تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۶  ، 
شناسه خبر : ۲۹۵۶۶۸
پایگاه بصیرت / دکتر حامد حاجي حيدري‌

(روزنامه رسالت – 1395/07/05 – شماره 8765 – صفحه 1)

خاطرمان هست وقتي که دکتر مجيد شهرياري شهيد و دکتر فريدون عباسي جانباز، هدف ترور قرار گرفتند، 300 دانشجوي دانشگاه صنعتي شهيد شريف و 150 دانشجوي دانشگاه شهيد بهشتي و در ادامه، دانشجوياني از ساير دانشگاه‌ها، آمادگي خود را براي انصراف از رشته‌هاي تحصيلي خود و ورود به رشته‌هاي مرتبط با علوم هسته‌اي اعلام کردند. اين «کمپيني» بود براي «ترور شدن»! اين بيش از اتمي شدن، يک «شهادت‌طلبي» آشکار از جانب نسل سوم انقلاب اسلامي بود.

در اوج تهديد حملات تروريستي در عاشورا و اربعين، همين جوانان در يک حرکت انقلابي، خروش عظيمي با حضور نزديک به دو ميليون نفر به راه مي‌اندازند تا به خير و ثواب و مسئوليت و تکليف، جامه‌ تحقق بپوشانند، گرچه کافران و منافقان و تروريست‌ها اکراه داشته باشند. اين نيز «کمپيني» براي جانبازي در راه ارزش‌هاي انقلابي بزرگ است؛ هر سال عظيم‌تر از پارسال.

«در عرصه‌ي فرهنگ، در عرصه‌ سياست، در عرصه‌هاي اجتماعي، در عرصه‌هاي هنري، الي‌ماشاءالله جوان مؤمن داريم. اين خيل عظيم جوانان مؤمن جزء معجزات انقلاب هستند. اين جوان امروز است؛ جواني که نامه مي‌نويسد به بنده (از اين نامه‌ها يکي دو تا و ده تا هم نيست، زياد است) و التماس، گريه که اجازه بدهيد ما برويم در دفاع از حرم اهل‌بيت عليهم‌السلام بجنگيم؛ از زندگي راحت، از زن و بچه بگذريم. نامه مي‌نويسند، واقعاً نامه‌ گريه‌آلود، که پدر و مادر را راضي کرديم، شما اجازه بدهيد ما برويم بجنگيم. اين وضع جوان امروز است»1

کاوش 1:

خود جوانان، به اين نحو حرکات خود مي‌گويند: کمپين. اين واژه‌ نوظهور کمپين نيز واژه‌ جالبي است؛ به‌معناي «مبارزه، کارزار، هماهنگي و کار دسته‌جمعي براي رسيدن به يک هدف خاص بيشتر با ته‌مايه‌ سياسي يا اجتماعي يا تبليغاتي.» کمپين شبيه معادل تازه‌اي براي واژه‌ قديمي «انقلاب» است، در يک جامعه‌ شبکه‌اي. در بررسي کمپين‌هاي جوانان امروز، بايد چشم‌وگوش تيز کرد و ديد که اين جوانان به‌شيوه‌ي خودشان، مسيرهاي انقلابي نسل پيشين را استمرار مي‌بخشند.نسل نخست انقلابي‌ها با رؤيت نسل نوين، عمدتاً بدبين، مبهوت يا در بهترين حالت، پرسشگرند. آن‌ها مي‌پرسند که اين‌ها ديگر چه‌جور نسل عجيب‌وغريبي هستند؟ برخي هم با اذعان به اينکه نسل جديد را با رسانه‌هاي جديد، عادت‌هاي تازه و طرزفکرهاي نوين درک نمي‌کنند، با بيم مي‌پرسند که ميراث انقلاب را به چه‌کساني بايد سپرد؟ به اين‌ها؟

ولي ظهور نسل سوم شهيدان انقلاب اسلامي در معرکه‌ «دفاع از حرم»، نشان داد که ما با نسل تازه‌اي از جوانان مواجهيم که هرچند از ديدگاه نسل پيشين، عجيب‌وغريب يا حتي قدري مشکوک به‌نظر مي‌رسند، ولي بايد اذعان کرد که آن‌ها در يک تراز ديگر و به سبک خودشان، «جوانان انقلابي» هستند. انقلابي هستند به اين معنا که در جهت «ديدگاه توحيدي» خود، آماده‌اند تا سقف افلاک را بشکافند و بگويند که کار اگر براي خداست، نشد ندارد. آن‌ها هم‌اکنون در سوريه چه مي‌کنند؟ کيلومترها دورتر از سرزمين اصلي، در مقابل خصمي که واهمه‌ خويش را در دل چهارگوشه‌ دنيا افکنده است، مشغول پيش بردن اغراض انقلابي خود هستند. بدون آنکه اميدوار باشند حتي پيکرشان به‌سوي همسر جوان و دخترک شيرين چهارساله‌شان بازخواهد گشت.

آن‌ها از اين سدهاي بزرگ گذر مي‌کنند و وارسته خود را به خطوط مقدم رويارويي با دشمناني مي‌رسانند که بنا به ماهيت کار خودشان، بسيار آهنين‌تر و توانمندتر از ارتش صدام هستند و در کسر يک روز، کسر بزرگي از سرزمين عراق را به اشغال خود درآورده‌اند، ولي هرجا به سد اين جوانان انقلابي ايراني برخورد مي‌کنند، متوقف مي‌شوند. اين تنها يکي از شواهدي است که در آن، نسل نوين جوانان ايراني نشان داده که انقلابي است؛ بدان معنا که سقف‌گشاي افلاک براي اغراض ايماني است، البته به سبک خودش.

کاوش 2:

يک «انقلابي نوعي نسل اول» را تصور کنيد. احتمالاً اولين تصويري که به ذهن شما مي‌آيد، شخصي آرام با پيراهني سپيد و يقه‌هايي بسته، خوددار و مؤدب است. چنان‌که در فيلم‌هاي آن زمان مشاهده فرموده‌ايد.

ولي تحول عظيم در ظهور تکنولوژي‌هاي سايبر، نسل نوين را ناگزير وارد سبکي از زندگي کرده که به‌طرزي قياس‌ناپذير، سريعتر است. نسل نوين، انقلابي بودنش نيز با اين «سرعت سايبر» همراه است. او ديگر به‌جاي کتاب و روزنامه و تلويزيون، چشم به نمايشگر رايانه و گوشي همراه خود دارد و به‌جاي کيف‌هاي دستي قديمي و شق‌ورق، کوله‌پشتي و به‌جاي پيراهن‌هاي اتوشده‌ي قديمي، بلوزي مي‌پوشد که با کوله‌پشتي سازگارتر باشد.

در کل، اين نسل انقلابي جديد، چابک‌تر است و مهم آنکه اين چابکي را در تشخيص‌هاي اخلاقي خود مدخليت بخشيده است. در واقع به‌موازات زندگي فني پيشرفته‌تر، قضاوت‌هاي اخلاقي او نيز تندوتيزتر شده است. در اوان شکل‌گيري اين سبک زندگي شتابان، کساني اين تندوتيزي را مستلزم سبک‌سري اخلاقي و بي‌فکري قلمداد مي‌کردند، ولي امروز معلوم شده است که اين جوانان سايبر از ابزارهاي شتاب‌دهنده‌ خود، وسايلي براي تيز کردن تشخيص‌هاي اخلاقي خود ساخته‌اند. في‌المثل، آنها سازمان نرم‌افزاري «نور» را به‌عنوان معظم‌ترين سازمان نرم‌افزاري ايران ساخته‌اند که بيش از هر چيز، بر گسترش همين مهارت‌هاي اخلاقي انقلابي متمرکز است.

کاوش 3:

اين جوانان انقلابي به‌طرزي متناقض، در عين چابکي و پرواز بر فراز موقعيت‌ها، درون‌گرا نيز هستند و از نحوه ويژه‌اي از زهدگرايي تأملي برخوردارند که خود را در سروصورت‌هاي بي‌توجه نمود مي‌بخشد. آنها در جريان درگيري با مدرنيت متأخر و با شناسايي ماهيت فرّار و سنگين آن، پذيرفته‌اند که براي رويارويي با اين ارابه‌ سنگين، که در سرازيري افتاده و مي‌خواهد تقدير آنها را با خودش به پرتگاه بکشاند، بايد با يک حضور فعال و مداوم، هميشه در صحنه باشند و ضربه بزنند و مداخله کنند تا در يک فرصت مناسب، آن را در يک مسير بايسته هدايت نمايند. اين ارابه‌ِ بي‌مهار را نمي‌توان بدون بازيگري مهار کرد.

بنابراين در پاسخ به اين سوال که اين «جوانان انقلابي» که امروز در موقعيت «دفاع از حرم» ناگهان نمايان شدند و بيرون ريختند، تا حالا کجا بودند، بايد پاسخ گفت که آن‌ها در جريان يک زهدگرايي تأملي، درون‌گرايانه مشغول پرورش توان تمرکز در طولاني‌مدت، تمايل به تفکر انتقادي و متوازن، انباشت انواع مهارت‌هاي زيست شبکه‌اي و توانمندسازي ديگران بوده‌اند. حالا که موقعيت را مساعد يافته‌اند، به ميدان آمده‌اند و هريک گوشه‌اي از کار را گرفته‌اند.

مردان انقلابي قديم که آن‌طور خود را با ابرقدرت‌هاي جهان درگير کردند، بر برون‌گرايي يا ويژگي‌هاي متعددي که باعث مي‌شد در عمل، تدابير فائق آمدن بر مسائل سترگ عملي را تحقق بخشند، اصرار دارند. در موقعيت و زمانه‌ آن‌ها، الزامات عملي، يکي پس از ديگري خود را تحميل مي‌کردند و ابزارهاي تسهيل تأمل محدود بودند، ولي امروز با تکنولوژي‌هاي فکر، زهدگرايي تأملي به يک سبک تازه‌ي زندگي تبديل شده است.

نسل جديد انقلابي، همان انقلابي‌هاي زاهد و تأمل‌پيشه، به‌خاطر کسب افتخار و شرف وارد گود کمپين‌هاي ارزشي نمي‌شوند، بلکه تأکيد آن‌ها بر خلق يک شي، ذهنيت يا موقعيت بالقوه‌ توانمندکننده، رهايي‌بخش و اخلاقي است. آن‌ها در عزلت زاهدانه و تأملي خود، ابزارها و مهارت‌هاي فني و آرشيوهاي خود را کامل و کامل‌تر مي‌کنند؛ با فرض اينکه در يک موقعيت ويژه، با آن‌ها حداکثر توان قابل تصور را براي پيشبرد اغراض انقلابي داشته باشند. از اين قرار، نسل نوين انقلابي، به‌طرز قابل ملاحظه‌اي توانمند است و همچنين به‌دنبال موقعيت‌هايي مي‌گردد تا محصولات خلوت و زهدگرايي تأملي خود را بيرون بريزد.

از اين قرار است که نبرد فني هسته‌اي، دفاع از حرم، اردوهاي جهادي يا عرصه‌هاي ديگري از اين دست، غافل‌گيرکننده به کمپين‌هاي پرشوري تبديل مي‌شوند و صحنه‌هايي از جنس و حال‌وهواي انقلابي با کارايي بالا پديد مي‌آورند.

ماهيت اين انقلابي‌هاي زاهد و تأمل‌پيشه به اين صورت است که معمولاً فرصت آن را مي‌يابند تا نسبت‌به يک، دو يا سه موضوع در سير زندگي خود، «کمپيني» شوند. با وقوع يکي از اين فرصت‌ها و به‌دنبال اشتياقي که نسبت‌به يک ايده‌ انقلابي دارند، ناگهان به بيرون مي‌ريزند و تلاش مي‌کنند و اتحاد تشکيل مي‌دهند و تخصص به دست مي‌آورند و هر کاري که لازم باشد، انجام مي‌دهند تا به نتيجه برسند.

در اينجا برخي از ويژگي‌هاي مشترک انقلابي‌هاي زاهد و تأمل‌پيشه را، که باعث مي‌شود آن‌ها سبک ويژه و عجيبي براي خود بسازند، نام مي‌بريم:

1. انرژي زيادي دارند، اما معمولاً ساکت و آرام هستند. برخي از آن‌ها ساعت‌هاي طولاني و با تمرکز زياد کار مي‌کنند، درحالي‌که تازگي و اشتياق را همراه خود حفظ مي‌نمايند. براي کارهايي همت و حوصله خرج مي‌کنند که براي نسل پيشين واقعاً عجيب است.

2. باهوش و مع‌هذا ساده و کم‌تکلف هستند. اين ويژگي دربرگيرنده‌ تحرک يا توان ايجاد ايده‌هاي فراوان، انعطاف‌پذيري يا توان تغيير از يک چشم‌انداز به چشم‌انداز ديگر و ابتکار در به‌کارگيري تداعي معاني نامتعارف است.

3. تفريح و انضباط يا مسئوليت و بي‌قيدي را باهم ترکيب مي‌کنند و ملغمه غريبي از آب درمي‌آورند. براي آن‌ها شوخي خيلي مهم است و اين را به اشد وجه در شبکه‌هاي اجتماعي بروز داده‌اند. ناب‌ترين و برترين خوشي‌ها و شوخي‌ها، بدون رفتارهاي متناقض آن، يعني سرسختي، بردباري و پشتکار، رنگ‌وبويي ندارد. بدين ترتيب، فعالان قهار شوخي‌هاي حلال در متن شبکه، از قضا، سرسخت‌ترين و بردبارترين و باپشتکارترين‌ها نيز هستند.

4. بين تخيل و واقعيت در نوسان هستند. هنر و علم شگفت‌انگيزشان دربرگيرنده‌ جهش از عالم خيال به‌سوي دنيايي است که با دنياي حال متفاوت است و اين ظرفيت‌ها و استعدادهاي انقلابي و تمايل به تاريخ‌سازي را در آنان مضاعف مي‌کند.

5. هم درون‌گرا هستند و هم برون‌گرا. ما قديمي‌ترها گاه ترجيح مي‌دهيم وسط جمعيت کثيري باشيم و گاهي دوست داريم تنها و نظاره‌گر رفت‌وآمد ديگران شويم، اما انقلابي‌هاي زاهد و تأمل‌پيشه هر دو اين ويژگي‌ها را هم‌زمان دارند.

6. به‌طرز غريبي، هم متواضع‌اند و هم مغرور. تواضع و غرور، هر دو براي آن‌ها تکنيک‌هاي پيشرفت به‌شمار مي‌روند.

7. هم سرکش هستند، هم محافظه‌کار. خلاق بودن، پيش از هر چيز، بدون دروني‌سازي راه‌ورسم‌هاي فناوري‌هاي جديد، ناممکن است. مع‌الوصف نحوي نارضايتي آشکار نسبت‌به محدوده‌هاي اين راه‌ورسم‌ها در آن‌ها رؤيت مي‌شود.

8. نسبت‌به کارها و اهدافشان بسيار احساساتي هستند، اما درعين‌حال مي‌توانند به‌شدت معقول و منطقي هم باشند. آن‌ها درک کرده‌اند که بدون داشتن احساسات، به‌زودي علاقه به کار و پيشرفت را از دست خواهند داد، اما اگر منطقي هم نباشند، کارشان به‌خوبي انجام نمي‌شود و برنامه‌ريزي‌هاي فشرده به سبک کنکور، که اکنون به سرتاسر زندگي‌شان تعميم پيدا کرده است، آسيب مي‌بيند. پس هر دو را باهم دارند.

9. خلوص و حساسيتي دارند که آن‌ها را هم در معرض درد و رنج و هم لذت و خوشي قرار مي‌دهد. آن‌ها در شرايطي نامتعين گير افتاده‌اند و از سوي ديگر احساس مي‌کنند که متکفل انتخاب‌هاي تاريخي مهم شده‌اند. مع‌الوصف مطايبه براي آنان، نقش يک شيوه برخورد سايبر و رفت‌وبرگشتي و نااستوار با جهان سخت را پيدا کرده که بيشترين موهبتش براي آنان، تسليم نشدن است. اين همان منطق تيشه است که سنگ‌هاي سترگ را با نوسان در زدوخورد مي‌گشايد.2

پي‌نوشت‌ها:

1. بيانات رهبر انقلاب در ديدار ائمه‌ جماعات مساجد استان تهران، 31 مرداد 1395

2. توأم با اقتباس‌هاي آزاد از اليزابت برنشتاين و ميهالي چيکزنت ميهالي

منبع: Khamenei.ir

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=240285

ش.د9501948