تاریخ انتشار : ۱۸ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۲۵  ، 
شناسه خبر : ۲۹۱۹۴۴
«غرب‌زدگی» معیار سنجش نامزدهای غیراصلح
پایگاه بصیرت / محمد اسماعیلی

(روزنامه جوان ـ 1394/10/27 ـ شماره 4726 ـ صفحه 5)

«اگر پيشنهاددهندگانِ ليست‌ها، مـؤمن و انقلابي هستند و خط امام را واقعاً قبول دارند مي‌توان به ليست آنها درباره‌ مجلس شوراي اسلامي و مجلس خبرگان اعتماد كرد اما اگر به انقلاب و دين و استقلال، چندان اهميتي نمي‌دهند و دلشان دنبال حرف‌هاي امريكا و ديگر بيگانگان است، قابل اعتماد نيستند» اين بخشي از سخنان مهم رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار هزاران نفر از مردم قم در رابطه با انتخابات مهم پيش‌رو است كه معيار مهمي را پيش روي مردم جهت انتخاب نـامـزدهاي انتخـابـاتي قـرار دادند.

ارائه معيار انتخاب نامزدهاي انتخاباتي توسط معظم‌له در شرايطي كه نظام سلطه تلاش مي‌كند به واسطه برجام نفوذ و تسلط خود در كشور را توسعه دهد بسيار حائز اهميت است. با توجه به اينكه انتخابات دهم مجلس شوراي اسلامي و پنجمين دوره انتخابات خبرگان رهبري هم نزديك است و دشمنان تلاش مي‌كنند با به كارگيري برخي عناصر در اين دو مجلس، جمهوري اسلامي ايران را تضعيف كنند، حال سؤال اساسي اين است كه چگونه مي‌توان تشخيص داد كدام نامزد انتخابات با توجه به وابستگي حزبي و جناحي آنها داراي ويژگي مورد نظر رهبري معظم انقلاب است، با اين پيش فرض كه قاعدتاً اگر فردي يا جرياني به غرب دلگرم باشد، متقابلاً مورد حمايت آنان نيز قرار خواهد گرفت، حال اين حمايت مي‌تواند صريح و شفاف باشد يا به صورت ضمني و تلويحي صورت گيرد تا بدون ايجاد حساسيت، اقبال عمومي را به سمت چنين جرياني هدايت كند.

به بيان بهتر مي‌توان گفت تسخير كرسي‌هاي مجلس دهم مي‌تواند مصداق عيني نفوذي باشد كه رهبر معظم انقلاب اسلامي ايران طي هفته گذشته بارها بر آن تأكيد داشته‌اند و از جمله در ديدار علما، صاحبنظران و ميهمانان اجلاس مجمع جهاني اهل بيت (ع) و اجلاس اتحاديه راديو تلويزيون‌هاي اسلامي، در خصوص توافق هسته‌اي ايران و اهداف جبهه استكبار مي‌فرمايند: «نيت آنها اين بود كه از اين توافق راهي پيدا كنند براي نفوذ در كشور، ما اين راه را بستيم... نه نفوذ اقتصادي امريكا را در كشور اجازه خواهيم داد، نه نفوذ سياسي و نه نفوذ فرهنگي. با همه‌توان - كه بحمدالله اين توان، امروز زياد هم هست- با اين نفوذ مقابله خواهيم كرد‌.»

اين بيانات به خوبي نشان مي‌دهد نظام سلطه و به‌ويژه امريكايي‌ها مذاكرات و توافقنامه هسته‌اي را هدف نهايي نمي‌بينند و غايت راهبرد آنها تغيير حاكميت در ايران است؛ اهدافي كه انديشكده‌ها و اتاق فكرهاي امريكايي و صهيونيستي طي ماه‌هاي اخير مكرراً به كاخ سفيد و كنگره پيشنهاد و توصيه مي‌كنند و برخي از مقامات بلندپايه امريكايي هم خود بر آن تأكيد مي‌كنند.

«لزوم تغيير حاكميت در ايران» يكي از اهداف عمده غرب در مواجهه با ايران را آخرين بار انديشكده امريكايي بنياد دفاع از دموكراسي در يادداشتي به قلم بنجامين وينتال عضو ارشد اين مؤسسه مي‌توان مشاهده كرد كه در آن از مقامات امريكايي مي‌خواهد از توافق هسته‌اي براي نفوذ به ايران و در نهايت تغيير رژيم استفاده كنند. نويسنده در بخشي از يادداشت خود اينگونه مي‌نويسد: «جزئيات فني توافق جامع هسته‌اي ايران از زمان حصول آن مورد بررسي قرار گرفته است، اما يك مسئله حياتي مورد توجه قرار نگرفته كه به غايت شايسته توجه است: اين توافق براي مردم ايران كه عميقاً در آرزوي آينده‌اي دموكراتيك براي سرزمينشان هستند، به چه معني است؟ بي‌اعتنايي به حقوق بشر يكي از معايب اساسي توافق هسته‌اي به شمار مي‌رود. وقتي‌كه نماينده عالي اتحاديه اروپا اظهار مي‌دارد كه او اميدوار است اين توافق آغازگر «فصل جديدي» در روابط با ايران باشد، مي‌توان اين واژگان را به هر نحوي – از تعهد سرسختانه براي دفاع از حقوق بشر تا رد اتهامات سوءاستفاده [از حقوق بشر] به‌منظور انجام داد و ستد با حكومت اسلامي ايران- تعبير كرد.»

فروپاشي قريب‌الوقوع!

بنجامين وينتال در ادامه با اشاره به كاركرد شبكه‌هاي فناوري نظارتي پيشرفته براي كمك به فتنه‌گران در سال 88 خاطر نشان مي‌كند: «... توافق هسته‌اي... جنبه مثبتي هم دارد، شايد اين توافق برايمان تنها 10 سال زمان به‌منظور نابود ساختن حكومت ايران خريده باشد... با در نظر داشتن اين مسئله اين مدت زمان بايد به‌طور كارآمد و تأثيرگذاري مورد استفاده قرار گيرد.

ما اين مهم را مديون دموكرات‌هاي ايران و مديون خودمان هستيم. تكرار موضع ايالات متحده درباره تضمين فروپاشي «پرده آهنين» يك نقطه آغاز محسوب مي‌شود. آنچه‌در فاصله سال‌‌‌هاي 1970-1980 در لهستان اتفاق افتاد يك نمونه برجسته قلمداد مي‌شود.

جنبش طبقه كارگر در آنجا قدرت گرفت و به نابودي كمونيسم در اين كشور كمك كرد. اعتصاب سال ۱۹۸۰ در كارخانه كشتي‌سازي لنين در گدانسك در نهايت به فروپاشي امپراتوري شوروي منجر شد. جنبش كارگري امريكا با انجام حمايت قاطعانه از جمله با ارائه كمك مالي به كارگران لهستاني به دليل وقفه در كار نقش بسزايي در انقلاب آزادي‌خواهانه اتحاديه كارگري وحدت ايفا كرد.»

نويسنده همچنين بيان مي‌كند: «پارلمان اروپا و قواي مقننه ملي مي‌توانند در مورد [وضعيت] معاندان سياسي در ندامتگاه‌هاي كيفري ايران جلسات رسيدگي برگزار نمايند.

آسيب‌پذيري حكومت ايران در قبال تغيير با تشديد عرضه نقض گسترده حقوق بشر توسط تهران افزايش پيدا مي‌كند. شايد انجام مبارزات پايدار حقوق بشري به‌ويژه در اروپا در درون حكومت ايران انشقاق پديد آورد. هدايت مسير منتهي به تغيير ايران دشوار خواهد بود، اما توافق هسته‌اي عميقاً معيوب كنوني فرصت منحصربه‌فردي را براي تمركز بر تغيير ايران به دست مي‌دهد.»

تأكيد كري بر براندازي در ايران و حمايت از تجديدنظرطلبان

سياستمداران ارشد امريكايي هم نظرشان به بنجامين وينتال بسيار نزديك است و به همين دليل است كه آنها هم بارها از لزوم ايجاد ناآرامي‌هاي اجتماعي و حمايت از جريان تجديدنظرطلب با هدف تغيير حاكميت سياسي در ايران سخن به ميان آورده‌اند.

به عنوان نمونه جان كري در جلسه سؤال و جواب در شوراي روابط خارجي امريكا بار ديگر اشاره مي‌كند كه سران ايالات‌متحده امريكا همچنان اميدوارند - كه با اعمال تحريم‌هاي اقتصادي ضمن افزايش مشكلات معيشتي مردم و به‌وجود آمدن معضلاتي مانند بيكاري و تورم – نارضايتي اجتماعي به‌وجود آورند و مردم را در مقابل حاكميت قرار دهند؛ شبيه همان چيزي كه جماعتي در سال 88 صورت دادند و تلاش كردند با ايجاد نافرماني مدني استحاله رسمي نظام را عملياتي كنند.

كري در اين باره توضيح مي‌دهد: «گذشت 15 سال مي‌تواند تغييرات زيادي در ايران ايجاد كند... باور من اين است كه در 15 سال، در يك كشور اتفاقاتي مي‌افتد. اگر به ايران امروز نگاه كنيد، مي‌بينيد كه كشوري داراي مردمي با تحصيلات است كه پيشتر با همه كشورهاي منطقه از جمله اسرائيل روابطي دوستانه داشت. مي‌دانيد كه سرزمين پارس، تاريخي طولاني دارد و واقعيت اين است كه اين جوانان كه 25درصد آنان بيكار هستند، آينده مي‌خواهند. اگر به تهران برويد، من نبوده‌ام ولي دوستان من كه رفته‌اند به من گفته‌اند كه جوانان به دنبال گوشي‌هاي هوشمند هستند و مي‌خواهند بخشي از دنيا باشند. من نمي‌دانم تا 15 سال ديگر چه اتفاقي مي‌افتد جز اينكه مي‌دانم اتفاقات زيادي روي مي‌دهد. مسئله اينجاست كه شما نمي‌توانيد تغيير را خلق كنيد بلكه بايد احتمالات را بيازماييد...»

اوباما: ميانه‌روها در ايران تقويت شوند!

برداشت واقعي از سخنان جان كري مبني بر بهره‌برداري از نيازها و مشكلات جوانان ايراني و سهم جريان مدعي اصلاح‌طلبي از اهداف عالي مقامات امريكايي زماني ممكن است كه به سخنان اخير باراك اوباما هم نگاهي كنيم.

وي در مصاحبه با راديو ملي كشورش تأكيد مي‌كند: «من سعي ندارم از [پاسخ به] سؤال شما اجتناب كنم. فكر مي‌كنم در داخل ايران رويكردهاي متفاوتي وجود دارد. من فكر مي‌كنم تندروهايي داخل ايران هستند كه فكر مي‌كنند كار درست براي انجام دادن مخالفت با ما، جست‌وجو و تلاش براي نابودي اسرائيل و ايجاد خرابي در مكان‌هايي چون سوريه يا يمن و لبنان است.»

رئيس دولت امريكا در ادامه به‌صورت ضمني از جماعت مدعي اصلاح‌طلبي در داخل نام برده و از لزوم جلب نظر آنها توسط كشورش سخن به ميان مي‌آورد: «همچنين فكر مي‌كنم ديگراني در داخل ايران هستند كه فكر مي‌كنند اين كار غيرسازنده است و ممكن است اگر ما اين توافق هسته‌اي را امضا كنيم، ما دست [توان] آنهايي را كه نيروهاي ميانه‌روتر داخل ايران هستند، تقويت مي‌كنيم. اما موضوع كليدي كه مي‌خواهم مطرح كنم آن است كه توافق [هسته‌اي] اين موضوعات را در نظر نمي‌گيرد، حتي اگر اين تغييرات رخ ندهد، باز هم بسيار بهتر است كه ما توافق را داشته باشيم.»

در حالي اوباما بار ديگر صحبت از روي كارآمدن جريان معتدل [تجديدنظرطلبان] مي‌كند كه وي چند روز قبل از اين مصاحبه در گفت‌وگو با «ان‌پي‌آر» اعتراف مي‌كند مذاكرات هسته‌اي با ايران به دليل ناتواني امريكا از تغيير نظام ايران بوده است. با مرور اظهارات و جهت‌گيري‌هاي شخصيت‌های برجسته نظام سلطه و همچنين رسانه‌هاي آنها به‌خوبي پيداست كه روي كارآمدن طيف هواه‌‌خواه غرب در مجلس و ديگر قواي كشور يكي از اهداف نظام سلطه بوده و شكل‌گيري مجلس ششم ديگري آرمان دولتمردان كاخ سفيد است و در چنين شرايطي قانون و مصلحت حكم مي‌كند تا وابستگان به جريان تندرو تجديدنظرطلب به‌راحتي از مجاري قانوني تأييد صلاحيت نشده و در كنار آن نسبت به رفتار و مواضع آنها روشنگري گسترده‌اي صورت گيرد.

http://javanonline.ir/fa/news/765843

ش.د9405390