(روزنامه شرق – 1395/06/14 – شماره 2673 – صفحه 1)
آنچه امروز برای اصولگرایان داخل شورای شهر تهران، دغدغه شده است، نسبت بین وفاداری به تصمیمهای سیاسی تشکیلاتی و پاسخگویی به مردم است. حال آنکه فساد مالی و باندبازیهایی که درون شهرداری و با پوشش اصولگرایی انجام میشود، مبتنیبر اصولگرایی واقعی نبوده و صرفا با حربه اصولگرایی صورت پذیرفته و باعث تخریب و بدنامی اصولگرایی خواهد شد. بنابراین این امر جزء بدیهیات است که ما در شورای شهر پیش از آنکه پاسخگوی تشکیلات و جناحهای سیاسی باشیم، باید خود را پاسخگوی اعتماد مردم بدانیم و امانتدار رأی آنان باشیم و بدانیم که افکار عمومی و رسانهها عملکرد ما را به نظاره نشستهاند و هیچ رفتار و تصمیمی را نميتوان كتمان كرد.
متأسفانه آنچه در سه سال گذشته شاهد بودیم این است که مدیریت مستقیم یا غیرمستقیم بخش اکثریت شورای شهر تهران، خارج از شوراست؛ این رویه در ١٠ سال گذشته حاکم بوده و از سوی دیگر ابزارهای نظارتی لازم و اثربخش نیز برای شورا فراهم نشده و بنابراین اعضای شورا نظارت جامع و هدایتکنندهای را بر شهرداری نداشته و هنوز هم ندارند. به خاطر اعتماد بیشازحد شورای شهر تهران به شهردار یا در اثر غفلت و کوتاهی این شورا، اتفاقاتی در شهرداری تهران رقم خورده که جای دفاعی نگذاشته و متأسفانه دفاع بیملاحظه یک جناح سیاسی از شهردار تهران، منجر به آسیب جبرانناپذیر برای منافع مردم و شهر خواهد بود.
همانگونه که همواره مقام معظم رهبری تأکید فرمودهاند، اصالت بر شفافیت، مقابله با فساد و مماشاتنکردن با خیانتکاران به بیتالمال است و ما بهعنوان نماینده مردم و عضو شورا موظف هستیم نگذاریم به اسم مصلحت یا منافع تشکیلاتی و تحت هر نام و عنوانی، به مردم، آبرو و حیثیت نظام خدشهای وارد شده یا خیانت شود. خطوط قرمزی که بنده برای خود تعریف کردهام، اصل نظام، رهبری و حقوق و منافع مردم است و پیش از آنکه خود را پاسخگو به تشکیلات اصولگرایی یا هر جناح سیاسی دیگری بدانم، خود را پاسخگوی خداوند، مردم و رهبری میدانم و در این مسیر گام برمیدارم. ریشه نابسامانیهای موجود در نبود حکمروایی شایسته در مدیریت شهری است. این حکمروایی از طریق مؤلفههایی قابل رصد و شناسایی است ازجمله اثربخشی، کارآمدی، شفافیت، پاکحسابی، اجماعگرایی، حق اظهارنظر همگانی، تخصصگرایی، شراکتبخشی و مسئولیتپذیری که چنانچه با تعهد خدمت به مردم و کسب رضای خداوند همراه باشد میتواند تحولی عظیم در جامعه ایجاد کند که متأسفانه خلأ آن در تهران احساس میشود.
درحالحاضر فقدان شناخت ماهیت شهر و مدیریت شهری به آفت اصلی تبدیل شده و اموال عمومی مردم و شهر بهمثابه نهاد و ساختاری برای قدرتنمایی یا دسترسی به قدرت تلقی میشود. اعتقاد داریم مدیریت جهادی باید ریشه در ایثار و گذشت داشته باشد که متأسفانه براساس شواهد موجود، در برخی موارد با نام مدیریت جهادی ریشه در منابع عمومی شهر دوانیده و از اموال عمومی مردم ارتزاق میکنند؛ حتی اگر بهظاهر، مصوبات لازم نیز با همراهی یا غفلت شورای شهر اخذ شده باشد، این رویه از منظر عموم مردم و جامعه مردود و مطرود است. مسلم است کیفیت نمایندگی مهمتر و اولیتر از جهتگیریهای سیاسی است اما در شرایط کنونی، شورای شهر به کارگزاری شهرداری تبدیل شده و پیش از آنکه نقش نمایندگی مردم و نظارت را ایفا کند، در تله بازیهای سیاسی شهرداری گرفتار و گم شده است.
از این منظر دگرگونیهای اساسی برای آینده شورا و شهرداری ضروری است که بهاختصار میتوان به سه مورد اشاره کرد: اول تغییر سازوکارهای نظارتی بر عملکرد و بودجه، مبتنیبر آخرین تکنولوژیهای موجود در دنیا، دوم بازبینی جدی در اساسنامه سازمانها، شرکتها و مؤسسات تابعه که به حیاطخلوت شهرداری تبدیل شده و عمده انحرافات عملیاتی و مالی در آنجا صورت میپذیرد و سوم تأسیس دیوان محاسبات شهری خارج از حوزه نفوذپذیری شورا و شهرداری که مسئولیتپذیری و پاسخگویی را برای شهرداران و مدیران آن و حتی اعضای شورای شهر الزامآور کند. بنده خود را سخنگوی هیچ گروه سیاسیای ندانسته، صرفا نماینده مردم بوده و در راه مقابله با فساد مالی حاکم بر سیستم شهرداری خود را موظف به روشنگری و اطلاعرسانی به افکار عمومی دانسته حتی اگر در این مسیر هیچ همراهی نداشته باشم. در خاتمه از پرسنل شریف و زحمتکش شهرداری که خدمترسانی به مردم را صادقانه در پیش گرفتهاند، صمیمانه قدردانی کرده و موضعگیریهای خود را مدیون همراهی آنان و اصحاب رسانه میدانم.
http://www.sharghdaily.ir/News/102099
ش.د9501819