فضاي سياسي ايران آنقدر پرمساله و پرحاشيه شده كه نميتوان بين آنها اولويت خاصي قايل شد. اما از ميان اين همه جنجال و سوژه فيشهاي حقوقي غيرمتعارف، ترميم كابينه و انتخابات سال آينده سه موضوعي است كه اين روزها بيشتر در رسانهها درباره آن تحليل و خبر منتشر ميشود. ابراهيم اصغرزاده، اصلاحطلبي است كه بيتعارف حرفهايش را ميزند. اگر لازم باشد ابتداي روي كار آمدن روحاني ميگويد اين جنين در رحمي رشد ميكند كه اصلاحطلبان آن را به روحاني اجاره دادهاند. در ميان همفكرانش نيز او برخلاف برخي اعضاي حزب اتحاد و مشاركتيهاي سابق معتقد است نميتوان و نبايد نقدهاي وارد بر دولت را ذكر نكرد. او نفعي كه در انتقاد از روحاني وجود دارد را به ضرر بزرگي كه ممكن است در انتخابات مانند سيل، ويرانگري كند؛ ترجيح ميدهد.
اصغرزاده ديروز مصاحبهاي مفصل با خبرآنلاين داشت و در اين مصاحبه تمام سوژههاي سياسي اين روزها را تحليل كرد. او از فيشهاي حقوقي غيرمتعارف صحبت كرد: «مساله فيشهاي حقوقي، بدخيمترين معضلي است كه طي سالهاي اخير گريبان حكومت را گرفته است. بخشي از آن متوجه دولت به معناي قوه مجريه و بخش ديگر آن مربوط است به كليت نظام و دستگاههايي كه تحت هر عنوان از منابع عمومي تغذيه ميكنند.»
او نيز مانند ديگر اصلاحطلبان به اصولگراياني كه سينه چاك بيتالمال شدهاند همين چند سال قبل را يادآوري ميكند: «از اصولگراياني كه در برابر خويشاوندسالاري و نوچهپروريهاي تيم احمدينژاد سكوت پيشه كرده بودند ولي حالا در مقام مدافع بيت المال يقه چاك ميدهند و فيشهاي حقوقي نجومي را برملا ميسازند، تعجب ميكنم. بعيد ميدانم انگيزههاي خيرخواهانه پشت اين ماجرا باشد. دم خروس دايما بيرون ميزند. به نظرم قصدشان بيشتر تضعيف دولت موجود است.» با اين وجود قرار نيست كسي در لفافه حمايت از دولت و نيت مخرب داعيهداران بيتالمال، اصل ماجرا را فراموش كند. پس اصغرزاده هم همين راه را ميرود: «نيت و انگيزه افشاكنندگان چيزي از مسووليت دولت براي كنترل فيشهاي حقوقي كم نميكند. تازه اگر اصل پرداخت حقوق بالا به مديران ارشد هم قابل قبول باشد اين مديران كه استيو جابز و بيل گيتز نيستند كه با ابتكار و صلاحيت شخصي به اين موقعيت رسيده باشند.»
آزمون سخت روحاني
پايان كار احمدينژاد دقيقا همان نقطه ويراني است كه روحاني بايد ساختن را از آنجا آغاز كند. اصغرزاده ترجيح ميدهد اين مواجهه روحاني با نتيجه عملكرد احمدينژاد را آزموني دشوار بنامد: «دولت آقاي روحاني در معرض امتحاني سخت قرار گرفته است. دولت آقاي روحاني در ابتدا از رقيب رودست خورد ولي دارد در ماجراي فيشهاي حقوقي نجومي كمكم واكنشهاي خوبي نشان ميدهد. مشكل دولت تنها حقوق مديرانش نيست بلكه مشكل بخش پنهان شده اقتصاد است كه حتي براي دولت هم قابل شناسايي نيست. آقاي روحاني ميدانست كه بخش قابلتوجهي از اقتصاد زير زمين است و بايد به روي زمين بيايد. گردش مالي اين اقتصاد پنهان چيزي حدود ٢٥ ميليارد دلار است و اين خيلي وحشتناك است.»
او فيشهاي حقوقي را به مثابه فرصتي طلايي براي روحاني ميداند. فرصتي كه از دل همين بحران به ظاهر خانه برانداز بيرون آمده و ميتواند مقدمه يك رخداد بزرگ باشد: «همين فيشهاي حقوقي بهانه خوبي است كه استراتژي دولت براي شفافسازي و شيشهاي شدن بخش اقتصادي حكومت فعال شود. نميشود بگوييم وزارتخانهها و دستگاههاي اجرايي شيشهاي شود ولي دستگاه قضا، پارلمان يا شهرداريها مصون باشند.»
جنس احمدينژاد و جليلي يكي است
از ماجراي فيشهاي حقوقي كه فاصله ميگيريم به موضوعي به نام انتخابات رياستجمهوري ميرسيم. اصغرزاده پس از پرسشي درباره وضعيت اصولگرايان و احتمال حمايت مجددشان از احمدينژاد ميگويد نامزد نهايي آنها احمدينژاد، جليلي يا فردي شبيه اين دو نفر است. او كاركردهاي سياسي هر دو نفر را يكي ميداند: «اين دو برهمزننده مسير طبيعي انقلاب براي سازگاري با نظام بينالمللي بودند. يعني جليلي و احمدينژاد و كساني كه شبيه اينها فكر ميكنند با مسير طبيعي اينكه نظام جمهوري اسلامي در نظام بينالمللي داراي نقش و كاركرد مثبتي شود مخالفت ميكنند.»
اما احمدينژاد از جليلي رايآورتر است. اين را اصغرزاده هم ميداند: «آقاي احمدينژاد به لحاظ تاثيرگذاري در جامعه موفقتر است، بالاخره او هشت سال رييسجمهور بوده و در مساله يارانهها يا عملكردهايي كه در سفرهاي استاني داشته مورد شناخت اكثريت جامعه است، پس قطعا اين دو با هم فرق دارند. ولي هر دو يك نوع تهديد براي كشور تلقي ميشوند و به همين دليل جريان اصلاحطلب و جريان اصولگراي ميانه كه براي خودشان مصالح كشور و منافع ملي كشور را در اولويت قرار ميدهند، در مقابل اين تهديد به وحدت ميرسند.»
ائتلاف در برابر تهديد مشترك
به اين بهانه اصغرزاده سراغ حرف اصلياش ميرود و اين نقطه آغاز مسيري است كه اگرچه اصلاحطلبان در ابتداي آن همه با هم همفكر و همسو هستند اما در تاكتيكهاي انتخابي خاصه در يك سال پاياني دولت روحاني با يكديگر تفاوتهايي دارند: «من يك چيز ديگر را به لحاظ استراتژيك ميگويم. وقتي از نظر ما وجود يك تفكر خطر يا تهديد تلقي ميشود، بنابراين ما ميتوانيم دست از يكسري اصول يا يكسري ارزشگذاريها برداريم و دست به ائتلاف بزنيم. بنابراين اتفاقي كه در اين چند سال ميبينيد ميافتد و بين اصلاحطلبها و نيروهاي معتدل و اصولگراهاي ميانه ائتلافي شكل ميگيرد، در مقابل يك تهديد است. تا زماني كه اين تهديد وجود دارد اين ائتلاف و اتحاد هم وجود خواهد داشت و به لحاظ استراتژيك هم خوب است. بنابراين اصلاحطلبان بايد با اصولگراهاي معتدل يا در حقيقت جريان ميانه مثل خود آقاي روحاني يا آقاي لاريجاني و... كه اصلاحطلب نيستند ولي كارويژههايشان در جامعه ضد تندروي و ضدجريان آنارشيست است، به وحدت برسند.»
او سپس سراغ حمايت از روحاني و چند و چون اين حمايت ميرود: «ما حامي دولت آقاي روحاني هستيم. تا زماني كه كانديداهاي سال ٩٦ توسط تندروها تهديد ميشوند، ما اصلاحطلبها هيچ كس ديگري غير از آقاي روحاني را به ميدان نميآوريم. اما به محض اينكه آن تهديد برداشته شود بحث رقابت ميتواند جديتر شود. تا زماني كه تهديد جليلي و احمدينژاد يا امثال اينها وجود دارد، گزينه قطعي ما آقاي روحاني است.»
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=49307
ش.د9501335