تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۴  ، 
شناسه خبر : ۲۹۰۶۷۳
به بهانه گشت نامحسوس و اينكه چگونه تشديد دوقطبي‌هاي اجتماعي هميشه به سود اصلاح‌طلبان تمام شده
(روزنامه هفت صبح - 1395/02/05 - شماره 1433 - صفحه 1)

ارديبهشت كه تمام شود، هزار روز مي‌شود كه حسن روحاني، رئيس‌جمهور اين كشور است. رئيس‌جمهوري كه بسياري از اصولگرايان دوست دارند نخستين رئيس‌جمهور چهار ساله ايران باشد و اعتداليون و اصلاح‌طلبان مي‌خواهند او را دوباره در پاستور ببينند تا شايد «گام سوم»‌شان را هم با موفقيت بردارند و پروژه احياي سياسي خود را تكميل كنند.

در اين شرايط اما حسن روحاني، با وضعيت دشواري روبه‌رو است. در حوزه سياست داخلي، كليدش، قفلي را باز نكرده و نتوانسته در جهت حل آنچه بعد از انتخابات 1388 به وقوع پيوست كاري كند. در سياست خارجي، اگرچه موفقيت برجام به دست آمده اما اجراي آن تبديل به يك دغدغه روزمره براي دولت شده و آن چه كه تاكنون دستمان را گرفته، به روايت رئيس كل بانك مركزي، «تقريبا هيچ» بوده است. در حوزه اقتصادي، تورم اگرچه كنترل شده اما براي كنترل آن، دست دولت روي گلوگاه تزريق نقدينگي به بازار است و در شرايطي هم كه تقاضا در كمترين سطوح خود به سر مي‌برد، ركود، بزرگترين مشكل كشور شده است و در حوزه فرهنگي و اجتماعي هم، خب هفت هزار پليس نامحسوس به خيابان‌ها آمده‌اند تا ناهنجاري‌هاي اجتماعي از جمله بدپوششي را به پليس گزارش كنند.

به نظر مي‌رسد استراتژي روحاني گذاشتن تمام تخم‌مرغ‌ها در سبد طبقه متوسط شهرنشين است. طبقه‌اي كه دلبسته فضاي بازتر سياسي و فرهنگي و تنش‌زدايي در عرصه بين‌الملل و قرار گرفتن در ويترين جهان امروز است. در حوزه سياست داخلي روحاني در ظاهر حداقل به دنبال برخي مطالبات اين طبقه هست اما بعيد است موفق شود. در عرصه سياست خارجي هم روحاني به ماجراي برجام مي‌نازد هرچند بدعهدي‌هاي آمريكا و بي‌احتياطي‌هاي ديپلمات‌هاي ايراني در تدوين توافق هسته‌اي شهد اين پيروزي روحاني را كمي تلخ كرده است. در اينجا دو چالش عمده در عرصه اجتماع و اقتصاد است. عدم توفيق احتمالي دولت در خروج از ركود وحشتناك اقتصادي اين سال‌ها، پاشنه آشيل دولت او مي‌تواند باشد.

بهانه‌اي براي تجميع اصولگرايان در انتخابات آينده و به ميدان آوردن گروه‌هايي كه در انتخابات 92 و 94 به اندازه كافي فعال نبودند. برخي رسانه‌‌هاي هوشمند اصولگرا تمام توان خود را روي چنين نقاط ضعفي متمركز كرده‌‌اند. در عدم رويت نتايج ملموس ديپلماتيك و اقتصادي از برجام و در نتيجه سياست‌هاي دولت. چرا كه برجام محور اصلي دولت روحاني است. اما گروه ديگري از اصولگرايان با تمركز بر حوزه فرهنگ و اجتماع ناخواسته به آن دوقطبي دلخواه اعتداليون دامن مي‌زنند. انتخابات 76 و 92 نشان داده كه دوقطبي‌هاي اجتماعي مي‌تواند طيف خاكستري طرفداران اصلاح‌طلبان را به ميدان بياورد. پروژه‌هايي مثل هفت هزار پليس نامحسوس جدا از توجيهات مشروع و قانوني احتمالي‌اش در حوزه رقابت سياسي پاس گلي دلپذير به دولت و طرفدارانش است.

اگر اصولگرايان، طرح امنيت اجتماعي را با همين سفت و سختي كه وعده داده‌اند اجرا كنند (جدا از تكليف ايدئولوژيكي كه براي خود در مبارزه با فرهنگ غرب قائل هستند و به جاي خود قابل احترام است) به نظر مي‌رسد كه نتوانند طبقه متوسط فربه شكل گرفته در شهرهاي ايران را متقاعد كنند كه به آن‌ها راي بدهند. (اگر شما هم برخي فكر مي‌كنيد كه شهرها، تاثيري در نتيجه انتخاباتي سراسري مثل رياست جمهوري ندارند بايد بگوييم كه سخت در اشتباهيد چرا كه 12 ميليون راي از مجموع 24 ميليون راي احمدي‌نژاد در هشت استاني به دست آمده كه مركز آن‌ها يك كلانشهر است)

به طور خلاصه پاشنه آشيل حسن روحاني، ‌مسئله اقتصاد است و اينكه او نتواند كام طبقه متوسط را با نتايج برجام شيرين كند و از آن بدتر اينكه نتواند چرخ محرك اقتصاد شهرها، يعني بازارها و صنايع خرد را، راه بيندازد.

برگ برنده روحاني هم در اين ميان، فعاليت در حوزه سياسي و عمل به وعده‌هايي است كه او براي گشايش در سال 1392 داده بود. در اين ميان طرح‌هاي اجتماعي و انتظامي محركي براي حضور دوباره طيف خاكستري طرفدار اصلاحات در فضاي سياسي كشور خواهد بود. در واقع اين بومرنگي است كه در نهايت اصولگرايان را هدف قرار مي‌دهد. اين يك ديدگاه سياسي و فارغ از ايدئولوژي است و ادعايي در اين مسئله هم وجود ندارد. اما فقط يادمان باشد كه در آرام‌ترين سال‌هاي اين كشور يعني از سال 80 تا 84 و در فقدان حوادث برانگيزاننده و دوقطبي‌كننده طبقه متوسط، انتخابات 84 شكل گرفت. پيروزي مشخص جبهه اصولگرايي در انتخابات رياست جمهوري.

ش.د9500045