تاریخ انتشار : ۲۸ دی ۱۳۹۴ - ۰۸:۳۶  ، 
شناسه خبر : ۲۸۶۱۶۶

(روزنامه آرمان - 1394/06/26 - شماره 2855 - صفحه 6)

جنس ديدارهاي آقاي هاشمي هميشه همين‌طور است. اين همان چيزي است كه هاشمي هم از دانشگاه مي‌خواهد، هم از جامعه. ظاهرسازي‌ها هميشه بدعاقبت است. رياكاري به اختلاس مي‌رسد. آنچه پيشرفت مي‌آفريند، ظاهر آدم‌ها نيست، تفكر آنهاست. پس هيچ نگراني وجود ندارد كه با تي‌شرت خارجي هم به ديدار هاشمي رفت و سخن گفت. آقاي هاشمي كه وارد مي‌شود بچه‌ها به احترام بلند مي‌شوند. سلام مي‌كنند. آقاي هاشمي هم به احترام، با تك‌تك آنها احوالپرسي مي‌كند. اينها همه، چون بچه‌هاي انقلاب هستند، مثل بچه‌هاي هاشمي مي‌مانند. هاشمي ميان بچه‌هاي انقلاب فرقي نمي‌گذارد. چون خوب مي‌داند كه تبعيض‌هاي كلامي و ديداري چگونه دل‌ها را از انقلاب دور مي‌كند. حرف دانشجوها آغاز مي‌شود.

حكايت اولش شرح ماجراي سفر علي مطهري است. ماجرايی كه در شيراز اتفاق افتاد. جالب است كه يكي از بچه‌ها از شيشه‌هاي فرورفته در سرش مي‌گويد. ولي زخم بزرگ‌تر خود را زخم قلبش مي‌داند كه هنوز هم مداوا نشده است. مي‌گويد مگر مي‌شود در يك شهر بزرگ، عده‌اي همچون اراذل و اوباش قداره بكشند و شيشه، خرد كنند. دانشجويي كه اين حرف‌ها را مي‌زند كمي بغض مي‌كند. بعد رو به آقاي هاشمي مي‌كند كه شما بايد يک كاري بكنيد. آقاي هاشمي هم براي اينكه حال و هوايش را عوض كند به شوخي مي‌گويد: من دخالت كنم، بدتر مي‌شود! دانشجوها هم با شنيدن اين جمله مي‌خندند. يك نفر آنها هم كنار من نشسته است. به شوخي يا جدي زير لب مي‌گويد: بايد برويم از دانشگاه كلمبياي آمريكا ياد بگيريم، چون به احمدي‌نژاد هم تريبون مي‌دادند! دانشجوي بعدي خانمي است كه چند سوال دارد.

مهم‌ترينش درباره خود آقاي هاشمي است. مي‌پرسد چگونه است روزي شما مغضوب اصلاحات مي‌شويد و روزي محبوب. روزي اصولگرايان مويد شما مي‌شوند و روزي مخالف. اگر تغيير شماست، براي چه؟ اگر تغيير آنهاست، چرا درس نمي‌گيرند؟ البته آخرش هم مي‌گويد براي ما جوانان شما يك الگو هستيد. فقط مي‌خواهيم كمي از اين روند حب و بغض‌ها براي ما بگوييد؟دانشجوي بعدي سوالي انقلابي پرسيد. او از هاشمي درباره امام(ره) مي‌پرسد. او از آقاي هاشمي مي‌پرسد؛ پرسش كه نه، مطالبه مي‌كند كه در روزگاري كه انقلاب نكرده‌ها، پرچمدار انقلابي‌گري شده‌اند، چگونه مي‌خواهيد از گفتمان امام، صيانت كنيد؟ حرف دانشجوها كه تمام مي‌شود، نوبت سخن آقاي هاشمي مي‌شود. حرف اول تفاوت نسل‌هاي ديروز و امروز است، نه به عنوان يك عيب كه در مقام يك حُسن.

هاشمي، نسل امروز را نسل آگاه‌تري مي‌داند. نسلي كه با استفاده از ابزارهاي نوين در شاهراه‌هاي اطلاعاتي قرار گرفته است. اين همان چيزي است كه امام، آرزويش را داشت. هاشمي خوب به خاطر دارد، علاقه امام را به استفاده از ابزارهاي اطلاع‌رساني. حرف بعدي آقاي هاشمي اطمينان خاطر به جوانان دانشجو است.

اطمينان قلبي براي آينده‌اي روشن كه در دنياي امروز ديگر نه حكومت موروثي جايي دارد نه حكومت‌هاي نظامي. اين تعريف صريح آقاي هاشمي براي آن است كه همه بدانند هميشه در جمهوري اسلامي ميزان رأي ملت بوده و خواهد بود و هر نقشه‌اي و هر طرحي در مقابل آن محكوم به شكست است. تعبير هميشگي آقاي هاشمي براي مردم، تعبير اقيانوس است. اگر اراده اين اقيانوس با تقدير الهي همگام شود هر سد و نيرنگي را خواهد شكست، درست همانند آنچه در انتخابات 92 رخ داد. حماسه‌اي كه در انتخابات 94 نيز تكرار خواهد شد. آقاي هاشمي در ادامه سخنانش پاسخ سوال دانشجويي را مي‌دهد كه پرسيده بود حب و بغض‌ها به شما از كجاست؟ پاسخ هاشمي يك كلمه است: ثبات در اعتدال. هاشمي چه در سلوك شخصي چه در سيره سياسي همواره سعي كرده در خط اعتدال باشد. در زندگي شخصي‌اش، زهدفروشي نكرده و در زندگي سياسي‌اش هم رياكاري نمي‌كند. هاشمي هميشه خودش بوده و خواهد بود.

براي همين در خاطراتش هم از تفريحاتش مي‌نويسد هم از اشتباهاتش. به قول ظريفي مي‌گفت: هاشمي هم مي‌توانست مثل خيلي‌ها نه خاطره بنويسد و نه از زندگي خصوصي‌اش بگويد. ولي اين كار را كرد تا آيندگان نگويند روحانيت فقط ديگران را به صداقت دعوت مي‌كنند! ماجراي اصولگرايان با هاشمي مشابه وضعيت اصلاح‌طلبان با ايشان است. آقاي هاشمي مي‌گويد افراطي‌هاي هر دو جناح با او مشكل دارند. چون در ميانه اعتدال، ثابت ايستاده است.

از دهه 60 تا امروز. شايد خيلي‌ها ندانند ولي مأمن اصولگرايان در دهه اول انقلاب در اوج اقتدار چپ‌گرايان هاشمي بوده است. امروز هم در بزنگاه اقتدار اصولگرايان يگانه ملجا اصلاح‌طلبان هاشمي شده است. اين صفت اعتدال است كه هيچگاه پشت به جناحي نمي‌كند بلكه با روي باز، رجوعشان را پذيرا مي‌شود؛ رجوعي كه آميخته به گذر از افراط‌ها باشد. هاشمي افراط را خاص يك جريان نمي‌داند بلكه جزو خواص بد آنها مي‌داند. پس نزديكي و دوري آنها را به خود، ناشي از ميزان حالشان مي‌داند.

ميزان حالشان اعتدال باشد، به هاشمي نزديك‌تر مي‌شوند. احوالشان به افراطي‌گري نزديك شود، از هاشمي دور خواهند شد. حرف آخر هاشمي حرف برجام است، آن هم در اوج بررسي آن در مجلس. تعبير آقاي هاشمي تعبير بسيار گويايي است: «برجام درس خوبي براي مردم است». هاشمي خوب مي‌داند كه مسير برجام مسير بي‌‌بازگشتي است. حرف امروزش هم نيست قبلا هم گفته بود: «به مذاكرات خوشبين است. چون انتخاب يك ملت است.» هاشمي از مسير مذاكرات و برجام، غربالي مي‌سازد براي جداسازي افراطي‌ها، در نگاه مردم. همان‌طور که از احمدي‌نژاد، معياري ساخت براي بصيرت و بازگشت از انحراف. هاشمي خوب مي‌داند كه مسير برجام مسير بي‌بازگشتي است. چون اكثريت مردم از آن راضي هستند. ولي روند بررسي‌اش را هم در مجلس درس خوبي مي‌داند. براي مردم، براي انتخابات 94، براي انتخاب نمايندگاني نزديك‌تر به نظر مردم. هاشمي خوب مي‌داند كه مسير برجام، مسير بي‌بازگشتي است.

روايت مصلحت همچنان باقي است...

http://armandaily.ir/?News_Id=128156

ش.د9404105