(روزنامه آفتاب يزد – 1394/10/22 – شماره 4522 – صفحه 8)
* با توجه به مرزبندیها و جناحین سیاسی در ایران، هویت سیاسی خود را در کدام سمت و سو تعریف مینمایید؟
** هویتم با اعتدال و میانه روی تعریف شده است و از این رو میانه روی در هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب را میپسندم و با طیف غیر افراطی آنها رابطه خوبی دارم. البته تفاوت اصولگرایان و اصلاحطلبان در مقطع فعلی آن است که در جریان اصلاحطلب، رهبری در اختیار چهرههای میانه رو غیرافراطی نظیر رئیس دولت اصلاحات است، اما در جریان اصولگرا، طیف افراطی، رهبران اصولگرایان نظیر آقای ناطقنوری یا آقای امامی کاشانی را به حاشیه رانده اند همانگونه که در مقطع سال 1388 نیز مرحوم آقای مهدویکنی به حاشیه رانده شد و نیروهای افراطی و تندرو میدان دار شده اند. البته فکر میکنم نیروهای اصولگرا هزینه سنگینی بابت میدان داری افراطیون داده و خواهند داد، چرا که به صورت طبیعی جامعه از میانه روی استقبال میکند و نیروهای افراطی اگر هم بتوانند در مقطعی با تولید هیجان و موج سواری یا حمایتهای خاص میدان دار شوند، در درازمدت با رویگردانی مردم مواجه میشوند. همان طور که پس از دوم خرداد، میدانداری نیروهای تندرو اصلاحطلب، منجر به رویگردانی مردم در انتخابات شوراهای دوم شد.
* آیا شما معتقدید که مرزبندیهای سیاسی در ایران، همچون دهههای گذشته باید میان اندیشههای چپ و راست و اصطلاحاً اصلاحطلب و اصولگرا ادامه داشته باشد یا این که به دلیل برآیند فضای سیاسی موجود، باید شاهد تغییر و تحول در این مرزبندیها به سوی ائتلاف عقلا و اعتدال گرایان دو جناح در مقابل تندروها باشیم؟ یعنی مرزبندی جدید اعتدال گرایی در مقابل تندروی.
** همان طور که گفتم جبهه اعتدال در برابر افراطی گری و تندروی همین الان هم ایجاد شده است، اما نمیتوان در درازمدت وجود سلیقههای مختلف را نادیده گرفت. به صورت کلی در همه جهان، احزاب و طیفهای سیاسی براساس تاکید بیشتر بر یک ارزش محوری تشکیل میگردند. در ایران در دهه شصت، ارزشمحوری جناح راست، اسلام فقاهتی و آزادی اقتصادی بود و ارزش محوری جناح چپ عدالت اجتماعی. بعد از دوم خرداد فضای کشور تحول پیدا کرد و نام جناح چپ به اصلاحطلب تغییر یافت و به عنوان ارزش محوری بر آزادی تاکید کرد و جناح راست نیز عنوان اصولگرایی را برگزید و ارزش محوری خود را نیز نمادهای دینی عملی انتخاب کرد. البته این به معنای آن نیست که طیفی که ارزش آزادی را انتخاب میکند به عدالت بی توجه است یا بالعکس.
بنابراین ما نمیتوانیم بگوییم در درازمدت، جبهه اعتدال در برابر تندروی جایگزین راست و چپ میشود، البته در کوتاه مدت به دلیل مصالح اجتماعی، عقلای دو جناح ممکن است برای جلوگیری از آسیب دیدن کشور به دست تندروها، به هم نزدیک شوند.
البته من وجود تندروها در جامعه را به عنوان یک صدای متفاوت، مضر نمیدانم، به شرطی که این تندروی ریشه در قدرت وثروت نداشته باشد که در این صورت بسیار خطرناک خواهد بود.
* به نظر میرسد ضرورت قطب سازی اعتدال گرایی در مقابل تندروی در فضای فعلی توسط آیت الله هاشمی احساس میشود. از شواهد و قرائن هم پیداست که ایشان چنین هدفی را دنبال مینمایند. به عقیده شما آیت الله به دنبال تغییر مرزبندی در فضای سیاسی کشور است؟
** آیت الله هاشمی رفسنجانی از سی سال قبل تاکنون خود را درفضای بین جناحها و تعادل دهنده آرایش سیاسی کشور تعریف و سعی کردند به آن وفادار بمانند و طبیعتاً زمانی که جناحی ایشان را تخریب میکند، این تصور به وجود میآید که ایشان به جناح مقابل نزدیک هستند. حال این تخریب میتواند از نوع تخریب جناح چپ در اواخر دهه هفتاد باشد یا تخریب جناح راست بعد از سال 1388. اما واقعیت آن است که حتی در زمان تخریب شدن نیز آیت الله هاشمی رفسنجانی نگاه غیرجناحی و تعادل بخش خود را حفظ میکند و این نگاه برای من نیز یک الگوست، در شرایط فعلی ما با حاکمیت نیاز به اعتماد سازی و کاهش تنش داریم، اعتماد سازی مستلزم رفتارهای مثبت است و من فکر میکنم نزدیکی عقلای جناحها میتواند به این رفتار مثبت و وحدت بخش کمک کند.
* به عقیده شما انتخابات این دوره مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری از اهمیت خاص و ویژهای برخوردار است؟
** در مورد انتخابات مجلس، این انتخابات با انتخابات سه دوره اخیر مجلس یعنی هفتم، هشتم و نهم که غیررقابتی و بازی درون گروهی اصولگرایان بود، تفاوت ماهوی دارد و جریان اعتدال و اصلاحطلبان تصمیم به حضور فعال در آن دارند، از طرفی دیگر با انتخابات مجلس ششم تفاوت جدی دارد از این جهت که جریان اصلاحطلب دیگر اعتقادی به شعارها و حرکتهای تند ندارد و میانه روی به یک اجماع در گروههای سیاسی اصلاحطلب تبدیل شده است. بنده بیشتر این انتخابات را شبیه انتخابات مجلس پنجم میدانم که در آن نیز طیف میانه روی معتقد به توسعه کشور یعنی کارگزاران حضور پیدا کرد و مشارکت بالای مردمی نیز در انتخابات اتفاق افتاد و مجلس میانهرویی نسبتاً تشکیل شد که همین مجلس به ریاست آقای ناطق نوری بهترین تعامل را با دولت اصلاحات هم داشت.
در مورد انتخابات مجلس خبرگان نیز همان طور که میدانید این دوره رقابتی تر از دورههای قبل است. در دوره دوم و سوم این مجلس، به دلیل برگزاری امتحان، جناح چپ نیامد، اما در این دوره به دلیل همزمانی با انتخابات مجلس و همچنین حضور جدی سلایق و جریانات مختلف، انتخابات حالت رقابتی بیشتری دارد و امیدواریم دیگر در یک حوزه فقط یک کاندیدا وجود داشته باشد یا تعداد داوطلبان به دو برابر نمایندگان نیز نرسد، مشاهده نگردد.
* درباره حضور اصلاحطلبان در انتخابات، هوشمندانه ترین حرکت را برای انتخابات پیش رو چه میدانید؟
** فکر میکنم منتقدان و حاکمیت در مرحله نخست، نیاز به یک اعتمادسازی و تعامل دوجانبه دارند تا فضا از شرایط سال 1388 به این سو خارج شود. از یک سو نباید این ذهنیت وجود داشته باشد که اصلاحطلبان در فکر تکرار مجلس ششم و تقابل به جای تعامل هستند و از اردوگاه منتقدان باید نشانههای متوالی و مطمئنی دال بر این موضوع ارسال گردد که قصد اصلاحطلبان تسریع در رشد و توسعه کشور و کاهش مشکلات شدید اقتصادی و اجتماعی است و این جریان به دنبال تندروی سیاسی وحرکتهای تجدیدنظرطلبانه نیست.
از سوی دیگر برای تعامل با سلایق مختلف از جمله اصلاحطلبان، باید کانالهای گفتگو و مسیرهای اعتماد ساز وامنیت زا فراهم شود، این پذیرفته نیست در نظامی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی تاسیس شد و همواره افتخارش آن بوده است که در منطقه خاورمیانه یکی از نظامهای پیشرو در زمینه مردم سالاری و حاکمیت انتخاب و حق مردم بوده است، از سوی جناحی تندرو فقط یک گروه سیاسی به نام دلواپسان، احساس امنیت کند و سایر گروهها و احزاب این حاشیه امنیت را نداشته باشند. کما اینکه شاهد بودیم در چند سال اخیر حتی به رئیس مجلس هم که از طیف اصولگرای معتدل است، در قم حمله شد یا آن حادثه تلخ در شیراز علیه آقای مطهری اتفاق افتاد، سفر آقای سیدحسن خمینی لغو شد و آن اهانتهایی که به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز انجام شد و حلقه مرکزی آمر و عاملان نیز افراد شناخته شده هستند که به راحتی به دنبال اقدامات دیگر میباشند.
بنابراین به نظرم استراتژی منتقدان، باید به جای القای حاکمیت دوگانه، فراهم کردن تعامل دوجانبه با نظام باشد. در این راستا استراتژی مناسب همانگونه که آیت الله هاشمی رفسنجانی تصریح کردند، باید ثبت نامها بهگونهای باشد هر فردی که در خود توانمندی لازم را میبیند در انتخابات حضور یابد و البته بعداز فرآیند رسیدگی به صلاحیتها هم، به جز افرادی که توسط فرآیند انتخاب درون گروهی، تایید میشوند سایر کاندیداها همانند انتخابات ریاست جمهوری به نفع آنها کنار بروند تا انشعاب و تقسیم رای در بدنه اجتماعی معتدلان و اصلاحطلبان اتفاق نیفتد.
* نظرشما درباره لیستهایی که اخیراً در شبکههای اجتماعی منتشر میشوند و منتسب به جریان اصلاحطلب هستند (فارغاز اصالت یا کذب بودنشان) چیست؟
** این موضوع همیشه در آستانه انتخابات وجود داشته و امری طبیعی است. بالاخره احزاب و گروهها و محافل سیاسی برای ایجاد بستر فعالیت خود نیازمند فضا سازی هستند و با این فهرستهای غیر رسمی فضاسازی را انجام میدهند. البته برخی نیز خود یا کاندیدای مدنظرشان را درون تعدادی از چهرههای مشهور جا میدهند که برای آنها نیز زمینه حضور فراهم آید.
در مجموع بنده این نوع اقدامات را به شرط آنکه بر اساس شفافیت و بدون جنبههای تخریبی باشد در راستای ایجاد نشاط در فضای سیاسی کشور میدانم.
* به نظر میرسد مهم ترین دلیل فضاسازی تخریبی تندروها علیه آیت الله و خانواده وی، ترس ازایشان باشد. ریشه این ترس را در چه عواملی میتوان جستجو نمود؟
** جریان تندرو، به دلیل ضربهای که در انتخابات قبل، از بزرگان به ویژه آیت الله هاشمی رفسنجانی خورده است، تخریبها را با شدت بالایی قبل از انتخابات دامن زده است. برخی تحلیل میکنند که تندروها یعنی یک جریان پایداری، اما من با این تحلیل موافق نیستم، واقعیت آن است که جریان افراطی و تندرو در اصولگرایان توانسته است از میان طیفهای مختلف این گروه یارگیری کند.
بالاخره تندروهای این گروه از مراکز پرقدرتی حمایت میشوند و ریشههای قوی پیدا کرده اند که این موضوع بسیار خطرناک است، هرچند که حضور تندروها بهعنوان یک گروه در جامعه و صدایی در کنار سایر صداها و سلایق مفید است، اما ریشه پیدا کردن آنها میتواند برای منافع ملی خطرناک باشد، بنابراین نباید آنها را دست کم گرفت. متاسفانه حتی میبینیم چهرههای ذاتاً میانه رو اصولگرا، الان خود را در صف این جریان قرار داده اند.
در مقابل نیز مشاهده میکنیم طیف معتدل اصولگرایان با دولت و اصلاحطلبان میانهرو جبهه واحدی را علیه افراطیون تشکیل داده است تا کشور را از این بحران خارج کند که این ائتلاف اقدام مناسبی است و اصولاً فاصله گرفتن عقلا و میانهروها از افراطیون تنها راه نجات کشور محسوب میشود.
البته در مجموع این تخریبها به ضرر آنها تمام میشود، چرا که از یک طرف افرادی را که حاضر نبودند در انتخابات شرکت کنند، به شرکت در پای صندوقها تحریک میکنند و از طرف دیگر رای بخش عاقل جریان اصولگرا را از سبد خود جدا میکنند، همان طور که در انتخابات ریاست جمهوری دیدیم که کاندیدای این طیف کمتر از 15 درصد آراء را به دست آورد.
* شنیده میشود آقایان لاریجانی و ولایتی که نمایندگان کلاسیک راست سنتی هستند به فکر ائتلاف با اصلاحطلبان میباشند. این تغییر ملایم موضع را نوعی اظهار عجز میدانید یا یک استراتژی هوشمندانه؟
** اولاً باید بگویم که به کار بردن واژههایی نظیر اظهار عجز را صحیح نمیدانم، نباید مسائل سیاسی را شخصی و انحصاری خود کنیم، آقای دکتر ولایتی از ابتدای فعالیت سیاسی خود مشی میانه رو و معتدلی داشت و ایشان در انتخابات سال 1384، تنها کاندیدایی در اصولگرایان بود که به عهد خود وفا کرد و با کاندیداتوری آیت الله هاشمی رفسنجانی انصراف داد و در انتخابات سال 1392 نیز به صورت موثر و فعالی به خصوص در مناظرات انتخاباتی حضور داشت.
آقای دکتر لاریجانی نیز در هشت سالی که ریاست مجلس را برعهده داشته، نقش موثری در مقابله با جریان افراطی چه در دوران دولت احمدی نژاد وچه در برابر اصلاحطلبان ایفا کرده است. البته تا جایی که بنده میدانم این آقایان در معیت برخی از علما نظیر آقایان ناطق نوری و مقتدایی، قصد ائتلاف با اصلاحطلبان را ندارند بلکه میخواهند اصولگرایی را از دام افراطگرایی نجات بدهند و جریان اصولگرایان معتدل را مدیریت کنند که اقدام مثبتی است.
بنابراین اگر چه در انتخابات بین دو جریان اصولگریان معتدل و اصلاحطلبان، ائتلاف صورت نمیگیرد اما احتمالاً اشتراکاتی بین دو لیست وجود خواهد داشت همانگونه که در دو دهه اول انقلاب همیشه آیت الله هاشمی و تعدادی دیگر از چهرههای وجیه سیاسی، فصل مشترک لیستهای جناحهای مختلف بودند و هرچه این اشتراک بیشتر باشد کشور به سوی همگرایی و وحدت با شتاب بیشتری حرکت میکند.
* دولت و شخص رئیس جمهور میتواند در روند احراز صلاحیتها توسط شورای نگهبان، رایزنیهایی داشته باشد؟
** تجربه انتخابات مجلس پنجم و هفتم نشان داد که دولت اگر بخواهد فضای انتخاباتی بازتر شود، میتواند تا حدی اثرگذار شود، در انتخابات مجلس پنجم با پیگیری آقای هاشمی، برخی از چهرههای منتقد مانند آقای عزت اله سحابی و آقای بهزاد نبوی تایید صلاحیت شدند، در انتخابات مجلس هفتم نیز تعدادی از چهرههای رد صلاحیت شده با رایزنی رئیس دولت اصلاحات تایید شدند. اما اینکه این رایزنیها چه میزان اثرگذار باشد بستگی به فضای کشور، اراده دولت و انعطاف شورای نگهبان دارد.
* برخی معتقدند که آیت الله هاشمی رهبری فضای انتخاباتی مجلس خبرگان را برعهده دارد. نظرتان را در این خصوص بفرمایید.
** ایشان هیچ گاه به دنبال نقشی نبوده است و آنچه را که به مصلحت میبیند صراحتاٌ اعلام میکند و خود شخصاً اقدام به سازماندهی نمیکند. همانگونه که چند ماه قبل، آیت الله هاشمی رفسنجانی رسماً اعلام کردند به دلیل شرایط حساس و خطرناک منطقه و تهدیدات علیه کشور باید انتخابات پرشور و رقابتی که موجب حضور مردم شود برگزار گردد و برای رقم خوردن این حماسه سیاسی همه آنهایی که خود را واجد صلاحیت میبینند حضور پیدا کنند. این دعوت بدون در نظر گرفتن مسائل جناحی و سیاسی و صرفاً در جهت مصالح کشور و انقلاب بود.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=24023
ش.د9405479