دومين نامه مقام معظم رهبري به جوانان اروپايي عصر روز يكشنبه بر خروجي رسانهها قرار گرفت كه حاوي نكات و پيامهاي مهمي در عرصه داخلي و بينالمللي است.
نخستين نامه ايشان هم اواخر سال 93 خطاب به جامعه غربي به رشته تحرير درآمد كه فاصله 10ماهه بين دو نامه، گوياي اهميت فراوان «ارتباط مستقيم با تودههاي مردم غرب» توسط جمهوري اسلامي ايران است. نخستين وجه مشترك دو نامه مورد اشاره از نظر زماني است، آنچنان كه هر دوي اين نامهها بلافاصله بعد از اقداماتي نگاشته شد كه هدف آن تخريب وجهه اسلام بود. در زمستان 93 دفتر نشريه شارلي ابدو به دليل انتشار كاريكاتور توهينآميز به پيامبر گرامي اسلام(ص) مورد حمله تعدادي از افراد ناشناس قرار گرفت كه در اين حمله 30 نفر در فرانسه كشته و زخمي شدند.
همين اقدام بهانهاي بود تا برخي از مقامات غربي و رسانههاي آنها تخريب مباني اسلام را وارد مرحلهاي تازه كنند؛ تلاش غربيها براي تخريب دين مبين اسلام - كه حجم گستردهاي هم به خود گرفت- با واكنش رهبر معظم انقلاب در قالب نامه به جوانان غربي همراه بود. اقدامات اخير گروه تروريستي داعش در پاريس كه در آن 400 كشته و زخمي هم به جاي گذاشت بار ديگر زمينهاي را فراهم كرد تا جريانات وابسته به نظام سلطه بيش از گذشته پروژه اسلامهراسي را مطرح كنند و به مانند گذشته خطر اصلي جوامع بشري را رشد و توسعه مباني و اصول اسلام را معنا ميكنند. حال اين سؤال مطرح ميشود كه رهبر معظم انقلاب چرا در چنين فضايي جوانان غربي را مخاطب خود قرار ميدهد و اساساً هدف از چنين تعاملي چه ميتواند باشد.
ارائه الگوي اسلام ناب در مقابل اسلام جعلي
بايد گفت اين نامه در شرايطي از سوي معظمله به جوانان اروپا و امريكاي شمالي نگاشته ميشود كه گرايش مردم غرب نسبت به نظام سلطه كنوني رشد منفي را دنبال ميكند به عنوان نمونه در جنگ ۵۱ روزه غزه، تظاهرات و اجتماعات مختلفي در شهرهاي گوناگون اروپا و امريكا انجام ميشود كه تعداد شركتكنندگان - عليه صهيونيسم - حدود ۲۵ ميليون نفر برآورد شده كه بهخوبي نشان ميدهد در لايههاي زيرين جامعه اروپايي، تحولات جديدي در حال وقوع است كه پيرو آن جامعه اروپايي- امريكايي به دو قطب تقسيم ميشود. يك قطب همچنان به نظام سلطه متصل است و قطب ديگر نيز براي رهايي از اين نظام به دنبال چاره و راه فراري براي رسيدن به زندگي بهتر است.
در چنين شرايطي ارائه الگويي نظير اسلام ناب محمدي (ص) ميتواند دسته دوم را از وضعيت مورد اشاره نجات دهد و پيروان اين مكتب را گسترش دهد. رهبر معظم انقلاب با درك اين مسئله و فهم اين معنا كه بخش قابلتوجهي از جامعه غربي از شرايط موجود خسته است و آمادگي روحي و فكري شناخت اسلام را داراست، آنان را با الگوي اصلي اسلام آشنا ميكند تا شايد در چند دهه آينده حتي اگر گرايش گسترده به اسلام اتفاق نيفتد، زمينه اصلاح رفتار غربيها با مسلمانان مهيا شود.
تبديل انفعال به تهاجم
اعلام موضع نسبت به اقدامات ضد انساني و راديكال گروههاي مدعي اسلامي گري ميتواند جهان اسلام را از حالت انفعال خارج كرده و در موضعي تهاجمي و منطقي قرار دهد چرا كه يكي از اهداف غرب بهواسطه چنين فضاهايي قرار دادن اسلام در موضع دفاع است آن هم زماني كه گرايش به دين اسلام در جوامع غربي شكل فزايندهاي به خود گرفته و اين نگراني دستگاههاي تصميمگير نظام سلطه را بهدنبال داشته است.
پس از فروپاشي شوروي سابق مشكلات داخلي كشورهاي غربي آرام آرام ظهور و بروز پيدا كرد و اسلام به عنوان قدرتي نوظهور جاي رقيب غرب را گرفت و منافع نظام سلطه به خصوص در غرب آسيا مورد چالش قرار گرفت، به همين دليل «اسلامهراسي» به يكي از راهبردهاي اصلي غرب در مقابله با اسلام قرار گرفت كه نمونه ديگري از آن انجام عمليات مشكوك برجهاي دوقلو در سال 2001 و تلاش براي معرفي كردن اسلام به عنوان ریشه تروريسم است. حال امروز پس از گذشت بيش از يك دهه از تخريب اين مكتب انسانساز تمايل مردم غرب به اسلام سرعت چشمگير به خود گرفته است.
ريشههاي خشونت دوري از مكتبهاي الهي
بازشناسي بنيانهاي معيوب مكتبهاي غرب نظير سكولاريسم و ليبراليسم كه بر مبناي دنياطلبي، منفعتخواهي و ماديگرايي شگل گرفته هم از ديگر نكات مهم نامه رهبري به جوانان غربي است. آنگونه كه ايشان تودههاي مردمي در جوامع غربي را به مطالعه اسلام از طريق منابع و متون اصيل دعوت ميكنند تا با چنين رويكردي نواقص و ضعفهاي عديده مكاتب غربي را بار ديگر گوشزد نمايند. به بيان بهتر رهبر معظم انقلاب اسلامي ريشه تروريسم و خشونت را در رويكرد كارگزاراني ميدانند كه در پوشش مكتبهاي ماديگرايانه و براي به دست آوردن منفعت دنيايي بهراحتي دست به كشتار صدها ميليونها نفر انسان بزنند حال آنكه چنين اقداماتي در دين مبين اسلام خلاف انسانيت، اخلاق و عقل تعريف شده است.
اين در شرايطي است كه امروزه بسياري از مردم در غرب اذعان دارند كه بسياري از تروريستها در جوامع غربي رشد كرده و بر اساس مولفههاي فرهنگي غرب دست به اقدامات خشونت آميز ميزنند. تبيين رفتار دوگانه غرب در قبال تروريسم هم از جمله نكات ديگر است كه معظمله با تشريح آن تلاش نمودهاند تا چهره حقيقي كارگزاران نظام سلطه را براي لايههاي مختلف اجتماع غرب بازشناسي كنند. تأكيد بر اين نكته كه تروريسم خوب و تروريسم بد نداريم دقيقاً به همين دليل بارها مورد تاكيد ايشان قرار گرفته است. اينكه مقام معظم رهبري ايالات متحده امريكا را به عنوان حامي تروريسم خطاب قرار ميدهند، در اين چارچوب است كه اين كشور بايد سياست وام داري خود نسبت به رژيم صهيونيستي را تغيير دهد و مادامي كه رابطه فعلي استمرار داشته باشد چهره و جايگاه اين كشور همچنان منفور باقي خواهد ماند.
اطلاعرساني مستند بر اساس مشاهدات
هر چند كه معظمله نامه خود را با ابراز تأسف نسبت به اتفاق ناگوار پاريس و همدردي با خانوادههاي قربانيان آغاز ميكنند اما در ادامه تلاش ميكنند با ذكر مصاديق تروريسم و خشونت در كشورهاي مختلف، از جمله فلسطين، سوريه و عراق تصويري واقعي و بدون سانسور از تروريسم را مقابل افكار عمومي در غرب قرار دهند. به اين معنا كه مردم غرب درك كند كه احساس ناامني كه چند روزي مهمان خانههاي آنهاست سالهاست كه با زندگي بسياري از مسلمانان الفت گرفته است و جامعه غربي بايد با فهم درست از تحولات بينالمللي وضعيت ناگوار كشورهاي مسلمان نشين را درك كنند.
آنگونه كه در بخشي از نامه ميآيد: « لازم است بدانيد كه ناامني و اضطرابي كه در حوادث اخير تجربه كرديد، با رنجي كه مردم عراق، يمن، سوريه، و افغانستان طي سالهاي متمادي تحمّل كردهاند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اينكه دنياي اسلام در ابعادي بهمراتب وسيعتر، در حجمي انبوهتر و به مدت بسيار طولانيتر قرباني وحشتافكني و خشونت بوده است؛ و دوم اينكه متأسفانه اين خشونتها همواره از طرف برخي از قدرتهاي بزرگ به شيوههاي گوناگون و به شكل مؤثر حمايت شده است.»
http://javanonline.ir/fa/news/756997
ش.د9404746