تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۷  ، 
شناسه خبر : ۲۸۹۴۲۷
مقدمه: در میان صحبت­های احمد توکلی می­ شود ارجاعاتی به مصادیق فساد توسط آقازاده­ها با مسئولان پیدا کرد؛ آنجا که از ثروت هزارمیلیاردی یک وزیر صحبت به میان می­ آورد یا اشاره­ هایی به عزل ۱۷۱ قاضی دارد. یا در جایی از این گفت­گو از امتناع هیأت رئیسه مجلس برای انتشار فهرست سفرهای خارجی نمایندگان سخنبه میان می آورد. با این حال او معتقد است فساد در ایران هنوز به مرحله سیستمی نرسیده و می ­توان از دو طرف – نهادهای مردمی و نهادهای دولتی – به فساد حمله و آن را ریشه ­کن کرد. توکلی به همراه دوستانش یک نهاد مردمی به نام دیدبان شفافیت و عدالت برای مبارزه با مقوله فساد راه­اندازی کرده­ اند. با وی درباره موضوع فساد اقتصادی گفت­گو کرده ­ایم:
پایگاه بصیرت / مجيد مهرابي‌دلجو / دبير گروه سياسي
(روزنامه همشهري - 1394/09/24 - شماره 6705 - صفحه 28)

* اگر بخواهیم درباره بحث فساد اقتصادی صحبت کنیم باید به پرونده هایی رجوع کنیم که در ابتدای سال ۹۰ پدید آمدند یا کشف شدند. مثل پرونده سه هزارمیلیاردی یا پرونده بابک زنجانی که این روزها دادگاه آن در حال برگزاری است. چرا فساد به صورت ناگهانی رشد کرد. چه اتفاقی در کشور افتاد؟ آیا نظارت برای کشف فساد قوی تر شد یا زمینه های فساد بیشتر شد؟

** فساد هم مثل هر موجودی یک بستر انعقاد دارد ویک بستر رشد. مثل هر موجود زنده‌ای ضعیف و قوی می شود و وقتی قوی می شود با برخوردهای معمولی پس نمی نشیند. فساد ممکن است به شرایطی برسد که مبارزه با آن خیلی مشکل شود. از این جهت این بلا سر ما آمده است. یکی از ریشه‌های مهم پیدایش فساد تغییر روحیه کارگزاران نظام بوده است که بعد از جنگ بیشتر آشکار شد. یکی دیگر از ریشه‌های فساد ساختار اقتصادی ما بود.

برخلاف دولت‌های معمولی که از طریق مالیات اداره می شوند، در ایران، دولت به جای اینکه متکی به عوامل تولید باشد، از آن ها مالیات بگیرد و به مردم و مالیات دهندگان پاسخگو باشد که مالیات دریافتی را در چه راهی هزینه کرده است، متکی به نفت است، یعنی دولت با تکیه به منابع نفتی قدرت خرید به جامعه تزریق می کند، در این شرایط همه به دنبال آن هستند که از این قدرت خرید بی ارتباط به کارشان سهم بیشتری ببرند و لذا باید اصطلاحا دم دولت را ببینند، یعنی دولت به جای اینکه شریک اقتصادی مردم باشد، به متولی ثروت و تقسیم کننده منابع تبدیل می‌شود و خود به قصد یا به اسم توسعه بزرگ می شود و به رقیب اقتصادی مردم تبدیل می گردد. وقتی که نقش و دخالت دولت در اقتصاد زیاد شد، دولت علاوه بر آنکه توزیع کننده منابع است، توزیع کننده جوازها هم می شود.

در این شرایط جوازی که تقسیم می شود باید دولت امضا کند،‌ منابعی که توزیع می شود باید با امضای دولت باشد، لذا امضا گران قیمت می شود. حالا اگر در این نوع دولت، پرداخت‌ها درست صورت نگیرد، نظام پرداخت حقوق و دستمزد درست نباشد، عدالت احساس نشود و سران حکومت هم از ساده زیستی فاصله بگیرند، روحیه کارگزاران به سمت رفاه و تامین خودشان برود فساد جان می گیرد. پس نفتی بودن و دولتی بودن ساختار در کنار تغییر روحیه کارگزاران از عوامل پیدایش فساد است. در سال های گذشته این روحیه به تدریج قوی شد و کارکرد این ساختار ادامه پیدا کرد. از سوی دیگر به آزادی رسانه ها توجه نشد و آزادی آن ها به کفایت تامین نبود. روزنامه سلام را به خاطر انتقاد از دولت وقت بستند و آقای عبدی را زندانی کردند. روزنامه رسالت در آن مقطع تحت فشار شدید بود.

اگر عده ای سیاستمدار پشت این روزنامه نبودند آن هم به همان سرنوشت سلام دچار می شد. پس کم تحملی مسئولان که با همان روحیه خودبینی و اصالت فردی بی‌ربط نیست و عوامل دیگری مثل بدرفتاری برخی رسانه‌ها، آزادی رسانه ها را محدود کرد.رسانه ها بعضا خودشان هم از آلودگی بی نصیب نبودند. خب روزنامه نگارها هم جزئی از همین جامعه هستند. بعضا روزنامه نگارانی بودند که وقتی پیش وزیر برای مصاحبه می رفتند سکه می گرفتند، وزیر که به خارج از کشور می رفت، روزنامه نگارها را با خودش می برد.، وکیل و نماینده ای اگر می‌خواست دوباره نامزد انتخابات شود و رای بیاورد دم روزنامه نگارها را می دید تا بیشتر با او مصاحبه کنند. این ها هر کدامشان بخشی از علت‌های ریشه دواندن فساد است…

* و مجموعه این ها منجر می شود به همان موضوعی که شما در مقوله فساد نسبت به آن هشدار می دهید؟ یعنی همان فساد سیستمی.

** فساد سیستمی وقتی شکل می گیرد که فساد بیش از حد رشد می‌کند و دستگاههایی که مسئول مبارزه با فساد هستند آرام آرام آلوده می شوند. این آلودگی درجات مختلفی هم دارد. من مثالی در این باره می‌زنم: وقتی رییس قوه قضاییه در یک مرتبه ۱۷۱ قاضی را به خاطر فساد عزل می کند معنایش این است که دستگاه قضایی و دستگاه مبارزه با فساد، آلودگی دارد اما در مقابل، اراده اصلاح هم وجود دارد و یا مثلا در نیروی انتظامی وقتی که شما به کسی برای نظارت و مقابله با ناهنجاری قدرت می دهید اما تامین کافی و زندگی حداقلی و عقلایی برایش فراهم نمی‌کنید آن شخص به سمت فساد سوق پیدا می‌کند.

در بالا عرض کردم که نظام پرداخت ها سالم نبوده و لااقل از طرف مردم عادلانه تلقی نمی شده و نمی شود. یک روحیه دیر آمدن و زود رفتن هم متاسفانه در کشور ما پیدا شده است. یعنی همه می‌خواهند زود به همه چیز برسند. در حالی که در کشورهای دیگر حتی سرمایه‌داری هیچ کس یک شبه پولدار نمی‌شود و با تلاش پولدار می شوند. اما اینجا ثروت بادآورده خیلی معنادار شده است. در این شرایط هم بخش خصوصی، هم بخش دولتی و حکومتی بزن در رو می شوند. مثل مرحوم عالی نسب نیستند بعد از ۶۰ یا ۷۰ سال صنعتگری در آخر سه کارخانه بیشتر نداشته باشد؛ نه اینکه بی عرضه بوده باشد، خیلی هم باعرضه بود اما حدود را رعایت می کرد.

ولی ما سرمایه دارانی داشته و داریم که با ۲۰ میلیون تومان شروع می کند و ظرف ۵ سال به سه هزارمیلیارد تومان می رسد، خب این طبیعی نیست. کما اینکه ثروت فلان وزیر در دستگاه دولتی بوده و هزارمیلیارد تومان ثروت دارد و خودش هم در این باره سکوت می کند آن هم طبیعی نیست. معلوم می شود که این مرض چه این طرف میز چه آن طرف میز وجود دارد. سیستمی شدن یک معنای دیگر هم دارد که از این فراتر و خطیرتر است و آن وقتی است که عناصر فاسد در مجاری تصمیم گیری تاثیرگذار می شوند. چه در مجلس، چه در دولت، چه در وزارتخانه..

* ما به این مرحله هنوز وارد نشده ایم ؟

** نه در مرزش هستیم. در فساد سیستمی به معنای قبلی عناصر فساد شبکه می شوند و همدیگر را حمایت می کنند. شما می بنید ما به یک فسادی حمله می کنیم اما یک روزنامه ای که اصلا هم از آن انتظار نیست مقاله‌ای می زند و از آن فرد مورد تهاجم،‌ دفاع می کند، من نمی‌گویم دفاع بحق نکنند اما وقتی چیزی بین الغی است، این دفاع همان مصداق گرفتاری در فساد است. رسانه باید ناظر باشد، رسانه باید علیه عناصر فاسد مبارزه کند نه اینکه خودش گرفتار شود.

یا می بینیم رسانه های ملی به نام تشویق سرمایه گذاری، تبلیغ گروههایی را می کند که نمی شناسد. در حالی که رکود کشور را آزار می دهد تبلیغ این نوع سرمایه گذارها به سرعت بیشتر می شود . فساد سیستمی به معنای اخیری که عرض کردم باعث می‌شود تصمیمات به صورتی اتخاذ شود که وقتی به مرحله اجرا می رسند، سیستم اتوماتیک ثروت را نامناسب توزیع می‌کند و کیسه قلیلی را در قبال خالی کردن پر می کند.

* آن موضوعی که فرمودید عناصر فساد در مجاری تصمیم گیری ها تاثیر می گذارد خب ما موارد مختلفی را در سال های اخیر دیده ایم. مثلا در مورد شهرام جزایری، ایشان روی تصمیم گیری های نماینده های مجلس اثر می گذاشت، یا همین بابک زنجانی در دادگاه چنان از موضع بالا صحبت می کند که کاملا مشخص است با مجاری تصمیم گیر در ارتباط بوده است. این ها نشانه های ورود ما به فساد سیستمی نیست؟

** ممکن است شما وزیری که اهل فساد و زدو بند با عناصر فساد باشد خیلی کم پیدا کنید، ولی همین وزرای سالم تحت تاثیر قرار می گیرند؛ نمایندگانی که اهل اینجور فسادها باشند کم هستند- حالا به نسبت وزیران تعدادشان بیشتر است- اما تحت تاثیر قرار می گیرند. این عناصر فاسد وقتی می خواهند تاثیر گذار باشند به وزیر و وکیل نمی گویند ما دشمن شما هستیم، بلکه به عنوان مشاور،‌ کمک کننده، و دلسوز نفوذ می‌کنند. مثلا من تلاش دلالان بخش مسکن را در عدم توفیق خودمان در مجلس برای تصویب مالیات بر دارایی های ناشی از سرمایه در بخش مسکن موثر می‌دانم. توضیح ما خیلی روشن بود.

در این زمینه کار کردم و گزارش هایی برای مردم دادم. سه بار گزارش برای نماینده ها دادم و با عدد و رقم و نمودار برایشان توضیح دادم. ماجرا این بود در بخش مسکن؛ کسی مسکن را می خرد که بنشنید، کسی می‌خرد که اجاره بدهد و کسی فقط می‌خرد که بفروشد. احتکار در بخش زمین و مسکن نه تنها هزینه ندارد بلکه منفعت دارد چرا؟ چون متوسط نرخ تورم بخش مسکن همیشه بالاتر از نرخ تورم کل بوده است پس اگر پولم را بدهم زمین بخرم بهتر است و هر چه دیرتر هم بفروشم بهتر است. وقتی این اتفاق می افتد پول در بازار مسکن برای سوداگری به حرکت درمی آید . سفته باز مسکن می خرد که بفروشد. پس تقاضا در این بخش زیاد می شود و قیمت بالا می رود. در این میان متقاضیان واقعی چه کسانی هستند؟ کسانی که می خواهند زندگی تشکیل بدهند یا کسانی که می خواهند خانه اجاره کنند.

قیمت زمین که بالا می رود قیمت ساخت و ساز بالا می رود و با خود قیمت اجاره ها را بالا می کشد، با این افزایش ها سود خرید و فروش بخش مسکن بالا می رود و در نتیجه از بخش‌های دیگر سرمایه به این سمت سرازیر می شود و دور باطل تکرار می گردد. این دیگر خانه سازی نیست. خرید برای فروش است. وقتی پول از جای دیگر به اینجا سرازیر می شود، منابع در بخش تولید کم می شود، چون منابع ملی محدود است. آن طرف کار سخت تر می شود این طرف کار آسان می شود. اینجا دو در هزار مالیات می دهد، ولی آنجا سختی های تولید را که کنار بگذاریم ، بیچارگی و دوندگی های تولید را که کنار بگذاریم ۲۵ درصد باید مالیات بپردازد.

کدام عقل منفعت طلبی این کار را می کند؟ که به جای سرمایه گذاری و دلالی بدون زحمت و تقریبا بدون مالیات در بخش زمین و مسکن، سرمایه گذاری را در بخش تولید صنعتی با تمام دردسرهایش و مالیات لااقل ۲۵ درصدی ترجیح ندهد؟ مگر اینکه فرد وطن دوست باشد، اعتقاد داشته باشد و مردم دوست باشد تا این کار را نکند. ما در مجلس خودمان را کشتیم نتوانستیم برای این موضوع رای بگیریم. بعد از سه مرحله ۵۷ درصد به ما رای دادند اما گفتند تبصره ۱۳- آخرین تبصره – مخالف برنامه است و ۶۷ درصد آرا را می خواهد. هیچی! خلاص شد و رد شد. چرا؟ چون یه عده راه افتادند گفتند این پیشنهاد ایجاد تورم می‌کند اما چطور قانع کردند که این موجب تورم می شود روشن نیست. من مطمئنم یک عده در مجلس تحت تاثیر این استدلال قرار گرفتند.

منظورم این نیست که نمایندگان وابسته به دلالان بخش مسکن هستند حتما اینطوری نیست اما خب تحت تاثیر قرار گرفتند. یعنی یک عده جوسازی کردند و کارساز واقع شد. این را من می‌گویم فساد سیستمی است.این یک نمونه بود. حالا بخشنامه‌هایی که بانک مرکزی می‌زند چقدر تحت تاثیر گروههای پرنفوذ می تواند باشد،‌ بخشنامه هایی که بخش صنعت صادر می کند چقدر تحت تاثیر گروههای پرنفوذ می تواند باشد، بماند. همین قصه پتروشیمی که اولین موضع گیری سازمان مردم نهاد دید‌بان شفافیت و عدالت هم بود، وزیر و معاون وزیر در این بخش ذینفع بودند. تصمیماتشان اریب دارد. می گویند کالای پتروشیمی از بورس خارج شود، بورس متوقف می شود. این‌ها مثال های متعدد فساد سیستمی است.

* فساد تا جایی رشد می کند و پیشروی می‌کند. اما در جاهایی در مبارزه با مصادیق فساد مصلحت اندیشی می شود. مثلا در نمونه آقای زنجانی تا وقتی که شما و چند نماینده دیگر آن نامه معروف به سران سه قوه را علنی نکردید زنجانی آزادانه می گشت و ممکن بود مثل خاوری از کشور خارج شود. چرا این مصلحت اندیشی ها انجام می شود؟

** مصلحت اندیشی وظیفه حاکمان است. رئیس جمهور نمی‌تواند بدون اینکه فکر کند اگر فلان اقدام را انجام دهد چه تاثیری در بازار کسب وکار دارد دست به اقدام زند. من یک روز بعد از انتشار آن نامه در صحن مجلس آقای علی لاریجانی را دیدم. ایشان گفتند که نامه را خواندیم و در جلسات سران سه قوه دیشب مطرح شد. اما سران قوا نگران بودند که مبادا با دستگیری زنجانی نشود پول را زنده کرد. منطق درست بود اما تشخیص اشتباه بود.

گفتم که حالا اگر این شخص از کشور خارج شد و برنگشت آیا پول زنده می شود؟ آقای لاریجانی گفت احتمال خروجش نیز خیلی قوی است. همان جا هم به مسئول دفترش برای انتقال نظرش به دکتر روحانی و آیت الله آملی لاریجانی دستوراتی دادند و فردای آن روز بابک زنجانی دستگیر شد. لذا همه مصلحت اندیشی ها ضرورتا به معنای مماشات نیست و ممکن است واقعا درست هم مصلحت اندیشی شود. ممکن است نیت درست باشد اما تشخیص اشتباه باشد. البته حق با شما هم هست خیلی از اوقات مماشات هم می‌شود.

* ما نهادهای مختلفی برای مبارزه با فساد داریم. سازمان بازرسی، ‌نهادهای تحت نظارت قوه قضائیه، ستاد مبارزه با قاچاق ارز و کالا،‌ ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی و … ظاهرا در مجلس طرحی آماده شده و تمام این وظایف را می خواهند در سازمانی به نام سازمان مبارزه با مفاسد اقتصادی تجمیع کنند؟ آیا صرف تشکیل یک سازمان برای مبارزه با مفاسد اقتصادی می تواند جوابگوی مشکلات باشد؟

** نمی خواهند همه را تجمیع کنند. وقتی فساد سیستمی می شود، دستگاههای مسئول لنگ می زنند. وقتی یک متهم با پررویی می گوید دیه یک آدم ۷۰ میلیون است دو میلیارد می دهم، آیا همه قاضی ها مقابل این تهدید می ایستند؟ بعضی ها می ایستند. وقتی تطمیع می کند آیا همه قاضی ها می ایستند؟ بعضی ها می ایستند. کسی می گفت من فلان موضع را علیه وارد کننده ای گرفتم ، پیغام فرستاد یا ۴ میلیارد می‌گیری کنار می روی یا ۲ میلیارد خرج می کنم دیه ات را می دهم و ۲ میلیارد هم صرفه جویی می کنم. البته من معتقدم اینها جرات این کارها را ندارند. خدا رحمت کند امام را می فرمودند سگی که بخواهد آدم را بگیرد عوعو نمی کند. اینجور مواقع تجربه های موفق نشان می دهد که بالاترین مقام کشور خودش مستقیماً به امور نظارت می کند. مثلا در مالزی ماهاتیر محمد این کار را کرد.

یک ستادی زیر نظر خودش تشکیل داد و از افراد مورد اعتماد خودش برای رسیدگی به مفاسد اقتصادی دستچین کرد. از سوی دیگر ما دستگاههایی داریم که ناظرند و باید اطلاعات جمع کنند، برخی از مردم به این دستگاهها اطمینان دارند و برخی اطمینان ندارند اما اگر یک نهاد مردمی باشد که مردم به بنیانگذارشان اعتماد داشته باشند و آن ها را امین بدانند، مردم اطلاعاتشان را به آن ها می دهند. این نهاد مردمی اطلاعات را می گیرد و پالایش می کند و در اختیار دستگاههای دولتی قرار می دهد و سازوکار تازه ای برای مبارزه با فساد ایجاد می­شود. از یک طرف نهاد مدنی مورد اعتماد مردم است تشکیل شده و از طرف دیگر بالاترین مقام هر کشوری که مورد احترام اکثریت قاطع کشور است نظارت می کند و این دو اگر به هم کمک کنند فساد قابل مبارزه است.

* آن نهاد مردمی که شما تشکیل دادید پشتوانه آن ستاد حکومتی است که قرار است تشکیل شود؟

** بله. ما حساب کردیم دیدیم که به هر دلیلی مقام معظم رهبری میل ندارند دخالت کنند و دستگاههای موجود را در حدی می‌دانند که می‌توانند با فساد مبارزه کنند. در سال های اخیر قوه قضائیه هم در این زمینه نسبت به گذشته خوب عمل کرده است .

لذا در مجلس به دنبال تشکیل ستادی زیر نظر رئیس قوه قضائیه رفتیم با وظیفه خاص و دستچین رئیس قوه.

در کنار آن هم به دنبال تشکیل نهادی مدنی و مردمی رفتیم؛ دید بان شفافیت. و عدالت ۱۰ نفر سیاستمدار هستیم که از اتهامات اقتصادی هم بحمدالله مبرا هستیم. هدفمان این است که کمک کار حکومت برای مبارزه با مفاسد باشیم؛‌ چتر حمایتی بالای سر مردم قرار دهیم و با روش های معقول تجربه شده یا مستند به مبانی دینی و استدلال عقلی و علمی درست، عوامل فساد را شناسایی کنیم، سازوکارهای فسادزا را بشناسیم، بخشی را از طریق مجلس پیش ببریم بخشی را از طریق دولت پیش ببریم. بخشی از موارد فساد که زیاد است آن ها را از طریق سازمان بازرسی کل کشور پیگیری کنیم. چون قانون داریم که سازمان بازرسی کل کشور می تواند با نهادهای مدنی مورد اعتماد تفاهم نامه امضا کند و از اطلاعاتشان استفاده کند.

معتقدیم سازمان بازرسی کل کشور از درجه سلامت قابل قبولی برخوردار است و می تواند کارهای بزرگی انجام دهد .البته می دانید اشکالاتی هم وجود دارد. مثلا چند سال پیش نامه ای درباره اختلال در یک بازاری به دست من رسید. روی نامه دست خطی نوشتم و برای رئیس وقت سازمان بازرسی فرستادم. خودم نامه را توی پاکت گذاشتم، خودم با چسب مهر و موم کردم، برای رئیس سازمان فرستادم و سه روز بعد آن شخصی که متهم اصلی بود به شخصی که حدس می زد اطلاعات را به من داده گفته بود حالا برای توکلی نامه می فرستی و علیه من شهادت می دهی؟ خب سیستم سوراخ است! اما اینگونه نیست که آبکش شده باشد.

دوتا درز دارد. پس می توان به کمک آن ها کار را پیش برد. یا ماده ۶۶ آیین دادرسی کشوری می گوید سازمان های مردم نهاد در حوزه دفاع از حقوق شهروندی می‌توانند علیه مجرمی اعلام جرم کنند و در مراحل دادرسی حضور پیدا کنند و به نتیجه دادرسی اعتراض کنند. البته برای اینکه سواستفاده نشود تبصره‌ای هم دارد که می گوید رئیس قوه قضائیه هر سال این سازمان ها را تایید می کند. یعنی یک مسیر کنترلی هم گذاشته اند.

* تا به حال چنین چیزی نداشتیم؟

** نه نبوده است. نهاد مردمی می‌تواند تقاضای تجمع و اعتراض بکند که خیلی مهم است. ما دید‌بان شفافیت و عدالت را برای دفاع از حقوق شهروندی و عدالت در این منظومه فکری تاسیس کردیم که یک نهاد حکومتی خاص تشکیل می شود در کنار آن یک نهاد مردمی خاص تشکیل می شود که می تواند این نهاد مردمی هم متعدد باشد و بسته به توانش اثر گذار باشد و اینگونه می شود از دو طرف، دست به دست هم داد و فساد را مهار کرد.

* در بحث سازمان های مردم نهاد ظاهرا اساس کار گزارش های مردمی است. ایرادی که می گیرند ممکن است حب و بغضی در این گزارش ها باشد.این چگونه قابل رفع و رجوع است؟

** این حرف درست است. حتما اینگونه است که عده ای تلاش می کنند تا سازمان مردم نهادی را ابزاری برای تسویه حساب های فردی کنند. به همین دلیل ما الزام گذاشته‌ایم تا خبری برای ما یقین نشد روی آن کار نمی‌کنیم و به شدت از استناد به چیزهایی که سندیت ندارد پرهیز می کنیم. ممکن است در این بین چند خبری هم باشد که حق باشد اما به دلیل کمبود سند پیگیری نکنیم اما این بهتر از آن است که به یک خبر ناحق استناد کنیم. اگر ما به این تعهدمان متعهد باشیم این اتفاق کمتر می افتد. نمی گوییم راه بسته می شود می گویم کمتر می افتد چون ممکن است ما اشتباه کنیم..

* از خود مردم هم عضو می گیرید؟

** این نهاد مال مردم است و شرط عضویتش هم خیلی ساده است. همه می توانند عضو شوند و کمک بدهند. این یک مجاهدت است.

* در گزارش هایی که منتشر می کنید بنا را به شفافیت گذاشته اید آیا از عملکرد این سازمان مردم نهاد هم گزارشی منتشر خواهید کرد؟

** بله سایت ما به برنامه هایی مجهز می شود که برخط به مردم گزارش می دهد. در این قصه از تجربیات همه دنیا استفاده می کنیم، تازه کاریم و مقید هستیم که حتما از تجربه های دیگران استفاده کنیم و خودمان را از این تجربه ها محروم نکنیم. به شفافیت هم بیشتر تکیه می کنیم چون مقدمه دفع فساد است بروز فساد را کم می کند.

* من این سوال را پرسیدم که به موضوع شفافیت برسیم. ما قانونی داریم به نام قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات که آیین نامه‌های آن در دولت تصویب شده است. این موضوع شفافیت اطلاعات چقدر می تواند جلوی فساد را بگیرد؟

** به تعبیر حضرت آقا شفافیت یعنی اینکه مردم از همه کارهای مسئولان خبر داشته باشند. تعریف مبسوط تر این است که رفتار حاکمان جوری باشد که همه کس بتوانند از همه چیز سر دربیاروند. ما در اقتصاد می گوییم بازار رقابتی کارایی را حداکثر می کند. برای شمای مصرف کننده بیشترین مطلوبیت را فراهم می کند و برای تولید کننده بیشترین سود را فراهم می کند. اصلی ترین صفت بازار رقابتی این است که شیشه‌ای است. یعنی همه چیز در آن پیداست و همه کس از همه چیز اطلاع دارند. البته این فرضی است . اما هر چه شفاف تر و هر چه اطلاعات همگن تر و متجانس‌تر و یکسان تر باشد خطر اغوا و فریب و اتلاف منابع پایین‌تر می آید. در دنیای سیاست هم همین گونه است.

هر چه شفافیت بیشتر باشد انتخاب شما عاقلانه تر می شود. شما اگر بدانید رئیس جمهوری که می خواهید به او رای بدهید مثلا خانواده دوست است یا انس او به خانواده بیشتر از حد معمول است به اصطلاح زن ذلیل یا فرزند سالار است یا برای فرزندش چگونه جشن عروسی گرفته است، بچه اش را به خارج فرستاده است یا نه ؟ انتخابتان بین او و نامزد دیگر راحت تر می شود. یا عادت های تفریحی نماینده ها را بدانید.

مثلا بدانید فلان نماینده سفرهای خارجی زیاد می‌رود، چگونه می رود با پول چه کسی می رود؟ مبادا با دولتی ها سفر می رود و این سفر در رای گیری هایش تاثیر گذار است؟ از این بدتر مبادا شرکت های خصوصی او را به سفر می برند؟ پس حتما در رای شما تاثیر گذار است. پس اگر کسی به هیات رئیسه مراجعه کند و بگوید فهرست سفرهای خارجی نمایندگان را به ما بدهید نباید بگویند محرمانه است. چرا باید محرمانه باشد؟ همین که از حالت محرمانه بیرون آمد و شفاف شد دیگر آن نماینده سفرهای غیرضروری نمی رود. پس شفافیت می تواند جلوی فساد را بگیرد و بعضی ها را متنبه کند و در درونشان اصلاح ایجاد کند. شفافیت می تواند تنظیم رفتار کند.

* ما در رابطه با همین عدم شفافیت اطلاعات و عدم ارائه فهرست سفرهای محرمانه نمایندگان گزارشی را منتشر کرده و پرسیدیم چگونه است مجلس به قانونی که خود تصویب کرده پایبند نیست؟

** یکی از وظایف رسانه ها هم همین است. شما از مجلس پرسیدید چرا به قانونی که خودتان تصویب کردید پایبند نیستید. این یک سوال کامل فطری است و مردم سوال شما را می پسندند. تکرار کنید مردم می پسندند. تکرار کنید مجلس تسلیم می شود.

ش.د9404523