تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۱  ، 
شناسه خبر : ۲۹۳۱۲۹
فرقانيسم و نئوفرقانيسم، جدال داغ اين روزهاي صفحات مجازي
(روزنامه جوان - 1395/03/23 - شماره 4834 - صفحه 10)

در ايام اخير و پس از پشت سر گذاشتن ايام شهادت شهيدمطهري(رضوان‌الله تعالي عليه)، به نظر مي‌رسد پرداختن به موضوع قاتلان اين فيلسوف شهيد، محل بحثي پيرامون انديشه‌هاي گروهك فرقان و ابراز خطر احياي آن در جامعه امروز شده است و به نظر مي‌رسد اين بار، اين حوزه انديشه است كه مدخلي براي ورود به بحث‌هاي زودهنگام سياسي و انتخاباتي در شبكه‌هاي اجتماعي شده است.

فرقانيسم نمي‌ميرد

دكتر حسن هاشمي يكي از افرادي بود كه پس از ايام شهادت شهيد مطهري(ره) در كانال تلگرام خود نسبت به بازتوليد انديشه گروهك فرقان در عصر حاضر هشدار داد.

وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي در كانال تلگرام خود نوشت:«در آخرين ساعات ۱۱ ارديبهشت ۱۳۵۸، استاد مرتضي مطهري به دست عناصر گروهك فرقان به شهادت رسيد و ايران، متفكري كم نظير را از دست داد. فقيهي آگاه به زمان و جامع‌نگر كه نسبت به انحرافات فكري گروه‌هاي سياسي به شدت حساس بود و اگر بود، امروز گره‌گشاي بسياري از آسيب‌هاي فكري و اجتماعي بود.

شايد در آن روزهاي پر تلاطم، كمتر كسي به اين نكته توجه داشت كه چنين افراط و تندروي‌هايي به نام دين، تا چه اندازه سهمگين و خطرناك است و اينكه اگر انديشه، درست پرورش نيابد و از سرچشمه‌اي زلال سيراب نگردد. اگر مسائل سياسي اصل و اخلاق، تابعي از سياست شود، اگر نگاه، در مسائل صنفي حبس گردد و منافع ملي در افق ديد ما جاي نگيرد، كيش شخصيت بر جان‌ها چنگ خواهد زد، تا آنجا كه سركردگان گروه فرقان اعلام كنند بر اساس آيه «فقاتلوا ائمه الكفر» استاد مطهري را به شهادت رسانده‌اند!

فرقانيسم در حقيقت يك جريان فكري ـ سياسي در تعارض با اسلام اصيل بوده و به همان نسبت كه داراي پيشينه تاريخي است، در آينده نيز ادامه خواهد داشت. باور كنيم فرقانيسم نمي‌ميرد و بزرگ‌ترين خطر براي هر عصر است. همچنان كه پس از رحلت پيامبر اسلام و در عصر مولاي متقيان، خوارج با شعار «لاحكم الا لله» چهره‌اي خشن و سازمان‌يافته از انحرافات فكري در مقابل جريان اسلام ناب به نمايش گذاشتند. امروز هم اين تفكر جاري است و نمونه‌هايي از آن را در بسياري از نقاط جهان مي‌بينيم كه نماد بارز آن جريان تكفيري داعش است. خوارج، فرقان و داعش، به‌رغم فاصله زماني و مكاني در ظهور و بروز، چهره‌اي واحد دارند؛ آنها هيچ فرد و گروهي جز خود را تحمل نمي‌كنند؛ به دليل ضعف در انديشه و استدلال، به حذف فيزيكي رقيبان مي‌انديشند و با پنهان شدن زير پوسته‌اي تهي از تدين و نمادهاي ديني به خشونت و افراط مي‌پردازند.

از ياد نبريم كه برخي از پايه‌گذاران فرقان نيز در كسوت روحانيت بودند؛ در مساجد، جلسات تفسير قرآن داشتند؛ كتابي در باب توحيد، شرحي بر صحيفه سجاديه و كتاب‌هايى در شرح دعاى عرفه و خطبه امر به معروف امام حسين(ع) نگاشته بودند و براى قرآن كريم، حدود 20 جلد تفسير به رشته تحرير درآورده بودند.

پس نپنداريم كه ما شيعيان مولا علي(ع) از چنين خطاهايي در امان هستيم. بايد بسيار هشيار باشيم؛ مباد كه با يكسويه‌نگري، انحصارطلبي، افراط و توجيه وسيله براي رسيدن به هدف، خداي ناكرده به بيراهه رويم! و پرسشي براي انديشيدن؛ به راستي اگر شهيد مطهري امروز زنده بود، با او چگونه رفتار مي‌كرديم؟ و افكار و عقايدش را چگونه مورد سنجش قرار مي‌داديم؟»

خطر ظهور نئوفرقانيسم

حجت‌الاسلام دكتر رضا غلامي، 11 خرداد ماه در بسيج دانشگاه امام صادق(ع)، بحثي پيرامون خطرات احياي فرقانيسم ارائه كردند كه هفته گذشته انتشار آن در فضاي مجازي، به محلي براي تبادل نظرات مختلف و گوناگون فكري - و البته بيشتر سياسي- بدل شد.

حجت‌الاسلام غلامي در بحث خود چنين ابراز مي‌دارد: «من نام اين بحث را، خطر ظهور نو فرقانيسم گذاشتم؛ اما چرا نو فرقانيسم؟ چه نسبتي بين اينها و گروهك ضاله و معدوم فرقان مي‌توان يافت؟ به اين دليل كه وقتي انسان به تاريخچه گروهك فرقان در ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي نگاه مي‌كند، مشابه همين افكار سطحي و نامعقول را در آنها مي‌بيند؛ همين اسلام منهاي مرجعيت و روحانيت را مي‌بيند؛ همين اسلام منهاي ولايت فقيه را مي‌بيند؛ بعد هم ديديد كه گروهك فرقان به دليل ضعف مفرط منطق و استدلال، دست به اسلحه بردند و بزرگاني مانند آيت‌الله استاد مطهري را از ملت مسلمان ايران گرفتند. مگر مرحوم مطهري چه مي‌گفت؟ چه انگيزه‌اي به جز ارائه تصويري تام و عميق از اسلام داشت؟

وي همچنين در قسمتي از بحث خود گفته است: «اين جماعت با استعمار مسئله جدي ندارد و چه بسا مانند جريان روشنفكري، خود زاييده استعمار است. از سوي ديگر، اين مجموعه با افكاري كه ارائه مي‌كند و شكاف بزرگي كه در درون به‌وجود مي‌آورد، عملاً به جاده صاف‌كن استعمار فرانو تبديل خواهد شد. شما در همين اواخر چراغ سبزهاي پنهاني اينها به امريكايي‌ها را شاهد بوديد ولي امريكايي‌ها به چراغ سبز آنها بي‌اعتنايي كردند. در ارتباط با استبداد، شك نبايد كرد كه اينها به دليل فرقه‌گرايي‌اي كه در پيش گرفته‌اند و طبيعت فرقه‌سازي و فرقه گرايي، در استبدادورزي البته به شكل نوين آن، از جريان روشنفكري سكولار كم نخواهند آورد و معلوم نيست اگر دست آنها باز باشد، چه شرايطي را به‌وجود خواهند آورد و در ارتباط با دين نيز در عرائض قبلي گفتيم كه چه بلايي بر سر دين خواهند آورد.

امروز جماعت انحرافي مي‌گويد: فقه ديگر چيست؟! ما خودمان با اتكا به مقام كمال انساني، مي‌توانيم با امام زمان (عج) ارتباط برقرار كنيم و تكاليف كلان اسلامي را از حضرت (عج) دريافت كنيم. علاوه بر اين، مي‌گويد: ديگر دوران رساله عمليه و اينكه فقيهي در گوشه حوزه بنشيند و احكام اسلامي را جزء به جزء استنباط و سپس ابلاغ كند، سپري شده است. ما امروز مي‌توانيم با قرار گرفتن در مسير انسان كامل و با بهره‌گيري از عقل، تكليف خودمان را در مواجهه با مسائل اجتماعي روشن كنيم. مي‌گويد: دوران فقه و مرجعيت سپري شده است. اساساً دوران اسلام به معناي دين خاص سپري شده و دوره انسان فرارسيده است! بنابراين، چرا مي‌گوييد علوم انساني اسلامي؟! بگوييد علوم انساني انساني؛ چرا مي‌گوييد پيشرفت اسلامي؟! بگوييد پيشرفت انساني؛ چرا مي‌گوييد جامعه اسلامي؟! بگوييد جامعه انساني.»

غلامي در نهايت خطر اين جريان مذكور را متذكر مي‌شود: «مشكل ما با جماعت انحرافي اين است كه با لباس تدين و انقلابيگري و با ژست دلسوز ملت وارد صحنه شده‌اند اما نتيجه كارشان چيزي جز تحقق خواست تاريخي استعمار، يعني هدم اسلام و هدم حاكميت اجتماعي اسلام نيست. نوفرقانيسم كه مولود جهل، تحجر و توهم است، به مراتب از جريان روشنفكري سكولار خطرناك‌تر است. ما در طول تاريخ معاصر بارها مسير حركت جريان روشنفكري سكولار را براي فروش كشور به ثمن بخس به بيگانگان گرفته‌ايم و باز هم به حول و قوه الهي خواهيم گرفت وليكن نوفرقانيسم به دليل پوشيدن لباس دين و انقلابيگري، از جريان روشنفكري سكولار خطرناك‌تر است و اگر جلوي آنها گرفته نشود و بتوانند خود را گسترش دهند، به اسلام سيلي مي‌زنند.

من از دوستان انقلابي خودمان مي‌خواهم در برابر اينها - كه حتي يك بار حاضر نشده‌اند پاي ميز مناظره بيايند و افكارشان را از فضاي پنهان و رمزآلود خارج كنند - از سطحي‌گرايي و خوش‌بيني خارج شوند. بايد ناهشياري را كنار گذاشت؛ بايد جلوي سيلي خوردن اسلام را گرفت.»

با رصد شبكه‌هاي اجتماعي و فضاي مجازي چنين به نظر مي‌رسد با روند فضاي سياسي پيش رو و قطب‌بندي‌هاي سياسي، بحث پيرامون فرقانيسم و ساير مكاتب فكري و تطبيق آن با وضعيت سياسي موجود در طول روزها و ماه‌هاي آينده داغ‌تر از پيش نيز بشود.

http://javanonline.ir/fa/news/790835

ش.د9500934