(روزنامه ايران ـ 1395/06/28 ـ شماره 6314 ـ صفحه 10)
** کمیته فرهنگی و اجتماعی در فراکسیون امید تشکیل شده که متناظر با کمیسیونهای فرهنگی، اجتماعی و آموزش و تحقیقات است. در اولین جلسه این کمیته هم سه نفر به عنوان هیأت رئیسه کمیته یعنی بنده، آقای محمدی نماینده تهران و دکتر بیگدلی نماینده خدابنده انتخاب شدند. بعد هم بنده رئیس این کمیته شدم. بنا شده که برنامه شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان که برای لیست امید در انتخابات مجلس ارائه شده بود، در فصل فرهنگ در دستور کار قرار بگیرد. ما از یک سو باید در این کمیته برنامههای انتخاباتی ارائه شده را بررسی کنیم و از سوی دیگر برنامههای کمیسیونها را هم بگیریم و همسو با هم بر اساس این دو برنامه، یک سری تصمیماتی را اتخاذ کنیم.
* پس تا الان وارد جزئیات نشدید؟
** از زمانی که کمیتهها تشکیل شدند تا همین حد جلو رفتهایم.
خودتان احساس میکنید با توجه به مسائل جامعه، در حوزه فرهنگ چه چیزهایی میتواند اولویت داشته باشد که شما میتوانید در فراکسیون یا کمیسیون فرهنگی به آن بپردازید؟
** فکر میکنم در مسائل فرهنگی مطرح یکی بحث مطبوعات است که با عنوان لایحه جامع رسانه یا تحت هر عنوان دیگری باید مورد تدقیق و بررسی قرار بگیرد. این موضوع بسیار ضروری است که در مجلس پیگیری شود. یکی بحث قانون منع استفاده از ماهواره است که الان بیشتر جنبه سلبی دارد و نیاز جدی به تجدید نظر در آن حس میشود. همچنین قانون اداره صدا و سیما که در کنار وضع قانون برای آن و ایجاد تمرکز برای این مجموعه در متمم قانون اساسی، صدا و سیما قانون ندارد و باید برای آن اقدامی صورت بگیرد. شاید از این مسیر امکان تأسیس شبکههای رادیویی و تلویزیونی خصوصی هم ایجاد شود. ما امیدواریم که بتوانیم در خلال همین موضوع راهی برای تأسیس شبکههای خصوصی هم باز کنیم و الان این نیازی است که جامعه دارد و خلأ آن در قانون ما احساس میشود.
* زمزمه این بود که این طرح، یعنی طرح اداره صدا و سیما کنار گذاشته شده است.
** کنار گذاشته نشده. الان حداقل به عنوان یک پیشنویس روی آن حساب میکنیم. این طرح اعلام وصول شد و آمده به کمیسیون فرهنگی و کمیسیون هم آن را ارجاع داده به کمیته فرهنگ و رسانه که من رئیس آن هستم و آنجا یکی از اولویتهای اصلی ما بررسی همین طرح صدا و سیما است. در جلسهای هم راجع به همین بحث قانون اداره صدا و سیما با مدیران سازمان داشتیم، مقرر شد آنها هم نمایندگانشان را معرفی کنند که این بحث جدیتر دنبال شود.
* کمیته فرهنگ و رسانه کمیسیون فرهنگی یا شخص خودتان راجع به این طرح چه نظری دارید؟ چون به هر حال به نظر میرسد طرح اداره صدا و سیما با وضعی که الان دارد، هیچ چیز خاصی ندارد که تغییری در شرایط ایجاد کند.
** من شخصاً معتقدم که باید نگاه ما به اداره رادیو و تلویزیون متحول شود. یعنی نگاهی که الان درباره صدا و سیما وجود دارد، یک نگاه بسیار قدیمی است که باید هر چه زودتر اصلاح شود. هم از نظر نرمافزاری و هم سخت افزاری. اما اینکه آیا این طرح قابلیت تغییر ایجاد کردن در اداره صدا و سیما دارد یا نه، باید گفت که فعلاً آخرین پیشنویس موجود همین طرح اداره صدا و سیما است. قطعاً در کمیته فرهنگ و رسانه کمیسیون اصلاح خواهد شد و قطعاً کمیته فرهنگی و اجتماعی فراکسیون امید هم در این مورد نظر دارد و آنجا هم بحث میکنیم. اهالی رسانه هم قطعاً نظری دارند که آن هم باید لحاظ شود.
* خب اهالی رسانه برای این همفکری باید اول دعوت شوند تا بتوانند نظر بدهند.
** هم میتوانند نظرات خود را در تریبوهایی که دارند، مطرح کنند و هم ما آمادگی داریم که نظرشان را به ما منتقل کنند تا آنها را بررسی کنیم.
* اصولگرایان و اصلاحطلبان به شکل مشخصی نظر متفاوتی بر سر اداره صدا و سیما دارند. مثلاً در مورد موضوع تأسیس شبکههای خصوصی این تفاوت نظر آشکار است یا در مسائلی مثل مواضع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی صدا و سیما این اختلاف نظرها کاملاً دیده میشود. با توجه به توازن نسبی که بین گروههای سیاسی در مجلس وجود دارد، میخواهید نظر عمومی نمایندگان را چگونه به این موضوع جلب کنید و به نقطه واحدی برسید؟
** من این طبقهبندی و صفبندی را خیلی قبول ندارم. شاید یک اصلاحطلب یا اصولگرا نظری متفاوت از آن چیزی که شما میگویید داشته باشد. اما معدل نظر اصلاحطلبان این است که باید تغییری ایجاد شود. اما در بین اصولگرایان هم طیف وسیعی داریم؛ از منتهی الیه سمت راست این جریان بگیرید تا طیفهایی که خیلی به اصلاحطلبان و دولت نزدیک شدهاند. معدل مجلس دهم یک معدل عقلانی است و پیشبینی میکنم که نظر عمومی مجلس بر باز شدن فضای فرهنگی و اجتماعی کشور و تغییر رویه جدی در اداره صدا و سیما باشد. من نمایندگان محترم را دعوت میکنم به بازخوانی سیاستهای اصل 44 قانون اساسی در این مورد.
* اصل 44 اشاره درستی است اما کامل نیست چون به هر حال ما در قانون اساسی هم میبینیم که اشاراتی به اداره صدا و سیما وجود دارد. آیا برای تغییر شیوه اداره نیازی به تغییر قانون اساسی نیست؟
** به نظر من نه. من معتقدم در اصل 44 ما یکسری مواردی داریم که قانون اساسی تصریح کرده که بخش خصوصی قادر به ورود به حوزه آنها نیست و مثلاً بحث اقتصاد کلان در آن مطرح است. آنجا از جمله به رادیو و تلویزیون اشاره شده. اصل 44 طبق ابلاغیه رهبر معظم انقلاب خیلی از موارد را از حیطه دولتی بودن خارج کرده، مثل بانکداری. من فکر میکنم با مشورت مجمع تشخیص مصلحت نظام و در صورت لزوم صلاحدید رهبر معظم انقلاب ما میتوانیم بحث رادیو و تلویزیون خصوصی را مطرح کنیم یا حداقل شبکههایی با مجوز صدا و سیما و نظارت آنها و مدیریت بخش خصوصی ایجاد شود. میشود یک هیأت منصفه و یک هیأت نظارت برای این کار تشکیل داد. اما در کل، موضوع مشخص این است که وضعیت دولتی بودن تمام و کمال صدا و سیما دوام نخواهد داشت و تا الان هم مشخص شده که این شیوه مدیریت دیگر جوابگوی نیاز جامعه نیست. مجلس دهم هم این عقلانیت را دارد که چنین تصمیمی بگیرد.
* بجز این مورد یعنی تأسیس شبکههای خصوصی، فکر میکنید چه موارد دیگری هست که میشود در قانون اداره صدا و سیما به آن ورود کرد و آنها را مورد بررسی قرار داد؟
** یکی از مسائلی که در دیدار با ریاست محترم و معاونین محترم صدا و سیما در کمیسیون فرهنگی مطرح کردم، نحوه نظارت شورای نظارت بر صدا و سیما است. در قانون اساسی آمده که شورایی متشکل از نمایندگان سه قوه تشکیل میشود و نظارت میکند. استفساریهای قبلاً از شورای نگهبان شده بود درباره نظارت بر انتخابات که آیا این نظارت استصوابی است یا استطلاعی؟ شورای نگهبان جواب داده که نظارت استصوابی است. بنده در آن جلسه عرض کردم که اگر نظارت شورای نگهبان بر انتخابات استصوابی است، نظارت شورای نظارت بر صدا و سیما هم استصوابی است. این بحث نظارت شورای نظارت بر صدا و سیما هم به نظر من باید در قانونی که برای اداره این مجموعه نوشته میشود، به صورت استصوابی دیده شود. یعنی شورا باید بتواند بر مسائل سختافزاری و نرمافزاری صدا و سیما نظارت داشته باشد و این نظارت هم همراه با اعمال نظر باشد که الان این گونه نیست و فقط نظر میدهند و هیچ الزامی به اجرای آن نظرات نیست. الان جلسات شورای نظارت فقط نشستن و گفتن و برخاستن است و ثمره اجرایی ندارد.
* در این دیدارهایی که با مسئولان صدا و سیما داشتید، آیا خود آنها هم معتقد به لزوم تحول در اداره صدا و سیما بودند یا خیر؟ اگر هم موافق تحول و تغییر بودند، چه نوع تغییری را مد نظر داشتند؟
** دوستانی که مدیریت صدا و سیما هستند، براساس شناخت من افراد توانمند و خوشفکری هستند و لزوم تحول و تغییر را هم درک کردهاند، اما برداشت آنها شاید این باشد که یکسری ممانعتهای قانونی داشته باشند. این دوستان اعلام آمادگی کردهاند برای تغییر قانون که طبعاً هرگونه تحولی را نیز ما باید بتوانیم با تعامل دو طرفه محقق کنیم.
* تاکنون متوجه شدهاید که در صدا و سیما علاقه برای تغییر چه اولویتهایی وجود دارد؟
** تا حالا ما یک جلسه با تمام دستگاههای فرهنگی در بالاترین سطح داشتیم که بیشتر ناظر به معارفه بود و نمیشود در این جلسات دریافت که چارچوب نگاه مدیران دستگاههای مختلف چیست. ضرورتاً باید این جلسات ادامه پیدا کند. من از آن جلسه نتوانستم دریابم که اولویتهای مد نظر دوستان ما در صدا و سیما چیست، بلکه بیشتر احساس کردم که نگاه سازمان صدا و سیما به مجلس نگاه بجایی است که باید پشتیبانی مالی و کمک بودجهای به آنها بکند. مثلاً مقایسه میکردند بودجه خود را با بیبیسی فارسی که تنها یک شبکه است و فلان مقدار بودجه دارد و ما با شبکههای بسیار متعدد چنین بودجه متناسبی نداریم. بیشتر مدیران صدا و سیما از ما درخواست بودجه میکردند و تأکید داشتند که مشکل این مجموعه مشکل مالی است. اما من معتقدم که چنین نیست و در جلسات بعدی که برخی کارشناسان صدا و سیما برای بررسی برنامه ششم آمده بودند، من عرض کردم که مشکل شما این است که به دلیل وابستگی به بودجه نفت و انحصار رشد نمیکنید و به لحاظ سنی در دوران نوجوانی و آغاز بلوغ باقی ماندهاید. چرا که رشد زمانی اتفاق میافتد که رقابتی وجود داشته باشد و تا رقابت نباشد، کار به صورت راکد پیش میرود.
* البته بحث مهمتر راجع به کل فضای رسانهای است که نوعی انسداد در آن دیده میشود. این انسداد هم جاهایی خود را با شدت و ضعفهایی نشان میدهد و جاهایی نیز که خود را نشان نمیدهد، ترس آن همراه اهالی رسانه است. با توجه به این موضوع الان نقطه ضعف و پاشنه آشیل قانون مطبوعات را در چه مواردی میبینید؟ دولت هم لایحه نظام جامع رسانه را در این خصوص دارد که تاکنون مورد انتقاد جمع قابل توجهی از اهالی رسانه بوده. آیا این لایحه هم به صورت کارشناسی مورد بررسی شما قرار گرفته است؟
** یکی از اولویتهای کمیته ما در کمیسیون فرهنگی بررسی همین لایحه جامع رسانه است. من اتفاقاً این را دادم به یکی از مشاورانمان که روی آن مطالعه کند. گزارش ابتدایی که ما از این مشاوره دریافت کردیم، این بود که اگر این قانون از اول نوشته شود بسیار بهتر است تا ما آن را بخواهیم اصلاح کنیم و تغییر بدهیم. این البته یک طرحی است که از مجلس نهم باقی مانده است. آنچه که مسلم است، قوانین موجود برای جامعه ایران که جامعهای با ریشه فرهنگی است و یکی از اصول انقلاب آن رسیدن به آزادی بوده و قانون اساسی آن هم بر این موضوع تأکید دارد، هیچ هماهنگی ندارد. یعنی شبیه همان قانون منع استفاده از ماهواره بیشتر نگاه سلبی دارد. بنابراین حتماً قانون باید اصلاح شود و رویکرد آن هم باید تقویت آزادی بیان باشد. ما از اول انقلاب هر چه که فاصله گرفتیم، بیشتر از اینکه نگران آزادی باشیم، نگران تمرکز قدرت بودیم. چون آسیبهایی از اول انقلاب دیده شد از فضای آزاد که نگرانیهایی را ایجاد کرد. ما از انقلاب هر چه جلوتر آمدیم، هنوز نگران همان مسائل بودیم و در آزادی و مطبوعاتمان با همین نگرانی جلو رفتیم. اینها بیشتر ما را به سمتی برده که بیشتر توانمان را صرف کنترل و تمرکز بکنیم، در حالی که در دنیای امروز در درازمدت، آسیبهای کنترل افراطی، بیشتر از آسیبهایی احتمالی آزادی است . بنابراین قانون مطبوعات ما باید از حالت سلبی خارج شود و به سمت توسعه آزادیها حرکت کند و به برخی استانداردهای بینالمللی نزدیک شود.
* برخی معتقدند یک نکته آزاردهنده مراکز متعدد تصمیمگیر برای مطبوعات هستند که در همین قضیه یالثارات نمونه آن به روشنی دیده شد. زیرا موضع هیأت نظارت بر مطبوعات وقوه قضائیه همسو نبود. برای رفع چنین دغدغه ای چه تدبیری اندیشیده اید؟
** به نظر من مشکل ما در این حوزه بخشی مربوط به خلأ قانونی است و بخشی هم ترس تاریخی که گفتم از آزادی داریم. این نگرانیها مهمترین زمینه ورود دستگاههای دیگر به موضوع مطبوعات است و حتی دیدهایم محدودیتهایی ایجاد شده که حتی در قانون هم وجود ندارند. من فکر میکنم بستن روزنامه و توقیف رسانه بدون ترتیباتی که در قانون پیشبینی شده، بدون حضور هیأت منصفه، قانونی نیست و سلیقهای است. حتی ممکن است افراد موافق این روند به بندی از قانون هم استناد کنند اما آنچه که روح قانون مطبوعات میگوید، این نیست که هر جا دوست داشتند براساس سلیقه خود رسانهای را ببندند یا به رسانه دیگری مجوزهای خاص بدهند. این رفتار سلیقهای در درازمدت اعتماد را از حاکمیت سلب میکند و طلب این اعتماد در شرایط خاص برای نظام خوب نیست. به هر حال ما باید از جایی بر آن ترس تاریخی فائق آییم و موضوع آزادی و اجرای قانون را جدیتر دنبال کنیم.
* شما یک قسمت از ماجرا را گفتید که درست هم هست، اما کامل نیست. در 4-3 ماه اخیر ما با موضوعی با عنوان فیشهای حقوقی مواجه بودیم که اقدامات رسانهای در قبال آن را دیدیم. بعد میرسیم به موضوع مشابهی در همین اواخر در شهرداری تهران که منجر به فرامین خاصی میشود و نهایتاً برخورد با رسانهها هم انجام میشود. به نظر میرسد که این دیگر ترس از آزادی و مخدوش شدن امنیت نیست. تعبیر شما از این وضعیت چیست؟ چقدر برای استفاده شخصی و جناحی از قانون در این معادلات نقش قائل هستید؟
** من چند تا نکته را بگویم که منصفانه باشد. اول اینکه ما برای مبارزه با فساد نباید متأثر از موجها عمل کنیم. من قبلاً مطلبی را با عنوان فیشهای نجومی و موجهای هجومی نوشتم و گفتم که انگار مملکت برنامه ندارد و باید موجی درست شود که بعد کسانی بخواهند به سمت یک موضوع بروند و آن را مدیریت کنند. حال آنکه ما باید برای این چیزها برنامه داشته باشیم. یکی از مسائل موضوع فساد است که در آن مسأله این نیست که یک نفر حقوقش چند برابر یک کارمند معمولی است. مسأله، خانههای سر به فلک کشیده و حسابهای بانکی خارج از کشور و پولهایی است که معلوم نیست چطور جابهجا میشوند. ما برای اینها قانون نداریم.
* اگر برگردیم به موضوع رسانه، فکر میکنید اگر قانون رسانههای ما درست بود، چقدر از این ماجراها رخ نمیداد؟
** قطعاً خیلی تأثیر میگذاشت. اما حرف من خیلی فراتر از رسانه است. حاکمیت باید برای مبارزه با فساد و ایجاد عدالت اجتماعی برنامه داشته باشد. اگر یک جایی نقصی بوده، باید ببیند که کجا نقص داشته است. بنابراین نباید موجی رفتار کنیم. یک خبری در یک سایت میگذارند و این، همه چیز را به هم میریزد. مسأله بعدی این است که برای مقابله با فساد نباید جناحی و سیاسی برخورد شود. به هر حال خون شهدا پای این مملکت ریخته شده و آنها ما را نمیبخشند اگر اهمال کنیم.
* این اتفاق میافتد؟
** قطعاً میافتد. نه در همه جا اما
آنقدر زیاد است که احساس خطر بکنیم و نیازمند هشدارهای جدی باشیم. مسأله بعدی هم
از نظر من این است که باید بین آگاهی بخشی و افشاگری تفاوت قائل باشیم. آگاهی دادن
این است که مسألهای مطرح میشود و بعد از آن کار به بررسیهای فنی و حقوقی سپرده
میشود. اتفاقاً ما از همین منظر وارد بحث تحقیق و تفحص از شهرداری شدیم و
امیدواریم که تبرئه شوند و مشکلی نباشد. بعد هم که نتیجه را به دادگاه بدهیم،
نتیجه آن تبرئه شهرداری باشد. اما اگر نتیجه چیز دیگری بود، نباید نگاه ما سیاسی
باشد. نه اینکه از ابتدا در رسانهها متهم، مجرم قلمداد شود و برای او اجرای حکم
هم بکنند. این مسأله است که نشان میدهد دعوای ما مبارزه با فساد نیست و دعوای
دیگری در حوزه سیاسی است. مسأله دیگر این است که اگر جایی اتفاقی افتاده و گزارشی
از آن منعکس میشود که مثلاً گفته میشود در شهرداری به نظر میرسد فلان اشکال
وجود دارد، اگر از همان ابتدا شهردار محترم یا هر مسئولی میآمد و از رسانه تشکر
میکردند و اشکالات را تذکر میدادند، بسیار بهتر از وضعیت فعلی است.
این اتفاق نیفتاد و در حالی که برخی از نمایندگان مجلس و از جمله بنده با نگاه منصفانه به دنبال تحقیق و تفحص هستند، به جای همراهی میبینیم که دارد یکسری جنجالهای رسانهای آغاز میشود. این موضع را با مسائل دیگر مقایسه میکنند، علیه آن فضاسازی میشود و خیلی کارهای دیگر. من کسی را متهم نمیکنم اما با این شلوغکاری این شائبه ایجاد میشود که میخواهند جای دیگری خلاف بزرگتری را بپوشانند. من به مسئولین محترمی که در مظان این موضوع قرار دارند، هشدار میدهم که اگر نگذارند نمایندگان به وظیفه قانونی و منصفانه خودشان عمل کنند، آن وقت طرح تحقیق و تفحص گستردهتر مطرح میشود. وقتی گستردهتر شد، مسائل فراتر از اینها خواهد رفت.
* گستردهتر یعنی چه؟
** به هر حال این تحقیق و تفحص محدود است و سه بند دارد. هر سه بند فقط مربوط و محدود به املاک است. اما درغیراین صورت میرویم بحث تراکمها و مجوزهای خاص صادر شده در شهرداری و روابط خاص میان برخی پیمانکاران و مدیران را هم بررسی میکنیم.
* چرا الان مطرح نکردهاید؟
** چون تحقیق و تفحص باید محدود به موضوع مشخصی شود که نتیجه مشخصی هم حاصل گردد، اما ما تعارف با هیچ کسی نداریم و این هیچ ربطی به این ندارد که حرمت مسئول محترمی را بخواهیم زیر سؤال ببریم. اما از آن سو هم چون معتقدیم قسمت اعظم نظام ما سالم است و برخی جاهای ناسالم چهره آن را خراب میکنند، نمیخواهیم اجازه دهیم که برخی افراد خاص رفتارهای رسانهای ما را از جاهای دیگری مدیریت کنند.
* تا الان هیچ فشاری در این خصوص به نمایندگان متقاضی تحقیق و تفحص وارد شده است؟
** تاکنون منصفانه میگویم که اصلاً فشاری نبوده است که بخواهیم کار را متوقف کنیم. نظرات مختلفی تا الان بوده اما در مقام مشاوره برای این طرح.
* یک سؤال که از شما به عنوان نماینده میتوان پرسید این است که چرا برای موضوع فیشهای حقوقی تحقیق و تفحص نکردید؟ آیا این دوگانگی نیست؟
** تحقیق و تفحص جایی مطرح میشود که آدم احساس میکند مرجع نظارتی دیگری رسیدگی نمیکند. ما در قضیه فیشها دیدیم که سازمان بازرسی ورود کرده و دیوان محاسبات هم وارد شده است. بجز این مرکز پژوهشها و رسانهها هم فعال بودند و مهمتر اینکه خود رئیس جمهوری وارد شد و رسیدگی هم کرد. اما در موضوع شهرداری این گونه نبود. من اولین مصاحبهای که کردم، این بود که شهرداری در درجه اول مربوط به شورای شهر است و این شورا باید بررسی کند و بعد از آن نوبت سازمان بازرسی میشود و اگر بعد از آن دیدیم که نیاز به دخالت نظارتی مجلس است، وارد میشویم. بعد از آن ما دیدیم آنچه که مطرح شده، این گونه است که برخی از اعضای شورا هم نیاز به بررسی و نظارت دارند و باید رصد شوند و بنابراین احساس کردیم که باید ورود کنیم.
* یک مقدار از بحث رسانهها دور شدیم. به هر حال رسانهها به عنوان مهمترین ابزار در بحث مبارزه با فساد در برخی نظریات مطرح میشوند. الان برخی فشارها انگیزههای رسانهای را برای مبارزه با فساد کم میکند که قطعاً تأثیر سوئی در این زمینه دارد. ما بحثمان درباره فساد ناظر به همین موضوع است و اینکه برای پایان این فشارها آیا اصلاً کاری میتوان کرد؟
** ببینید، اگر کسی برای خودش رسالتی قائل باشد، طبعاً باید انتظار ناملایمات را داشته باشد و مشغول حاشیهها هم نشود. به هر حال مطبوعات به عنوان قسمتی از ارکان فرهنگی جامعه برای خودشان رسالتی قائل هستند و طبعاً باید انتظار یکسری مسائل را هم داشته باشند. این مسائل با سرعت و یک شبه حل و فصل نمیشود. از آن طرف هم البته باید خود رسانهها با پرهیز از جوسازی به قانون هم تمکین کنند. زمانی در قبل از انقلاب مصاحبهای از یکی از قاریان برجسته و فقید مصری را خواندم که از او پرسیده بودند چطور قاری شدی؟ او هم پاسخ داده بود که یک نفر مهندس میشود، یک نفر راننده میشود، من هم قاری شدم. نگاه به کارهایی مانند روزنامهنگاری، روحانیت و امثال اینها نباید این طور باشد. اینها دارای رسالتی هستند که فراتر از یک شغل معمولی میباشند.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6314/10/150991/0
ش.د9502022