نویسنده مقاله: ویوین والت ـ پاریس
مترجم: حمید بیاتی
بیش از سه دهه از زمانی که «کوشنر» برای اولین بار وارد مسایل جهانی شد و در جریان هزینههای انسانی بحران آفریقا قرار گرفت، میگذرد.
در سال 1971 زمانی که کوشنر به عنوان یک پزشک در منطقه جنگی «بیافرا» انجام وظیفه میکرد بنیاد پزشکان بدون مرز را تاسیس کرد، اقدامی که کوشنر را تا مرز دریافت جایزه صلح نوبل پیش برد و هماکنون که کوشنر 67 سال سن دارد باز هم درگیر مسایل جهانی است.
اما این بار وضعیت او با گذشته فرق کرده، او هماکنون پست وزارت امور خارجه فرانسه را بر عهده دارد، پستی که به وسیله آن میتواند دستاوردهای کشورش در زمینه روابط بینالملل را به گونهای دیگر تحقق بخشد و این تحقق بخشیدن فقط در سایه احیای مجدد روابط واشنگتن ـ پاریس خلاصه نمیشود.
اجازه بدهید مدتی به عقب برگردیم، زمانی که کوشنر در منزل خود در حال استراحت بوده و در حالی که در اتاق کار خود مشغول قدم زدن است به مواردی چون بیعدالتیهای اقتصادی، ناکارآمد شدن سیاست در مسایل روز جهان، اقدامات اشتباه آمریکا در عراق و اهداف دوردست خود فکر میکند اهدافی که شامل دستیابی به استقلال کوزوو از طرق صلحآمیز، مذاکرات چندجانبه در لبنان، ایفای نقشی به عنوان یک واسطه عادل برای فرانسه میان آمریکا و ایران و اهدای برخی کمکها برای آوارگان آفریقایی میشوند. در آن زمان کوشنر خود را برای اولین بار اتفاق مهم دوره وزارت امور خارجهای خود آماده میکرد: برگزاری نشستی در اواخر ماه ژوئن درباره درگیریهای مسلحانه دارفور و جنایتهای انجام شده در آن، که بیش از چهار سال به طول انجامیده است بحران دارفور تاکنون موجب کشته شدن بیش از 200 هزار انسان و بیخانمان شدن 2 میلیون انسان دیگر شده است. کوشنر نشست را به گونهای برنامهریزی کرده بود که از حضور «بانکیمون» دبیرکل سازمان ملل متحد، «کاندولیزا رایس» وزیر امور خارجه آمریکا و هیاتهایی از بیش از 12 کشور جهان از جمله سودان و حامی اصلی آن چین مطمئن باشد.
حاضر نشدن سودان در این نشست خللی را در روند برنامهریزی کوشنر وارد نکرد. کوشنر در مراسم افتتاحیه این نشست از حاضران پرسید: «رنجهایی که برخی از مردم جهان متحمل میشوند مربوط به چه کسی است؟» و بعد پاسخ داد: «مربوط به بقیه مردم جهان، به خاطر همین ما واسطه شده و نشست برپا کرده و از طریق آن توجه جهانیان را به خود جلب کردهایم.» در ماههای اخیر کوشنر کانون توجهها در فرانسه بوده، انتخاب او از سوی «نیکولاس سارکوزی» رییسجمهور محافظهکار فرانسه به عنوان وزیر امور خارجه این کشور موجب شکلگیری یک جو سیاسی جدید در فرانسه شد.
سارکوزی فقط با یک حرکت توانست در مقابل رقیب سوسیالیست خود «سگولن رویال» که بعد از انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، کانون توجهها شده بود پیروز شده و وجهه خود را به عنوان یک راستگرا ترمیم کند. در حقیقت سارکوزی با این اقدام (انتخاب کوشنر) به تمام رهبران جهان این پیام را فرستاد که دولت او تغییرات زیادی در جهان ایجاد خواهد کرد. «ریچارد هالبروگ» نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل متحد و از دوستان نزدیک کوشنر، انتخاب وی به عنوان وزیر امور خارجه فرانسه را یک انتخاب حیرتانگیز خوانده و گفت: «این انتخاب به معنای ایجاد و تغییرات اساسی در سیاست خارجی فرانسه در قبال آفریقا، اسراییل و واشنگتن است.»
اگر این گفتهها درست باشد، آمریکاییها باید بیش از همه از انتخاب کوشنر خوشحال باشند زیرا روابط واشنگتن ـ پاریس از زمان حمله آمریکا به عراق در مارس سال 2003 به سردی گراییده و از آن جا که کوشنر دوستان زیادی در آمریکا داشته و انگلیسی را به خوبی صحبت میکند، مقامات کاخ سفید امید زیادی به بهبود رابطه با الیزه دارند.
این در حالیست که در فرانسه به کوشنر لقب «دوستدار آمریکاییها» را دادهاند اما خود کوشنر میگوید هر زمان که لازم باشد، به انتقاد از آمریکا خواهد پرداخت. برای مثال کوشنر از جنگ ناراحت بوده و از اشتباهاتی که در این کشور انجام میگیرد، رنج میبرد، اما با این وجود، او سرنگونی صدام را مورد تایید قرار داده و میگوید لیاقت صدام همین بود. و این دیدگاه، نزدیک به نقطهنظر هم قطاران سوسیالیست کوشنر است. هر جند که آنها هنوز کوشنر را به دلیل همراهی با سارکوزی نبخشیدهاند و اما در فرانسه برخی تحلیلگران سیاسی به این نکته پرداختهاند که کوشنر تا چه زمانی در پست وزارت امور خارجه خواهد ماند؟
سوال تحلیلگران این است که قدرت واقعی کوشنر در اجرای سیاستهای خارجی چقدر خواهد بود؟ آیا سارکوزی فقط به همراهی با وزارت خارجی اکتفا میکند و یا این که در اندیشه افزایش قدرت و نفوذ ریاست جمهوری در مناسبات خارجی فرانسه است؟
باید به این نکته توجه کرد که دیدگاههای سارکوزی با کوشنر متفاوت است؛ کوشنر در انتخابات ریاست جمهوری به رقیب سرسخت سارکوزی، «سگولن رویال» رای داد و از سوی دیگر کوشنر از طرفداران سرسخت پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپاست؛ مطلبی که سارکوزی به شدت با آن مخالف است و کوشنر اعلام کرده که به تلاشهای خود برای متقاعد کردن سارکوزی برای موافقت با پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپاست؛ مطلبی که سارکوزی به شدت با آن مخالف است و کوشنر اعلام کرده که به تلاشهای خود برای متقاعد کردن سارکوزی برای موافقت با پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا ادامه میدهد.
کوشنر در رابطه با اختلاف نظرهای خود با سارکوزی در مسایل جهانی میگوید: «هماکنون من جزئی از دولت هستم و رییس نیز رییس است و بر کار تمام اجزا نظارت دارد.»
به اعتقاد تحلیلگران، وجود چنین اختلافهایی سرانجام موجب بر کناری کوشنر از سمت وزارت خواهد شد و نکته قابل توجه در این مورد این است که به تازگی سارکوزی، «ژان دیویدلویت»، سفیر سابق فرانسه در آمریکا را به کاخ الیزه دعوت کرده و او را به عنوان مشاور امنیت ملی خود منصوب کرده است.
در اوایل ماه ژوئن، کوشنر ژنرال ادریس دبی، رییسجمهور چاد را متقاعد کرد تا اجازه دهد هواپیماهای فرانسوی کمکهای بشردوستانه خود را به آن دسته از آوارگان دارفوری که به چاد مهاجرت کرده بودند، تحویل دهند. همچنین کوشنر در سفر خود به خارطوم نقش فعالی در متقاعد ساختن «عمر البشیر» رییسجمهور سودان برای موافقت با استقرار نیروهای سازمان ملل در دارفور ایفا کرد. علاوه بر آن، درست یک هفته پیش از سفر به خارطوم، کوشنر به همراه سارکوزی در بروکسل حاضر شد و یک شب تمام را صرف مذاکره درباره قانون اساسی جدید اروپا کرد و درست روز قبل از آن، کوشنر در دفتر کار خود پذیرای کاندولیزا رایس بود که برای انجام اولین ملاقات رسمی خود با وزیران امور خارجه فرانسه پای در پاریس گذاشته بود. کوشنر و رایس پس از صرف شام، بسیار گرم و صمیمی در جمع خبرنگاران حاضر شده بودند.
از زمان حضور در بنیاد پزشکان بدون مرز تا زمان اتخاذ تصمیم درباره عراق و دارفور، کوشنر پیرو خطمشی بوده که از آن به عنوان «حق دخالت» یاد میکند. این خطمشی بیانگر این مطلب است که سازمانهای دولت و غیردولتی نباید اجازه دهند خشونت و بیرحتمی در کشوری جریان داشته باشد و باید تلاش کنند تا به نسلکشیهای موجود در کشورها خاتمه دهند.
کوشنر معتقد است: شما نمیتوانید همانند انسانهای خیر، اقدام به اهدای کمک کرده و بعد همه چیز را تمام شده فرض کنید، خب، کوشنر هماکنون با این طرز فکر وزیر امور خارجه فرانسه است و برخی از گروههای فرانسوی نگران این مطلب هستند که کوشنر از نظامیان فرانسوی نگران این مطلب هستند که کوشنر از نظامیان فرانسوی برای افزایش اهدای کمکهای انسان دوستانه به کشورهای نیازمند استفاده کند.
این گروهها معتقدند: اقدامات کوشنر باعث میشود تا گروههای فعال در زمینه حقوقبشر از هدف اصلی خود دور شده و تبدیل به بازیگرانی فعال در زمینه حقوقبشر در مناقشات سیاسی شوند.
در این میان شدیدترین جبههگیری را در برابر کوشنر، «رونی برومن» رییس سابق بنیاد پزشکان بدون مرز و سرسختترین منتقد کوشنر انجام داده و گفته: کوشنر علاقهمند به اجرای نمایشهای رسانهای و حضور در آنها شده است. برومن معتقد است: «کوشنر به عنوان وزیر خارجه گزینه مناسبی نیست به کوشنر میگوید: ما وظیفه داریم تا دیکتاتورهای حاضر در جهان سوم را تنبیه کنیم، اما ما (سازمانهای حقوقبشر) معتقدیم باید از سیاست دوری کنیم؟
شاید انتخاب دارفور برای کوشنر به عنوان نخستین هدف در سیاست خارجی برای او که زمانی در مرکز فعالیتهای انساندوستانه حضور داشت اجتنابناپذیر بود هر چند تلاش او در نشست مسایل سودان در پاریس برای نرم کردن موضع چین که مخالف اعمال هرگونه تحریم علیه خارطوم و استقرار هر نوع نیروی بینالمللی در دارفور است بینتیجه ماند اما این نکته مشخص شد که حل بحران در شاخ آفریقا مهمترین هدف سیاست خارجی فرانسه است و اینها هم به لطف وزیر خارجه این کشور است.
در خارطوم عمر البشیر که اصلا به شوخطبعی معروف نیست با گشادهرویی و شوخطبعی از کوشنر استقبال کرد، آشنایی البشیر با کوشنر همانند بسیاری از رهبران آفریقایی چند دهه قبل زمانی که کوشنر به عنوان پزشک بنیاد پزشکان بدون مرز در منطقه فعالیت میکرد، بر میگردد.
البشیر در آخرین طبقه ساختمان کنفرانس خارطوم با شوخی خطاب به کوشنر میگوید: زمانی که به عنوان پزشک در این منطقه بودید و در زمان جریان جنگهای داخلی در منطقه چندین بار به طور غیرقانونی از مرزهای سودان تردد کردهاید و اما خود کوشنر تجربهای که از سالهای حضور در آفریقا کسب کرده را عاملی مهم در برخورد با مسایل امروز میداند؛ کوشنر میگوید: تنها مزیتی که من نسبت به بقیه داریم این است که 40 سال از دوران زندگی خود را در این مناطق سپری کرده و با همین دو دست کارهایی را که مردم انجام میدهند انجام دادهام.» و هماکنون این تجربیات، جوی از خوشبینی و انرژی را به شغل جدید کوشنر وارد کرده است.