررسی سیاست خارجی ترکیه در قبال سوریه پرداخته و اشاره کرده که فارغ از هر عذر و بهانهای که سیاستمداران ترک برای ناکامی خود در این زمینه بتراشند، حقیقت آن است که محاسبات آنها در قبال سوریه به کلی غلط از آب درآمده است.
این روزنامه در ادامه مطلب خود مینویسد: انگلیسیها گاه برای توصیف یک موقعیت از اصطلاح "شلاق زدن به اسب مرده" استفاده میکنند که معادل ترکی آن را میتوان "آمین گفتن به دعاکنندهای که نیست" در نظر گرفت. این دقیقاً موقعیتی است که ترکیه به آن دچار شده و با پیگیری یک سیاست تنگ نظرانه نسبت به سوریه، تلاش کرده تا نقش خود را در منطقه ارتقا بخشد.
دولت حزب عدالت و توسعه تصور میکرد که در نهایت، ائتلافی به رهبری آمریکا به سوریه حمله کرده و دولت این کشور را به سبب اتهام استفاده از سلاح شیمیایی مجازات خواهد کرد. افزون بر این، بر کسی پوشیده نبود که آنکارا به شدت تمایل دارد بخشی از چنین ائتلافی باشد. با این حال، با انصراف آمریکا از حمله نظامی و سپس پذیرش طرح پیشنهادی روسیه، امیدهای ترکیه رنگ باخت. پس از آن، احمد داووداوغلو، وزیر خارجه ترکیه، با تحلیل غلط از نتیجه دیپلماتیک این طرح پیشنهادی، آن را یک "اقدام نمایشی"دانست که صرفاً به خرید زمان برای اسد کمک میکند. این توافق بدون شک زمان در اختیار اسد خواهد گذاشت؛ اما نمایشی خواندن آن از سوی داووداوغلو، به شدت قابل تأمل است.
بحران سوریه اکنون وارد یک روند دیپلماتیک شده و چشم انداز مداخله نظامی برای براندازی اسد کمرنگ شده است. حتی واشنگتن نیز اکنون مخالف براندازی خارج از عرف اسد است، زیرا گروههای وابسته به القاعده به شدت در سوریه فعال شدهاند و در مورد اینکه چه کسی جانشین اسد خواهد شد، ابهام وجود دارد. با این حال، آنکارا همچنان روی خوشی به گزینههای دیپلماتیک نشان نمیدهد و به حمایت از براندازی اسد ادامه میدهد. اما دولت ترکیه هنوز پاسخ قانعکنندهای به این پرسش که جانشین اسد چه کسی است، نداده است. ترکیه سیاست خود در قبال سوریه را به جای ارزیابیهای استوار و عینی، بر خیال پردازیهای آرمانی استوار کرده است. موازنههای قدرت در سطوح منطقهای و جهانی، این سیاست ترکیه را علیل ساخته و کوته بینی دولت آنکارا، این دولت را با دردسر مواجه ساخته است.
این موضوع که تنها توافق آمریکا و روسیه میتواند به درگیریهای سوریه پایان دهد، از مدتها پیش مشخص بود. از منظری کلی تر، میتوان گفت که غرب واقعیتهای خاورمیانه را بهتر از ترکیه شناخته و نقش آفرینی خود را بر آن مبتنی کرده است. همچنین میتوان گفت که اسد نیز خود را باهوشتر از آن چیزی نشان داده که دولتمردان آنکارا انتظارش را داشتند.
در شرایط کنونی، مشخص نیست که ترکیه چه زمانی خواهد توانست بار دیگر خود را به عنوان یک بازیگر بانفوذ در خاورمیانه جلوه دهد. کشوری که به سرعت پیشنهاد یک عضو دائمی شورای امنیت را زیر سوال برده و آن را نمایشی بخواند، شانس چندانی برای حاضر شدن پای میز مذاکره نخواهد داشت. به جز شمال عراق، ترکیه هیچ حضوری در عراق ندارد. در مصر و سوریه نیز هیچ جای پایی برای ترکیه موجود نیست. وضعیت ترکیه در قبال مذاکرات سازش خاورمیانه نیز حالتی مشابه دارد. پس دیگر چه چیزی باقی میماند؟
البته تردیدی نیست که خیایانهای کشورهای عربی همچنان پر از افرادی خواهد بود که اردوغان را ستایش کرده و نام فرزندان خود را "طیب" میگذارند. اما همه کشورهای جهان اولویت را به منافع ملی خود میدهند. بر این اساس، مشخص نیست از ستایش اردوغان چه منفعتی نصیب ما (ترکیه) میشود؟!
افزون بر این، مشخص نیست که کشورهای قدرتمند خارومیانه تا چه از رهبری حمایت خواهند کرد که مردم منطقه را به نام دموکراسی تحریک کرده، اما اعتراضات دموکراتیک را در کشور خود به هیچ وجه تحمل نمیکند. با پیشبرد سیاست "عمق استراتژیک" (راهبرد سیاست خارجی داووداوغلو) ما به یک "بن بست استراتژیک" رسیده ایم.