سایت بصیرت گروه ترجمه ـ پایگاه اینترنتی الگمینر 25 دسامبر 2013 (۴ دی) در مقالهای به بررسی اتحاد احتمالی رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی در برابر ایران پرداخت و نوشت: پس از توافق هستهای ژنو مقالات بسیاری در مورد همگرایی اسرائیل[رژیم صهیونیستی] و عربستان در برابر این توافق منتشر شد. این ایده شاید در نگاه نخست دور از انتظار باشد که دلیل آن نقش تاریخی عربستان سعودی در کشمکش اعراب و اسرائیل است. این عربستان سعودی بود که طی جنگ یوم کیپور تحریم نفتی اعراب علیه غرب را رقم زد که این اقدام جهان عرب به نیرویی سیاسی برای امتیازگیری از اسرائیل طی سالهای بعد منجر شد. طی موج حملات انتحاری در اسرائیل از سال 2000 تا 2003، عربستان سعودی 50 تا 70 درصد بودجه حماس را تأمین میکرد. البته در حال حاضر ایران جایگزین عربستان شده و حامی مالی اصلی حماس بهشمار میرود.
در ادامه مقاله آمده است: طی دهه 1990 نیز در حالی که اسرائیل به پیشرفتهای دیپلماتیک در خلیجفارس (قطر و عمان) دست یافت و دفاتر اقتصادی در این دو کشور بازگشایی کرده بود، عربستان از این نزدیکی خودداری کرد. درست است که شاهزاده بندر بنسلطان، سفیر عربستان در آمریکا در کنفرانس صلح مادرید در سال 1991 بهعنوان ناظر شرکت کرد و سعودیها در گفتوگوهای چندجانبه در مورد خاورمیانه در مسکو شرکت کردهاند، اما تماسهای علنی اسرائیل و عربستان محدود بوده و هیچ هیئت دیپلماتیکی از اسرائیل به عربستان سفر نکرده است. به نظر میرسد محدودیتهای ایدئولوژیکی شدیدی برای عربستان در تماسهای آشکار با کشور یهودی اسرائیل وجود دارد؛ اما به لحاظ تاریخی، عربستان سعودی مسیر عملگرایانهای را در زمان به خطر افتادن منافع حیاتیاش در پیش گرفته است. آنچه اغلب اسرائیل و عربستان را در سمتی مشابه در مورد کشمکشهای مهم در خاورمیانه قرار داد، خیزش رهبرانی با آرمانهای هژمونیک بود که امنیت دو کشور را تهدید میکرد. ماه گذشته بروس ریدل، یکی از کارشناسان برجسته سابق سازمان سیا در حوزه خاورمیانه، نوشت که چگونه اسرائیل و عربستان در مقابل سیاستهای توسعهطلبانه جمال عبدالناصر در مصر به همگرایی رسیدند.
در پایان مقاله آمده است: نقطه کانونی منافع مشترک آنها جنگ یمن در سال 1962 بود. مصر تحت رهبری جمال عبدالناصر از کودتای نظامی در یمن علیه حکومت آن کشور حمایت کرد. پس از حملات یازدهم سپتامبر که 15 شهروند سعودی در آن دخیل بودند، تغییر ایدئولوژیک مهم در عربستان سعودی شروع شد. در واقع، عربستان سعودی پس از حمایت از اخوانالمسلمین از اوایل دهه 1960 و پناه دادن به برخی از رادیکالترین اعضای آن، تغییر موضع داد و به مخالف جدی این سازمان بدل شد. سال 2002، شاهزاده نایف فقید که در آن هنگام وزیر کشور عربستان سعودی بود علناً به اخوانالمسلمین انتقاد شدید کرد و در مورد اهمیت مقابله با افراطگرایی ایدئولوژیک سخن گفت. یک سال بعد، ریاض هدف حملات انتحاری سهگانهای قرار گرفت که رهبران القاعده مستقر در ایران دستور آن را داده بودند. سعودیها خیلی زود نوشتههای سید قطب، یکی از مهمترین ایدئولوگهای اخوانالمسلمین را ممنوع کردند. در این مقطع زمانی بود که حمایت سعودیها از حماس محدود شد. در نهایت در سال 2006،طی جنگ دوم لبنان، رهبران مذهبی سعودی به انتقاد شدید علیه حزبالله پرداختند. اخوانالمسلمین مصر همسو با قرضاوی از حزبالله و ایران حمایت کردند. البته سعودیها بهطور کامل درها را به روی اخوانالمسلمین در مواردی که منافعشان را تأمین میکرد، نبستند. اخوانالمسلمین سوریه ضدایران است و ممکن است شایسته حمایت سعودیها باشد. امروز از نگاه عربستان سعودی و اسرائیل، قدرتی هژمونیک خاورمیانه را تهدید میکند که آن قدرت ایران است. تعیین اینکه آیا اتحاد اسرائیل و عربستان سعودی در مورد ایران عملاً صورت میگیرد یا خیر، همچنان دشوار است.