تاریخ انتشار : ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۰  ، 
شناسه خبر : ۲۸۹۶۲۵

(روزنامه اطلاعات ـ 1394/08/18 ـ شماره 26299 ـ صفحه 12)

واکاوي دلايل سفر وزير خارجه عربستان به قاهره

عادل جبير سفر فوري و کوتاه و چند ساعته به قاهره و در راس هياتي عالي‌رتبه داشت و اين امر بدين معناست که يک مساله مهمي وجود دارد که انجام اين سفر را ايجاب کرده است به ويژه اينکه جبير در وين حضور يافته و در نشست چهارجانبه‌اي پيرامون سوريه با حضور وزراي خارجه روسيه، آمريکا و ترکيه براي بررسي بحران سوريه مشارکت داشت. روزنامه مستقل راي اليوم در سرمقاله خود به بررسي ابعاد اين سفر پرداخت و نوشت: اطلاعات اندکي از نشست ميان عادل جبير، وزير خارجه عربستان و سامح شکري، وزير خارجه مصر به بيرون درز کرده است اما آنچه که عادل جبير مبني بر اينکه موضع مصر در قبال بحران سوريه با موضع عربستان منطبق است، گفت با مبالغه بسياري همراه است چراکه عادل جبير در مناسبت‌ها و غيرمناسبت‌ها بر لزوم رفتن بشار اسد رئيس‌جمهوري سوريه از قدرت تاکيد مي‌کند اما موضع مصر بر خلاف موضع عربستان در اين زمينه است.

روابط سوريه و مصر شاهد تحولات پي در پي است و اخباري مبني بر ارسال محموله‌هاي تسليحاتي مصر به سوريه منتشر شده است همان‌طور که هيچ‌يک از مسئولان مصري از عبدالفتاح سيسي رئيس‌جمهوري مصر گرفته تا سامح شکري مطلقاً خواهان رفتن اسد نشده‌اند و سفارت مصر در دمشق باز است.

نکته ديگري که شکاف بزرگ در مواضع مصر و عربستان را درخصوص پرونده سوريه نشان مي‌دهد حمايت و استقبال مسئولان مصري از حضور نظامي روسيه در سوريه است و اين مساله‌اي است که عربستان به شدت با آن مخالفت کرده است و چندين بار از زبان خود عادل جبير تاکيد کرده است که براي مقابله با اين حضور روسيه احتمالا متوسل به گزينه نظامي مي‌شود.

عربستان همچنين اعلام کرده است که مخالفان مسلح سوري را که به 500 موشک ضدتانک آمريکايي تاو مجهز کرده است و اشاره ضمني به اين مساله داشته که امکان ارسال ديگر موشک‌هاي ضدهوايي نيز وجود دارد.

سرگئي لاوروف وزير خارجه روسيه در نشست چهارجانبه وين خواهان گسترش کميته پيگيري بحران سوريه و مشارکت دادن مصر و ايران در اين کميته شد و چه بسا سفر عادل جبير به قاهره گامي پيش‌دستانه در اين خصوص باشد تا رياض تلاش کند به مسئولان مصري نزديک شود و تنش با قاهره را کاهش دهد.

عربستان احساس انزواي سياسي و ديپلماتيک مي‌کند و به ويژه اين مساله در پرونده سوريه و نحوه برخورد عربستان با آن احساس مي‌شود چراکه تنها در جبهه عربستان قطر و ترکيه باقي مانده‌اند و امارات، مصر و اردن از اين جبهه خارجه شده‌اند و اردن توافقي را براي هماهنگي با روسيه در جبهه جنوبي سوريه امضا کرده است که اين امر به معناي فعاليت مشترک عليه نيروهاي مخالفي است که منطقه مرزي در شهر درعا را اشغال کرده‌اند و عربستان نيز از آن حمايت مي‌کند.آيا اين سفر از پيش اعلام نشده عادل جبير به قاهره نشانگر عقبگرد يا انعطاف‌پذيري عربستان در قبال قاهره و تلاش براي کاهش اختلافات با قاهره در پرونده‌هاي متعددي از جمله سوريه و يمن است؟

ما با قاطعيت معتقديم که رهبران عربستان کم‌کم به خوبي اين مساله را درک مي‌کنند که مصر در زمينه سياسي از عربستان فاصله مي‌گيرد و مواضع و سياست‌هاي مستقل‌تري را اتخاذ مي‌کند و ديگر زياد بر روي کمک‌هاي مالي رياض حساب باز نمي‌کند و به همين دليل شرايط براي عربستان جدي‌تر شده و عربستان براي کاهش اختلافات تلاش مي‌کند و ما بعيد نمي‌دانيم که سفر عادل جبير مقدمه‌اي براي سفرهاي ديگر در سطوح بالاتر همچون احياي سفر به تعويق افتاده سلمان بن عبدالعزيز پادشاه عربستان به قاهره باشد.

سلاح مالي عربستان با وجود اهميتي که دارد اما ديگر کارساز نيست چراکه به دليل کاهش قيمت نفت و درآمدهاي حاصل از آن تاثير آن کمتر شده است و همچنين به اين دليل که مسئولان کنوني عربستان با مصر و ديگر کشورها (به عنوان مثال پاکستان) به‌گونه‌اي تعامل مي‌کنند که گويي آنها يک کشور کوچک و وابسته به عربستان هستند.

در اين حال،پادشاهي سعودي تصوري به شدت اشتباه پيرامون گفتگوهاي چهارجانبه وين درباره سوريه دارد. آنها بر اين باورند که مي‌توانند شش قدرت جهاني را به پاي ميز مذاکرات وين درباره سوريه بکشانند. بنگاه‌هاي رسانه‌اي سعودي در کشورهاي عربي نيز تلاش زيادي دارند تا سعودي را يک پاي پرقدرت کشورهاي عربي و عنصري توانمند در روابط بين‌الملل نشان دهند!

از زمان نتيجه گيري در مذاکرات هسته‌اي ايران با 1+5 و تثبيت قدرت سياسي ايران در روابط منطقه‌اي و بين‌الملل، زحمت بي‌نتيجه‌اي از سوي سياست خارجي سعودي شکل گرفته تا سعودي را ابرقدرتي منطقه‌اي در خاورميانه نشان دهند اما چه کسي است که نداند بازي با صفحات کشورهايي چون يمن و سوريه و بازي با اوراق مجموعه‌هاي تروريستي در منطقه خاورميانه نه تنها عزتي براي اين کشور به بار نمي‌آورد بلکه از شان و منزلتش مي‌کاهد و خود در آتش اين پرونده‌هاي داغ مي‌سوزد. اينها پرونده‌هايي هستند که در حال انباشته شدن است تا زماني که آمريکا تصميمي نهايي براي رفروم سياسي در پادشاهي سعودي بگيرد آنگاه از همين پرونده‌ها سناريوي محکوميت بين‌المللي را بر سر پادشاهي سعودي در مي‌آورند، راهي که در نهايت منجر به انزواي بين‌المللي سعودي به دليل فجايع انساني در يمن و حمايت از گروه‌هاي تروريستي وهابي مي‌شود و منابع مالي آنها مسدود و زمينه تغيير سياسي در سعودي از نگاه آمريکايي‌ها فراهم مي‌شود. روزي که مجامع بين‌المللي غربي بخواهند اين پرونده‌هاي سعودي را رو کنند در آن روز صدها پرونده حقوق بشري و تروريستي را مي‌گشايند که با هر يک از آنها پادشاهي سعودي بارها در مجامع بين‌المللي محکوم مي‌شود.اما چرا بين وين هسته‌اي و وين چهارجانبه درباره سوريه اختلافات زيادي وجود دارد:

1- عامل اساسي موضوع سوريه يعني دولت اين کشور در مذاکرات وين حضور ندارد. در حالي که ايران از نقطه صفر تا صد اين پرونده هسته‌اي به شکل پرقدرتي حضور داشته است. مذاکرات چهار جانبه وين بدون حضور دولت سوريه مثل يک اقدام استعماري براي تصميم گيري درباره کشوري است که خود و عناصر قدرتش در آن حضور ندارند و مثل اين است که مي‌خواهند کشوري را بدون انتخاب و اراده صاحبانش تجزيه و متلاشي کنند. اگر سعودي به راستي ابرقدرتي کوچک در خاورميانه بود با دخالت مستقيم رياض براي شکست مذاکرات هسته‌اي اين هدف سعودي پيشتر تحقق مي‌يافت يا با سفر وزير خارجه متوفي سعودي "سعود الفيصل" در نوامبر سال گذشته به وين و گفت‌وگو با فرانسوي‌ها و آمريکايي‌ها، پرونده مذاکرات هسته‌اي با شکست کامل ايران به شکل نهايي بسته مي‌شد اما اين روياي سعودي ها نه تنها در سال 2014 که در سال 2015 هم تحقق نيافت و ميلياردها دلار سرمايه گذاري سعودي براي شکست مذاکرات هسته‌اي ايران به باد فنا رفت.

2- موضوع سوريه ديگر موضوعي منطقه‌اي نيست و پس از دخالت مستقيم روسيه تبديل به يک موضوع بين‌المللي شده است. گواه اين امر آغاز بزرگترين مانور نظامي ناتو در درياي مديترانه پس از فروپاشي شوروي سابق است که به گفته مقامات نظامي انگليس و آمريکا در پاسخ به دخالت نيروي هوايي ارتش روسيه در سوريه اتخاذ شده است. چه از اين امر راضي و چه ناراضي باشيم اما موضوع سوريه به موضوعي بين‌المللي تبديل شده است که کشورهايي همچون سعودي ديگر هيچ نقش کليدي در آن بازي نمي‌کنند بلکه بايد سياستهاي خود را فقط در چهارچوب سياست‌هاي آمريکا و ناتو تنظيم کنند و فقط به مثابه انباري هستند که از منابع مالي و لجستيک آن براي طرح‌هاي مورد نظر اردوگاه غرب هزينه مي‌شود. اين در حالي است که موضوع مذاکرات هسته‌اي از روز نخست ماهيتي جهاني در سطح و اندازه موضوعات "باشگاه اتمي جهان" داشته است و ايران با اتخاذ سياستي روشن، روند 10 ساله طرف‌هاي حاضر در آن را کنترل کرد و توانست در ميان سياست‌هاي متناقض کشورهاي عضو 1+5 مصالح اساسي ملي خويش را حفظ و خود را به عنوان بازيگري در سطح بين‌الملل معرفي کند.

3- همانطور که لاوروف، وزيرخارجه روسيه گفته و جان کري هم تاييد کرده است مذاکرات چهار جانبه اگر با همين وضع بماند هيچ نتيجه‌اي را عايد برگزارکنندگان نمي‌کند و بايد دايره آن توسعه يافته و کشورهاي ديگري از جمله ايران و مصر را شامل شود؛ امري که از سوي آمريکايي‌ها نيز به ديده مثبت نگاه شده است( با صرف نظر از اين که حضور دولت سوريه در اين مذاکرات از نگاه نويسنده الزامي است). اين در حالي است که پس از تحولات سوريه و رويارويي سياست خارجي سعودي با ايران اين کشور بارها و بارها آشکارا و پنهان از آمريکا، فرانسه و انگليس درخواست کرد تا به شکلي در مجموعه اصلي مذاکرات اتمي با ايران قرار بگيرد و حتي اين امر به شکل جدي در دستور کار شوراي همکاري کشورهاي عربي حوزه جنوبي خليج فارس هم قرار گرفت اما آنها خود بهتر از همه مي‌دانند که پاسخ و واکنش همپيمانان غربي‌شان چه بوده است.

بهترين جمله در اين باره اين است که آنها وقعي به اين خواسته ساده لوحانه سعودي ننهادند. پيش از مذاکرات و بعد از اولين دور مذاکرات وين درباره سوريه، سعودي‌ها تلاش زيادي داشتند تا موضوع برکناري بشار اسد از قدرت سياسي سوريه را جزيي اجتناب ناپذير از هر مذاکره‌اي اعلام کنند اما اين سياست راه به جايي نبرده است. لاوروف، وزير خارجه روسيه پس از پايان مذاکرات رسما اعلام کرد که هيچ مذاکره و گفت‌وگويي در باره سرنوشت رئيس جمهور سوريه صورت نگرفته است و اين موضوعي است که بايد مردم سوريه در باره آن تصميم بگيرند.

براي آن که کفه موضع سعودي درباره رييس جمهور سوريه سنگين‌تر شود، معاون دبيرکل شوراي همکاري کشورهاي عربي حوزه جنوبي خليج فارس "عبدالعزيز ابواحمد العويشق" پس از پايان مذاکرات وين در باره سوريه بار ديگر تاکيد کرد که از نگاه اين شورا هيچ جايگاهي براي بشار اسد در آينده سوريه وجود ندارد. وي براي آن که ژستي بين‌المللي نيز بگيرد گفت که "ما نگران هستيم که حضور مستقميم روسيه در سوريه منجر به بالا گرفتن برخورد بين آمريکا و روسيه در منطقه و جهان شود" و تاکيد کرد که "همه ما از اين موضوع نگران هستيم!" اين نگراني وي در حقيقت از آن رو ايجاد شده است که:

1- هنگامي که آمريکا براي رويارويي با داعش ائتلافي بين‌المللي با رهبري خويش پايه گذاري کرد از نقش سعودي و به شکل طبيعي شوراي همکاري خليج فارس در عراق و سوريه کاسته شد زيرا پس از تشکيل ائتلاف بين‌المللي عليه داعش، سعودي و ديگر کشورهاي عربي بايد هرگونه اقدامات خود را در قبال سوريه و عراق با آمريکا هماهنگ مي‌کردند و از نقش مستقل سعودي و سپس ترکيه در تحولات سوريه به شدت کاسته و به نقشي حاشيه‌اي تبديل شد.

2- دخالت مستقيم روسيه نشان داد ديگر اين آمريکا نيست که درباره آينده سوريه تصميم مي‌گيرد گو اين که به رغم رهبري آمريکا عليه سوريه، نظام و ارتش سوريه همچنان قدرتمند باقي ماندند. اين کاملا درست است که موضوع سوريه اکنون موضوعي بين‌المللي شده است و قدرت‌هاي برتر جهان را در اين ميدان وارد کارزار کرده است اما در عين حال نشان مي‌دهد که سعودي و شوراي همکاري خليج فارس (به رغم اختلافات داخلي در آن بر سر سوريه) ديگر نمي‌توانند نقش کليدي خود را ايفاء کنند، نقشي که متکي بر سقوط نظام قانوني سوريه براساس توسل به زور و به کارگيري مجموعه‌هاي مسلح تروريستي استوار بوده است.

3- فراتر از اين امور همه به خوبي مي‌دانند که بدون حضور ايران، مصر و اردن و دولت قانوني سوريه هيچ راه حل سياسي در اين کشور شکل نگرفته و از نظر عملي نيز در آينده اجرايي نخواهد شد، پس انحصار حضور سعودي و ترکيه در کنار آمريکا و روسيه آب در هاون کوبيدن است و اين همان چيزي است که سعودي با آن به شدت برخورد مي‌کند، در حالي که آمريکا و روسيه به صورت کلي خواهان پيوستن اين کشورها به مذاکرات هستند، رويکردي که معناي آن اين خواهد بود که از نقش منطقه‌اي سعودي در بحران سوريه بيش از پيش کاسته مي‌شود.

تاکنون هيچ ديدگاه مشترک و تکامل يافته‌اي از نشست وين خارج نشده است. با آن که همه اطراف با سري نگهداشتن اين مذاکرات کنار آمده‌اند اما بروز راه حل‌ها از چند تصور کلي خارج نيست:

1- بشار اسد پيش از تشکيل دولت انتقالي، صحنه سياسي را ترک و قدرت بين نيروهايي از ميان ائتلاف ملي سوري‌ها اعم از داخلي و خارجي به تساوي تقسيم و فرماندهي امنيتي و نظامي سوريه از دست رهبران کنوني خارج و بعد از يک دوره مثلا يکساله يا دو ساله انتخابات در اين کشور برگزار شود. چنين فرضيه‌اي درباره آينده سوريه در سايه تحولات سياسي و نظامي اين کشور نزديک به محال است.

2- بشار اسد پس از تشکيل دولت انتقالي مثلا پس از شش ماه يا يکسال رسما از قدرت کناره گيري کند و در اين دوره انتقالي همه فرماندهان نظامي و امنيتي سوريه برکنار و از ميان عناصر جديد، فرماندهان ارتش و دستگاه‌هاي امنيتي انتخاب شوند. اين فرضيه نگاهي کاملا آمريکايي به تحولات آينده سوريه است و بدون شک چنين فرضيه‌اي بازهم در سايه قرائت ديدگاه‌هاي موجود درباره سوريه نيز قابل اجراء نيست.

3- در ديدگاه‌هاي موجود در آينده سوريه دو فرضيه است که به شکلي قطعي از تصورات محال است:

الف: نيروهاي مذهبي افراطي وابسته به سعودي در جنگ سوريه به بخشي از قدرت سياسي دست يابند تا جنگ داخلي در اين کشور خاتمه يابد. اگر سعودي خواستار چنين شرايطي باشد آنگاه بايد نيروهاي سياسي خود را از ميان نيروهايي غير از اخوان المسلمين سوريه گلچين کند که معنايش آن است که نيروهايي همانند جبهه النصره بايد به قدرت برسند که اين هم تقابل بين‌المللي با سعودي را در پيش دارد و هم تقابل ترکيه را که از اخوان المسليمن سوريه حمايت مي‌کند.

ب: نيروهاي سياسي مذهبي وابسته به ترکيه به بخشي از قدرت سياسي در سوريه دست يابند که بدون شک گلچين ترکيه از ميان اين نيروها عمدتا بايد از ميان نيروهاي اخوان المسلمين باشد که در اين بين تقابل شديد سعودي و مصر را برخواهد انگيخت که اين نيز تصوري غير قابل اجرا قلمداد خواهد شد. روسيه نيز اين ديدگاه را به شدت رد خواهد کرد زيرا اخوان‌المسلمين سوريه پس از دخالت روسيه در تحولات نظامي سوريه بر عليه آنها اعلان جنگ کرده است که دامنه تهديد آن حتي مناطق داخل روسيه و کشورهاي مسلمان نشين آسياي ميانه را نيز شامل مي‌شود.

بنابراين روشن است که رسيدن به يک نقطه مشترک بين طرف‌هاي چهارگانه مذاکرات وين در خلاء حضور نماينده قانوني دولت سوريه بسيار سخت و دشوار است. خروجي مذاکرات چهارجانبه وين نشان مي‌دهد که دو موضوع به موازات هم در حال بررسي بوده است، يکي مبارزه با تروريسم در سوريه به عنوان نقطه اجماع بين‌المللي و ديگري ايده پردازي آينده سياسي سوريه بدون ورود به جزئيات. هر دو مورد آن با شکلي که در مذاکرات مطرح شده است به هيچ وجه نمي‌تواند براي پادشاهي سعودي رضايت بخش باشد زيرا در هر دو موضوع، آنها بسياري از نقاط قوت خويش را از دست مي‌دهند:

1- فرضيه شکل گيري دولتي با گرايشات ديني در آينده سوريه محال است، امري که دست نيروهاي افراطي مذهبي وابسته به سعودي براي رسيدن به قدرت سياسي در سوريه را قطع مي‌کند. ترکيه نيز در اين بين راهي براي رساندن اخوان‌المسلمين به قدرت سياسي در آينده سوريه نخواهد يافت.

2- ائتلاف ملي سوريه که ارتش موسوم به آزاد سوريه به عنوان بازوي اجراييش در سوريه تلقي مي‌شود نيز راهي به قدرت سياسي پيدا نخواهد کرد مگر آن که نيات خود در مبارزه با داعش و جبهه النصره را در صحنه عمل به اثبات برساند و اين خواستي روسي در مذاکرات تلقي مي‌شود.

3- مبارزه با داعش و مجموعه‌هاي مسلح ضد نظام که از نگاه روس‌ها هم مجموعه‌هايي تروريستي تلقي مي‌شوند بايد در صدر اولويت‌هاي گفت‌وگوهاي چهارجانبه قرار گيرد و همزمان با آن روند گفت‌وگوهاي سياسي بين مخالفان نظام و دولت سوريه آغاز شود.

در هر سه حالت موجود معلوم نيست سياست آشفته سعودي به دنبال کدام منافع در سوريه برخواهد آمد زيرا تکيه بر هر يک از آنها به معناي خروج سعودي از معادلات سوريه تلقي مي‌شود و اين ره‌آوردي است که با دخالت نظامي روسيه روي دستان سعودي قرار گرفته است، به همه اين معضلات پرونده يمن را اضافه کنيم که لکه سياهي بر سياست خارجي سعودي گذاشته است، گرچه بنگاه‌هاي رسانه‌اي سعودي در کشورهاي عربي تلاش مي‌کنند تا اين گونه به افکار عمومي عرب و جهان بقبولانند که سعودي به مثابه يک قهرمان و با اراده‌اي آهنين وارد يمن شده است تا به قول وزير خارجه تازه کارسعودي دست ايران را از يمن کوتاه کند!

دست آخر پس از چهار سال تکاپوي مشترک بي فايده سعودي و ترکيه براي براندازي دولت سوريه و شخص بشار اسد (به يادآوريم که سعد حريري، نخست وزير سابق لبنان و نيروي سعودي در لبنان و خاورميانه با آغاز درگيري‌هاي سوريه از رياض مدعي شد که به زودي از طريق فرودگاه دمشق به بيروت مي‌آيم يا رجب طيب اردوغان که در ماه اول تحولات سوريه مي‌گفت که به زودي در مسجد اموي دمشق نماز بجا خواهم آورد) اکنون همه طرفهاي بين‌المللي از قبول کوتاه مدت بشار اسد سخن مي‌گويند و يا آن که تاکيد دارند دولت کنوني سوريه بايد در مذاکرات سياسي حضور داشته باشد يا با تعيين وقت از حضور يکساله يا شش ماهه بشار اسد در دوره انتقالي حرف مي‌زنند. همه اينها نشان مي‌دهد سرنوشت سوريه از دست دو بازيگر منطقه‌اي "سعودي و ترکيه" که عامل اصلي بروز جنگ و نابودي سوريه بوده‌اند خارج شده است و بزرگترها وارد گود شده‌اند.

واقع بينانه آن است که حتي اگر مذاکرات چهارجانبه وين به طرف‌هايي شش يا هشتگانه يا دهگانه هم تبديل شود بازهم دستيابي به راه حلي سياسي کار بسيار دشوار و دور از دسترس تلقي مي‌شود. روسيه مي‌خواهد تا کف مذاکرات به عنوان شرط اصلي مبارزه با تروريسم در همه اشکالش باشد اما آمريکايي کف مذاکرات را ابتدا برکناري بشار اسد مي‌دانند گرچه از حضور کوتاه مدت بشار اسد هم سخن مي‌گويند. اخبار رسيده از سوريه حاکي است که پس از پايان اولين دور مذاکرات چهار جانبه وين، ارتش سعودي در اقدامي جنگ‌طلبانه و به منظور رويارويي با هواپيماهاي روسي در آسمان سوريه، برنامه تسليح مخالفان مسلح نظام به موشکهاي ضد هوايي و ضد تانک "تاو" را در دستور خود قرار داده و قرار است تا نخستين اين محموله‌ها از طريق ترکيه به سوريه ارسال شود. از سويي ديگر همزمان با اولين دور مذاکرات، آمريکا بار ديگر براي مجموعه‌هاي مسلح تروريستي سوريه محموله چند ده تني سلاح را از طريق هوا براي آنها ارسال کرده است. اينها نشان مي‌دهد فعلا هيچ ديدگاه مشترکي در مبارزه با تروريسم بين طرفهاي چهارگانه وجود ندارد.از همين رو وصول به کفي مشترک بين طرف‌هاي درگير در سوريه امري بسيار سخت به شمار مي‌رود روندي که کفه حرکت به سوي توسعه درگيري‌ها را سنگين تر از دستيابي به راه حل سياسي نشان مي‌دهد اما قدر مسلم آن است که سوريه فقط در چند مرحله توافقي مي‌تواند به آرامش و استقرار کامل دست يابد:

1- با محوريت دولت و ارتش سوريه وحدت نظر براي مبارزه با داعش و تروريسم در سوريه ايجاد شود و صف‌آرايي‌هاي داخلي اين کشور در برابر يکديگر با هدف سرکوب تروريسم کاملا شفاف شود.

2- همزمان با مبارزه با تروريسم، گفتگوهاي سياسي بين طرف‌هاي درگيري به استثناي گروه‌هاي تروريستي با هدف ايجاد دوره انتقالي آغاز شود.

3- دولت انتقالي با مشارکت همه طرف‌ها و با حفظ نظام کنوني و مشارکت دولت سوريه ايجاد شود.

4- قانون اساسي سوريه به منظور فراگيري سياسي و برگزاري انتخابات تجديد نظر شده تا همه طرفهاي سياسي قانوني امکان مشارکت در فرايند سياسي جديد سوريه را پيدا کنند.

5- جنگ بين طرفهاي سياسي شناخته شده پايان پذيرد و با خروج مجموعه‌هاي مسلح تروريستي از صحنه سوريه امکان بازگشت آوارگان سوري مهيا شود.

6- اساس و ارکان ارتش سوريه به منظور استقرار امنيت در کشور حفظ شده و با حذف کامل مجموعه‌هاي تروريستي ارتش سوريه مجددا بازسازي شود.

7- انتخابات سراسري با حضور مردم سوريه برگزار و دو نهاد پارلمان و رياست جمهوري نمايندگان خود را پيدا کنند.

8- برنامه بازسازي سوريه به منظور ترميم و بازسازي اقتصاد اين کشور در دستور کار منطقه‌اي و بين‌المللي قرار گيرد.

http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2015\11\11-08\20-07-53.htm&storytitle=%E6%C7%98%C7%E6%ED%20%CF%E1%C7%ED%E1%20%D3%DD%D1%20%E6%D2%ED%D1%20%CE%C7%D1%CC%E5%20%DA%D1%C8%D3%CA%C7%E4%20%C8%E5%20%DE%C7%E5%D1%E5

ش.د9404794