(روزنامه آرمان – 1394/11/08 – شماره 2962 – صفحه 7)
* مجلس دهم را ميتوان دوران رجعت اصلاحطلبان به پارلمان بعد از حضور گسترده آنها در مجلس سوم و مجلس ششم دانست، ميتوان گفت كه مجلس دهم جديترين حضور اصلاحطلبان در عرصه انتخابات مجلس بعد از ۱۲ سال است؛ اين رجعت مجدد اصلاحطلبان را قبول داريد؟
** نميتوانيم اين رجعت را تنها به اصلاحطلبان محدود كنيم، بلكه ميخواهم آن را رجعت عقلانيت به مجلس توصيف كنم. متاسفانه در چند دوره اخير در مجلس آنچه كه بسيار كم مورد استفاده قرار گرفت، عقلانيت و حركت در چارچوب منافع ملي و رعايت قواعد نمايندگي بود كه مهمترين آن شان نظارتي و شان تقنيني و همينطور تاكيد بر تفكيك قوا بود كه يكي از اصول مسلم قانون اساسي است، ديديم كه در تمامي اين شاخصها شاهد افت چشمگيري در اين قوه اساسي از قواي سه گانه نظام بوديم و به نظر ميرسد كه اصلاحطلبان در اين مقطع، جلودار يك حركتي هستند كه ميخواهد عقلانيت و شخصيت و همچنين يك نظم منبعث از حركت قانوني در چارچوب بستر منافع ملي را به مجلس بازگرداند و در اين راه، مسير را براي جريانهاي ميانه خردگرا و محافظهكاراني كه در اين سالها تحت سيطره جريانهاي تندرو قرار داشتند را نيز فراهم كند و فرصت را براي آنها نيز مهيا كند.
دوست دارم به جاي اينكه اين موضوع را در قالب جرياني تفسير كنم بگويم كه اصلاحات به دنبال آن است كه بستري را فراهم كند كه آن نگرشي را كه امام درباره مجلس عنوان فرموند مانند اينكه مجلس در راس امور ميدانستند يا عصاره فضائل ملت است را احيا كند؛ بايد گفت كه تلاش جريان اصلاحطلب براي رسيدن به اين ويژگيها در مجلس آينده است.
* شما اصلاحات را نماد عقلانيت در كشور ميدانيد يا اصولگرايان نيز در در اين معنا گنجانده ميشوند؟
** من برخلاف تحولات سه دوره اخير مجلس و اينكه عملا در اختيار اصولگرايان قرار داشت معتقدم كه اين جريان به دو بخش تقسيم ميشود، بخشي كه اكثريت اين جريان را تشكيل ميدهند كه ستونهاي اصلي جبهههاي سياسي كشور بودند و متاسفانه در يك دهه اخير تحت سيطره يك جريان تندرو قرار گرفتند كه لزوما اين جريان تصميمسازي و تصميمگيري را در بستر عقلانيت اتخاذ نميكرد. مشخصا ميبينيد با وجود اينكه مردم در انتخابات ۹۲ به دليل برنامههاي روحاني در پرونده هستهاي و سياست خارجي به وي راي دادند و عملا در حالي كه نگاه مقابل ايشان از طرف جليلي نمايندگي ميشد روحاني توانست ۵۰ درصد آرا را به خود اختصاص دهد و طرف مقابل تنها هشت درصد از آرا را كسب كند.
با وجود پيام به اين روشني اما ميبينيم كه نمايندگان مردم كه بايد پيگير درخواستهاي مردم باشند و آنها را تحقق بخشند جريان دلواپسي را تشكيل ميدهند و تمام تلاش خود را براي اينكه خواست مردم در انتخابات و برنامههاي آقاي روحاني كه با حمايت رهبر معظم ايران در جريان بود را رد كنند و مجلس را به تقابل با اين عقلانيت جلو بردند.
در حوزههاي ديگر هم همينطور، در بحث راي اعتماد به وزراي كابينه دولت نيز همين موضوع بار ديگر عيان شد و ديديم كه وزرايي شاخصي كه براي تصدي برخي از وزارتخانههاي دولت معرفي شده بودند مثل آقاي دكتر نجفي راي اعتماد نگرفتند و ديديم كه با اينكه اكثريت نمايندگان به نوعي با اين رفتار و تحركات مخالف هستند اما جريان اقليت منسجم توانست كار خود را به پيش ببرد و حتي با پرخاش با رئيس مجلس در برخورد با وزير خارجه و پرخاش با رئيس مجلس نشان دهد كه عملا به دنبال تحقق خواست مردم نيست.
* پس در اين صورت اگر جليلي رئيسجمهور شده بود و شما نماينده مجلس بوديد بايد به كل كابينه جليلي راي مثبت ميداديد؟
** قطعا خواست مردم در انتخاب جليلي در تصميمگيري من تاثير داشت. اول تلاش ميكردم كه جليلي راي نياورد اما وقتي ميبينم كه همه مردم ميآيند و راي ميدهند من هم خودم را با اين خواست مردم تطبيق ميدهم، نه اينكه لزوما كل كابينه مورد تاييد من باشد اما بخشي از نگاه خودم را اصلاح ميكردم تا دولت ناكارآمد نباشد و بتواند به وعدههاي خود و خواست مردم عمل كند.
* پس شما فكر ميكنيد مجلس بايد بـــــا دولت هماهنگ باشد؟
** نه من اين اعتقاد را ندارم چرا كه بخشي از مشكل در اين موضوع به اشكالات ساختاري و حزبي در كشور بازميگردد، طبيعي است كه اين مشكلات وجود دارد كه مردم به يك جريان در مجلس راي ميدهند و از سوي ديگر به يك جريان ديگر در دولت راي ميدهند و اين تقابل جريانات انرژي اصلي را هم در مجلس و هم در دولت ميگيرد و به جاي هم افزايي موجب كاهش انرژي ميشود، بايد اين نقيصه را حل كنيم. دليل آن هم نبود پيوست درست ميان قانون احزاب كشور و قانون انتخابات است كه بايد لزوما تغيير كند.
درچنين وضعيتي نمايندگان بايد اين انعطاف را داشته باشند كه اگر با دولت قبل همسو بودند و پس از انتخابات ميبينند كه دوره احمدينژاد تمام شده است و آقاي جليلي راي نياورده و اين آقای روحاني است كه رئيسجمهور شده است بايد ديدگاههاي كلان خود را تغيير دهند مثلا در موضوع سياست خارجي كه برنامه آقای روحاني بود، خواست مردم و مورد حمايت رهبري بود، در چنين شرايطي روشن است كه نمايندگان بايد از خود انعطاف نشان ميدادند و به نظر من اقداماتي كه آقاي لاريجاني در اين زمينه انجام دادند نشاندهنده هوشمندي ايشان بود.
* پس شما در انتخابات سال ۸۴ نيز پيام مردم را دريافت كرديد؟
** در انتخابات سال ۸۴ ديديم كه اصلاحطلبان ۱۶ ميليون راي آوردند و در مقابل اصولگرايان ۱۳ ميليون راي. در سال ۸۴ فضاي عمومي جامعه اصلاحطلب بود و آرايي كه به صندوق ريخته شد متعلق به اصلاحطلبان بود.
* ولي در دور دوم احمدينژاد از صندوق بيرون ميآيد.
** به نظرم اين اتفاق قابل تحليل است؛ در دور نخست انتخابات ميبينيم كه آقاي احمدينژاد در حدود ۵ ميليون راي از حدود ۳۰ ميليون راي و يك ششم آرا را در اختيار دارد و اگر بخواهيم درست تحليل كنيم يكي از دلايل بيرون آمدن احمدينژاد از صندوق انتخابات در دور دوم، مناقشه ميان اصلاحطلبان بود، مناقشهاي كه هم به خود و هم به كشور لطمه وارد كرد و ما يكي از تلخترين مقاطع تاريخ كشور در ۱۰۰ سال اخير را تجربه كرديم.
* پس نخستين مقصر رئيسجمهور شدن احمدينژاد اصلاحطلبان هستند؟
** من فقط يك جمله درباره حوادث ۸۸ بايد بگويم و آن اين است كه در اتفاقات آن سال همه ضرر كردند. هم اصلاحطلبان هم اصولگرايان هم نظام سياسي و هم مردم، يعني اگر اين اتفاقات را با چند ضلع درنظر بگيريم همه اضلاع آن ضرر كردند به جز يك جريان، آن هم جريان آقاي احمدينژاد. اگر جريان ۸۸ يك برنده داشت جريان احمدينژاد بود و يك بازنده كه مردم، جريان اصولگرايي و اصلاحطلبي و نظام سياسي و اعتدالگرايان بود.
* برخي معتقدند كه آقاي روحاني رئيسجمهور يك دورهاي هستند، نظر شما چيست؟
** فكر ميكنم نوع ماندگاري آقاي روحاني به نوع رفتار وي و همكارانش در دولت است و هيچ رئيسجمهوري هيچگاه براي هشت سال نيامده است، اين نوع عملكرد و رفتار رئيسجمهور بود كه مسير آينده را براي وي روشن كرد.
* شكل مجلس آينده يعني مجلس دهم را چگونه ميبينيد؟
** سه قطبي، اصلاح طلبان و محافظهكاران ميانه رو دو قطب اصلي و اكثريت مجلس، اقليت طيف راديكال محافظهكار شامل موتلفه، دوقلوهاي رهپويان و ايثارگران و پايداري و جبهه يكتا يعني وزراي احمدينژاد چيزي در حدود ۴۰ تا ۴۵ نماينده.
* فكر ميكنيد رقيب روحاني در انتخابات ۹۶، احمدينژاد باشد؟
** احمدينژاد قطعا سال ۹۶ ميآيد.
* تاييد ميشود؟
** نه تاييد نميشود.
* اگر تاييد شود پيروز ميشود؟
** نميدانم ولي كف راي را دارد ولي پيروز نميشود و نظام سياسي ريسك نميكند و او را تاييد صلاحيت نميكند.
* راي اصولگرايان بيشتر است يا احمدينژاد؟
** احمدينژاد. احمدينژاد راي حزبي ندارد برخلاف آرای اصولگرايان. وزن آرای احمدينژاد بيشتر از اصولگرايان است چرا كه راي احمدينژاد راي توده است.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/142034
ش.د9405367