در تجاوز 50روزه اسرائيليها به نوار غزه كه از اواسط تيرماه1393 آغاز شد، سازمان ملل این رژیم را در لیست سیاه کشورهایی که دست به کشتار کودکان میزنند؛ قرار داد. اما نام این رژيم در پي فشارهای آمريكا از ليست سياه سازمان ملل حذف شد.حال پس از گذشت دو سال از آن ماجرا یکبار دیگر سازمان ملل در مقابل تهدیدهای عربستان و هم پیمانانش برای خروج نام ائتلاف ریاض از فهرست سیاه ناقضان حقوق کودکان تسلیم شد.هفته گذشته سازمان ملل گزارش سالانه خود در مورد ناقضان حقوق کودکان را منتشر کرد.
در این گزارش به نام عربستان به عنوان مسئول 60 درصد تلفات کودکان در جنگ یمن، اشاره شده بود. تنها چند روز پس از انتشار گزارش، دبیر کل سازمان در اقدامی بیسابقه نام عربستان را از فهرست خارج و اعلام کرد که قرار است تحقیقات مشترکی با مشارکت ریاض در مورد جنگ یمن انجام شود.به گزارش«تابناک»، شاید در سالهای پس از جنگ جهانی اول و دوم که جامعه ملل و سازمان ملل شکل می گرفت؛ موسسان درصدد بودند که نهادی در نظام بین الملل به وجود آورند که فارغ از قدرتهای شرق و غرب، موضوعات بینالمللی را مدیریت کنند. اما هرچه از آن دوران می گذرد گویی این آرمانها سرابی بیشتر نبوده است. در تجاوز 50روزه اسرائيليها به نوار غزه كه از اواسط تيرماه1393 آغاز شد، حدود 2200 فلسطيني شهید شدند كه 577نفر آنها كودك بودند و تقریباً بيش از 3000 كودك هم در اين حمله زخمي شدند.
سازمان ملل این رژیم را در لیست سیاه کشورهایی که دست به کشتار کودکان میزنند؛ قرار داد. اما نام رژيم صهيونيستي در پي فشارهاي اين رژيم و آمريكا از ليست سياه سازمان ملل حذف شد.حال پس از گذشت دو سال از آن ماجرا یکبار دیگر سازمان ملل در مقابل تهدیدهای عربستان و هم پیمانانش برای خروج نام ائتلاف ریاض از فهرست سیاه ناقضان حقوق کودکان تسلیم شد.بان کی مون دبیرکل سازمان ملل چند روز پیش با انتشار گزارشی ائتلاف سعودی حمله به یمن را در فهرست سیاه کشورهایی که حقوق کودکان را نقض می کنند، قرار داد.بان کی مون در این گزارش تصریح کرده بود که ائتلاف سعودی مسئول قربانیان و کودکان زخمی یمنی (۵۱۰کشته و ۶۶۷زخمی) در سال گذشته است و حملات علیه کودکان به دلیل تشدید درگیریها افزایش یافته است. در واقع سازمان ملل ائتلاف سعودی را به دلیل کشتار و حمله به مدارس و بیمارستانها در لیست سیاه گنجانده بود.
درپی این اقدام سازمان ملل ، ائتلاف به رهبری عربستان سعودی گزارش سازمان ملل مبنی بر کشته شدن صدها کودک در بمباران جنگندههای این ائتلاف را تکذیب و از قرار گرفتن آن در لیست سیاه سازمان ملل متحد انتقاد کرد. در همین زمینه سخنگوی ائتلاف به رهبری سعودی اعلام کرد گزارش سازمان ملل نامتوازن بوده و بر پایه آمار معتبر استوار نیست!در همین راستا نیز کشورهای عربی عضو ائتلاف سعودی علیه یمن، به دلیل هراس از قرار گرفتن نام این ائتلاف در لیست سیاه سازمان ملل، درخواست نشست فوری با دبیر کل سازمان ملل را مطرح کردند.
در همین حال تنها چهار روز پس از درج نام ائتلاف سعودی در این لیست سیاه خبری منتشر شد که از حذف نام عربستان خبر می داد. به اين ترتيب، نام سعوديها تنها براي 4روز بهخاطر كشتار كودكان يمني در ليست سياه سازمان ملل قرار داشت. استفان دوجاريك، سخنگوي بان كي مون، در توضيح اين اقدام اعلام كرد دبير كل كه در انتظار يافتههاي بررسي مجدد است، فعلاً نام ائتلاف سعودي را از ضميمه گزارشِ يمن حذف كرده است.بالاخره واکنشهای گسترده به حذف نام عربستان سعودی از فهرست ناقضان حقوق کودکان توسط «بان کی مون» دبیر کل سازمان ملل، وی را به واکنش واداشت.
وی به دفاع از اقدام خود پرداخت و این تصمیم را «دشوار» و «دردناک» توصیف کرد.بان کی مون گفت: این یکی از دردناکترین و دشوارترین تصمیماتی بود که من تاکنون گرفتهام. این خطر وجود داشت که میلیونها کودک با رنج ناشی از قطع بودجه برنامههای سازمان ملل در فلسطین، سودان جنوبی، سوریه، یمن و دیگر مناطق روبرو شوند. اعمال فشار ناروای کشورها، غیرقابل قبول است... ما گلایههای مطرح شده را بررسی میکنیم، اما محتوای گزارش تغییر نخواهد کرد. من انتقادات را درک میکنم، اما مسئلهای بزرگتر وجود دارد، اینکه زمانی که صلح بانان سازمان ملل هدف حمله قرار میگیرند، مستحق حمایت قاطع شورای امنیت هستند.
اظهارات بانکی مون گزارشهای منتشر شده در مورد تهدید عربستان برای قطع کمکهایش به این نهاد را تائید می کند و نشان می دهد که یک نهاد بین المللی چگونه گزارشهای خود را مبتنی بر خواستههای نه قدرتهای بزرگ بین المللی بلکه به خاطر مشتی دلار نفتی به راحتی تغییر می دهد و حقیقت را انکار می کند.با این حال، «عبدالله المعلمی» نماینده عربستان در سازمان ملل در واکنش به اظهارات بان کی مون گفته است که ریاض این سازمان را تهدید نکرده، اما ورود نام عربستان به این لیست، قطعا بر روابط ما سازمان ملل تأثیر میگذاشت.
در این حال،چرخش مواضع ناگهانی دبیرکل سازمان ملل درخصوص تجاوزات رژیم سعودی و ائتلاف همپیمان با او علیه یمن نه تنها ماموریت صلحبانی این نهاد بینالمللی را زیرسوال برد که از منظرحقوق بینالملل حرکتی در چارچوب تشویق برای جنگ افروزی بیشتر تعریف میشود.مهدی شکیبایی در خبرگزاری فارس نوشت،سازمان ملل متحد اینک در متن برهه ای از تاریخ تاسیس خود به سر می برد که به گواه بسیاری از ناظران بینالمللی یکی از حساسترین و سرنوشتسازترین دوره تاریخی انسان معاصر به شمار می رود.
آنگونه که در منشور سازمان ملل متحد آمده است «پیگیری مسائل حقوق بشر» دلیل اصلی ایجاد سازمان ملل در سال 1945بود. جنگ جهانی دوم و مسایل مربوط به نسلکشی سبب شد تا بر سر ایجاد سازمان جدیدی که مانع وقوع تراژدیهای مشابه در آینده شود،اجماع جهانی بوجود آید. هدف اولیه نیز ایجاد یک چارچوب قانونی برای بررسی و عملکرد مناسب بر اساس شکایات در مورد تخطی از حقوق بشر بود.
منشور ملل متحد تمامی اعضای سازمان ملل را ملزم به احترام و رعایت حقوق بشر مینماید و همه را موظف میداند تا برای رسیدن به این هدف تلاش کنند. شورای حقوق بشر دغدغههای سازمان ملل در این خصوص را پی می گیرد و هدف اصلی این شورا نیز بررسی موارد نقض حقوق بشر است.
براین اساس سازمان ملل متحد اخیراً در گزارشی، ائتلاف متجاوز به یمن به رهبری عربستان سعودی را مسئول حمله به اماکن عمومی و شهروندان و کشتار بیش از 60 درصد از کودکان یمنی اعلام کرد. این گزارش اما با واکنش شدید سعودیها و کشورهای هم ائتلاف با او در جنگ علیه یمن روبرو شد و خشم آنها را برانگیخت.
به دنبال انتقادهای شدید در اقدامی کم سابقه بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد نام ائتلاف متجاوزان علیه یمن به رهبری رژیم سعودی را از فهرست ناقضان حقوق بشر خارج کرد .این در حالی است که گزارش اخیر سازمان ملل توسط نهادهای حقوق بشری فعال و مامور این سازمان تهیه شده بود که در آن به کارنامه یکسال و سه ماه تجاوز تعدادی از کشورهای عربی به یمن براساس آمار و اطلاعات میدانی اشاره شده بود.
براساس این آمار عربستان سعودی از ششم فروردین سال 94 با تشکیل ائتلافی متشکل از برخی کشورهای عربی و با حمایت آمریکا و رژیم اشغالگر قدس به بهانه بازگرداندن عبدربه منصورهادی رئیس جمهوری مستعفی و فراری یمن به حکومت، به کشور و مردم یمن حمله کرد که بر اثر آن تاکنون بیش از 7000 شهروند یمنی از جمله شمار زیادی از زنان و کودکان کشته یا زخمی و دهها هزار نفر نیز آواره شده اند. همچنین بر اثر این حملات تاکنون بیش از 80 درصد تأسیسات خدماتی و زیربنایی و بیمارستانها، مراکز درمانی، انبارهای دارو و غذا، مدارس و منازل مردم ویران شده یا آسیب دیده است. استفاده عربستان سعودی از تسلیحات ممنوعه نیز در گزارش این نهادهای حقوق بشری آماده است.
براساس استنادات این گزارش بود که بان کی مون دبیرکل سازمان ملل با اعلام فهرستی از کشورهای ناقض حقوق بشر نام عربستان و ائتلاف او در جنگ یمن را در فهرست ناقضان حقوق بشر در جهان وارد کرد.حال «بان کی مون» که کمتر از دو ماه به پایان ماموریتش در ریاست سازمان ملل باقی مانده با چرخشی 180 درجه ای نام عربستان و ائتلاف ضد یمن را پس از اعمال فشار کشورهای خارجی از فهرست خارج کرد. البته این نخستین باری نیست که بان کی مون دست به عقب نشینی و برگشتن از تصمیمات خود می زند.
سال گذشته زمانی که تصمیم گرفته شد از جمهوری اسلامی ایران برای شرکت در مذاکرات ژنو2 برای سوریه دعوت شود او بلافاصله از ایران برای شرکت در این مذاکرات دعوت کرد اما به هنگام توزیع کارتهای دعوت شرکت کنندگان و در پی اعمال فشارهای آمریکا و عربستان سعودی از ارسال دعوتنامه به ایران خودداری کرد و از تصمیم قبلی خود عقب نشست.در بیان ویژگیهای شخصیتی کاندیداهای دبیرکلی سازمان ملل و اینکه او باید چه هنرهایی داشته باشد تا اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل وی را انتخاب و به مجمع عمومی برای تایید تصدی دبیرکلی سازمان ملل متحد معرفی کنند « تارور» معاون هندی وی که اتفاقاً در سال 2006 با او به رقابت پرداخت میگوید: دبیرکل را به سبب بینش، برنامه، بلاغت ، توانائی یا جذابیت وی بر نمی گزینند.
این مقام سیاسی که شرح وظائف آن چیزی از سیاست کم ندارد، تابع ضوابطی است عمدتا برساخته گروه پنج کشور دائم شورای امنیت. در واقع، فرد برگزیده به این سمت را چون کسی می نگرند که در میان دیگر نامزدان دم دست «کمتر ناپذیرفتنی» به چشم آید. بیش از یکبار پیش آمده که از انتخاب دبیرکلی خشنود بوده اند که در گرداب حادثه از هیاهو و واکنشهای تند و تیز پرهیز کرده است. پنج کشور عضو دائم شورای امنیت همواره چهره ای با سلوک و منشی «فرمانبر» را به «رئیسی» فرمانده ترجیح داده اند، و این رویکرد به این زودیها هم عوض نخواهد شد.با این وجود و جدا از نقش شخصیتی بان کی مون در اتخاذ چنین مواضعی، این اقدام دبیرکل سازمان ملل از چند منظر قابل بررسی است:
نخست؛ میزان بی اعتباری تصمیمات سازمان ملل؛ با توجه به سوابق رفتاری سازمان ملل متحد، افکار عمومی جهان نمی تواند پس از این به استقلال در رای سازمان ملل متحد اعتنا کند. نهادی که ماموریت اصلی آن ممانعت از نقض حقوق بشریت و ایجاد زمینههای برقراری صلح و ثبات است با چنین تصمیماتی در واقع اعلام می کند توانایی فراهم کردن بسترهای لازم برای توزیع عادلانه حقوق بشر در مناطق جهان را ندارد که فی نفسه این اقرار به معنای راهنمایی کشورها به سوی نقض حقوق بشر است.
دوم؛ حرکت جنگ طلبانه سازمان ملل متحد؛ این اقدام دبیرکل سازمان ملل چراغ سبزی به ائتلاف ضد یمن به رهبری سعودیها است آن هم در وانفسای مذاکرات صلح یمن در کویت تا اقدامات جنگ طلبانه یکسال و اندی خود را مشروع دانسته و به سمت جنگ و خشونت بیشتر برای تسلیم کردن رقیب حرکت کند. در صورت تحقق این امر که هم اینک زمزمههای آن در نقاط مختلف یمن به گوش می رسد سازمان ملل متحد با این تصمیم فی النفسه حرکت جنگ طلبانه ای صورت داده است.
سوم؛ اصل میانجیگری سازمان ملل در امور یمن زیر سوال رفت؛ اصل و قاعدۀ مذاکره که یکی دوسالی است به مدیریت سازمان ملل متحد بر سر مسئله یمن در حال اجرا است با این گونه تصمیمگیریها با تردید و تشکیک مواجه است. درنتیجه چرخش مواضع ناگهانی دبیرکل سازمان ملل آشکار شد که این سازمان بی طرف نیست، بلکه در جنگ شرکت دارد. طرفی هم که در جنگ شرکت داشته باشد نمی تواند میانجی عادلی باشد. از این رو دست کم در مورد پرونده یمن اعتبار سازمان ملل متحد کاملاً خدشه دار شده است.
جنگافروزی؛ اساس سیاست خارجی سعودی
یک روزنامه مصری با انتشار گزارشی از پایههای سیاست خارجه عربستان سعودی نوشت: از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، این کشور به کابوس مقامات سعودی تبدیل شده است.به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه «مصر تایمز» به قلم «حنیف عبدالله» سیاست خارجی عربستان در یمن، مصر و لبنان و همچنین مسائل داخلی و تحولات این کشور را بررسی کرده است. بر اساس این گزارش، در این مقاله آمده است: به قدرت رسیدن ملک سلمان در عربستان را فقط نمیتوان یک جایگزین در نظام قدرت خانوادگی تلقی کرد، بلکه بر اساس رفتار، سیاست و نوع تعامل با نقاط بحرانی در خاورمیانه و شمال آفریقا و یا بازیگران رقیب، باید آن را دورهای جدید در این کشور ثبت کرد که بنا بر ارزیابیهای غربی، سرنوشت عربستان سعودی را با هزینههای سنگین و ریسکهای بالا در ابهام قرار داده است.
رفتار فرار به جلو در تحولات منطقهای و اصرار بر سیاستهای افراطی و بیثباتکننده، اگرچه ظاهراً برای تثبیت موقعیت این پادشاهی است، ولی با یک اضطراب و نگرانی عمیق همراه است .«ترکی فیصل» مدتی قبل در واکنش به موضوع اوباما که عربستان را مادر تروریسم و ناقض حقوق بشر و آزادی توصیف کرده بود، به خدمات بیش از پنجاهساله پادشاهی عربستان در همپیمانی با آمریکا اشاره کرده و موضع اوباما را غیرمنصفانه دانست.
در محیط داخلی با اینکه چینش شاهزادگان در نردبان قدرت به نفع ملک سلمان و فرزندش محمد است، ولی جابجایی حدود ۴۳پست سیاسی و حکومتی و ادغام ۱۳وزارتخانه و موسسه، را باید نوعی خانهتکانی و تضمین ابزارهای لازم برای تصدی محمد بن سلمان دانست که تردیدی برای حذف محمد بن نایف ولیعهد از خود نشان نمیدهد. هنوز روشن نیست که آمریکاییها تمایل خود نسبت به محمد بن نایف را برای جانشینی پادشاه از دست داده باشند، ولی چهرهسازی از محمد بن سلمان و توصیف محمد بن نایف به قمارباز و معتاد، پیامهای روشنی را منتقل میکند.
برنامه اقتصادی محمد بن سلمان که جاهطلبانه و غیرقابل تحقق ارزیابی شده، تلاشی برای یک برنامه ملی، منطقهای و بینالمللی از سوی عربستان است.بسیار آشکار است که خانواده سلمان و پادشاهی سعودی، از اینکه با تهدیدات وهابیت مستقل از نظام پادشاهی روبرو شوند و خشم آنها در اصلاحات فرهنگی، دورهای از جنگ داخلی در عربستان را موجب شود به گونهای که داعش و القاعده ناهماهنگ با دستگاههای امنیتی عربستان را به راه اندازد، دلهره و ترس دارند.
مشکل عربستان در دوره ملک سلمان به این خطرهای ویرانگر در محیط داخلی و در ابعاد امنیتی، اجتماعی و اقتصادی محدود نمیشود، بلکه این کشور در عرصه منطقهای نیز با چالشهای متنوعی روبروست.پروژههای جنگافروزانه تکفیری در سوریه و عراق نهتنها بینتیجه مانده، بلکه با ظرفیت معکوس شدن بهسوی عربستان مواجه است و بر مشکلات این پادشاهی خواهد افزود. جنگ در یمن کارنامهای خونین، پرهزینه و ناموفق ثبت کرده که سرافکندگی عربستان را بدنبال داشته است.
حاکمان ریاض فکر میکنند اگر کاخ سفید همراهی بیشتری با آنها در جنگ سوریه، عراق و یمن از خود نشان دهد، میتوانند بر ویرانههای جنگ، جشن پیروزی بگیرند، ولی کاخ سفید اولویت دیگری دارد. آنها میخواهند تا قبل از نوامبر ۲۰۱۶، موفقیتهایی برای دیپلماسی خود ثبت کنند و کارزار انتخابات ریاستی را با تضمین بیشتری پشت سر بگذارند. اما عربستان این نیاز مرحلهای آمریکا را برای خود کُشنده میداند و در بازی مذاکراتی سوریه و یمن و یا رقابتهای دوستسازی عراق، نقش مخرب نشان میدهد و با آن همراهی نمیکند.
به همین دلیل یا دلایل دیگری، پادشاهی عربستان خود را در یک خلاء راهبردی قدرت منطقهای احساس کرده و برای جبران آن، دست به دامان مقامات تل آویو شده تا به آمریکا ثابت کند میتواند نقشهای گوناگونی در تأمین منافع آمریکا به عهده بگیرد و گاهی نیز از پتانسیل لابی صهیونیستی در درون آمریکا و یا نیازهای منطقهای برای موازنهسازی بهرهمند شود. دوستی با رژیم صهیونیستی قابلملاحظه است.
عربستان سعودی با آشکار کردن روابط پنهان با صهیونیستها، بسیار امیدوار است تا کاستیهای راهبردی و نظامی خود در نقاط بحرانی منطقه یا در قبال ایران از سوی رژیم صهیونیستی جبران شود، ولی این رژيم هم، نگاه ابزاری به آل سعود داشته و حاضر نیست توان خود را برای آل سعود هزینه کند و سپر بلای آنها در مقابل مقاومت شود. صهیونیستها برای اینکه از کابوس مقاومت و ارتقای نقش راهبردی ایران رهایی یابند، آل سعود و ذخایر تکفیری آنها را به مثابه پیاده نظام تأمین امنیت خود میدانند تا افکار عمومی عربی و اسلامی و پتانسیل کشورهای منطقه، بهجای رژیم صهیونیستی به یک دشمن فرضی و ساختگی منحرف شود. بههرحال آنگونه که عربستان میاندیشد از این ائتلافسازی، یک اقدام فوقالعاده بدست نمیآید. خصوصاً اینکه باید رسوایی رابطه با صهیونیستها و هزینههای آن را تحمل کنند.
دیپلماسی رشوه آلسعود با مصر، سودان، جیبوتی، اردن، مالزی، پاکستان و یا ترکیه هم نتوانسته به پتانسیلهای موثر و راهبردی تبدیل شود. ترکیه اخوانی نیز با اینکه از مناسبات برابر با عربستانیها استقبال میکند و پرداخت هزینههای میلیاردی خود در سوریه و دیگر نقاط را برای اقتصاد و ترکیه ضروری میداند، ولی حاضر نیست نقش ابزار و دستدوم برای عربستان را به عهده بگیرد.
در مصر، اگرچه، چالش اصلی ژنرال سیسی با اخوانیهاست، ولی گسترش جریان داعش و تکفیری به داخل مصر که منشأ عربستانی دارد، مقامات حاکم بر قاهره را محتاط کرده، ولی بهشدت به دلارهای اهدایی آنها احساس نیاز میکنند و بیش از لبخند با پادشاه عربستان، امکان همراهی راهبردی با آنها را ندارند.در سوریه و عراق، با اینکه تروریسم تکفیری و القاعده، ظرفیتهای بزرگی برای تغییر نقشه منطقه از خود نشان داد و آمریکاییها، صهیونیستها و غربیها را خوشحال کرد، ولی افول و غروبی سریع از خود نشان داد و در مقابل راهبردهای ایران و مقاومت، تحمل و امکانی برای باقی ماندن و حیات طولانی در خود ندید.
عزای پایان عمر تروریسم تکفیری در عراق و سوریه، برای آمریکا و صهیونیستها و آل سعود قابلتحمل نیست، چراکه پیامدهای ژئوپلیتیکی و امنیتی این شکست، عربستان را در محاق و آمریکا را با شو از دست رفتن هژمونی منطقهای روبرو میکند . لذا همه انرژی آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی در سوریه و عراق در تزریق تروریستهای جدید و سلاحهای حیاتبخش برای تروریستها و طولانی کردن عمر آنها مصروف میشود. فقط امید دارند که دیرتر شکست بخورند و کسب پیروزی و امتیاز بیشتر به سراب و توهم شباهت دارد. ادامه دارد...
ش.د9500952