تاریخ انتشار : ۰۲ آبان ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۶  ، 
شناسه خبر : ۲۹۶۰۰۳
رهنمودهاي رهبري را در‌باره خانواده جدي بگيريم
پایگاه بصیرت / دكتر امان‌الله ‌قرايي‌مقدم/ جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

(روزنامه جوان ـ 1395/07/05 ـ شماره 4919 ـ صفحه 8)

خانواده نهاد اساسي جامعه است؛ كوچك‌ترين واحد اجتماعي كه پايه و اساس نظام‌هاي اجتماعي به حساب مي‌آيد. افراد در خانواده تربيت مي‌شوند و رشد مي‌يابند و به همان ميزان نيز سهمي در اجتماع به عهده مي‌گيرند. بي‌ترديد وجود افراد بزرگ و دانشمندان، علما و فيلسوفان، فرماندهان مقتدر و نيرومند همگي محصور خانواده هستند. اخيراً حضرت آيت‌‌الله خامنه‌‌اي، رهبر معظم انقلاب اسلامي در اجراي بند يك اصل 110 قانون اساسي سياست‌هاي كلي «خانواده» را كه پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام تصويب شد، ابلاغ كردند. ابلاغ اين سياست‌ها به نوعي اتمام حجت بر مسئولان و برنامه‌ريزان است تا گام‌هاي مغفول در حوزه خانواده را جبران كنند، مجالي است تا بار ديگر در اين مقال تأكيد دوباره‌اي بر اهميت ذاتي خانواده و كاركردهاي آن شود.

تلاش براي حفظ خانواده، از دير‌باز تاكنون

از آنجا كه خانواده اصلي‌ترين و اساسي‌ترين نهاد اجتماعي است و تأثير همه‌جانبه‌اي در تمام زمينه‌هاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، آموزشي و پرورشي، روحي و رواني، سياسي، سلامت بهداشتي و جسماني و از همه مهم‌تر توليد‌مثل و بقاي نسل و همچنين پرورش و تربيت نيروي انساني، شخصيت پايه و اساسي فرد، (Fundamental basic Personality) موفقيت تحصيلي و شغلي و پيشرفت در زندگي و جلوگيري از انواع آسيب‌هاي اجتماعي و انتقال ميراث فرهنگي از نسل گذشته و حركت جامعه به سوي توسعه‌يافتگي و... دارد، مي‌توان اصطلاح «سلول بنيادي» را همانطور كه در علوم پزشكي و زيستي به كار مي‌رود و در محتواي فرمان 16 ماده‌اي رهبري معظم، در تاريخ 95/6/13 ملحوظ شده است، در مورد خانواده به كار برد، البته اهميت خانواده مربوط به امروز نيست. اهميت خانواده در تمام جوامع، همواره مورد توجه بوده‌ است و هرگاه با تهديداتي روبه‌رو شده، نظام جهاني و رهبران و مسئولان دلسوز جامعه به حركت درآمده و كوشيده‌اند تمهيدات لازم را در مورد تقويت خانواده فراهم سازند كه فرمان رهبري معظم، حاكي از همين دغدغه است، البته سازمان ملل متحد در زمان اوتانت، دبير كل وقت از دهه 1970 ميلادي با برگزاري كلوپ رم در ايتاليا و سپس كنفرانس مصر در سال 1978 براي نخستين بار خطر تهديد و تضعيف نظام خانواده را بر اثر بي‌بند و باري، سقط جنين، تجرد‌گرايي، تك‌فرزندي و بدون فرزندي و همباش‌هاي سياه كه به تازگي رواج پيدا كرده بود (همباش‌هاي سياه، اصطلاحي است كه بنده براي اولين بار به جاي اصطلاح نادرست ازدواج سفيد يا خانوارهايي كه يك زن و مرد، با هم بدون پيوند شرعي، عرفي و قانوني، زير يك سقف با هم زندگي مي‌كنند به كار برده‌ام) مطرح و مورد توجه قرار داد و از كشورهاي مختلف جهان تقاضا كرد نهاد خانواده را سر‌لوحه كار خود قرار دهند.

ندانم‌كاري‌هايي كه خانواده را تضعيف كرد

متأسفانه به علت ندانم‌كاري‌ها و برنامه‌ريزي‌هاي نادرست گذشته و حال در كشور، خبرها حاكي از آن است كه تضعيف نظام خانوادگي در راه است. بر اساس گزارش سازمان ثبت احوال كشور كه دي ماه 94 گزارش داد، 14 درصد خانوادها بدون فرزند، 19 درصد داراي يك فرزند و حدود 33 درصد زنان به تجردگرايي روي آورده‌اند و وجود خانواده «بزرگسال - كانوني» و خانوارهاي «زن - مردي» بدون آنكه ازدواج كرده باشند و زير يك سقف زندگي مي‌كنند (همباش‌هاي سياه) جاي نگراني دارد. خانوار با خانواده متفاوت است. خانواده شامل زن و شوهر و فرزند است كه داراي اقتصاد مشترك هستند، در سر يك سفره مي‌نشينند و بر اساس پيوند شرعي، عرفي و قانوني شكل مي‌گيرد. در حالي كه يك نفر يا چند نفر كه زير يك سقف زندگي مي‌كنند «خانوار» ناميده مي‌شود. مانند خوابگاه دانشجويي، سربازي، خانه‌هاي مجردي، همباش‌هاي سياه و مانند اينها. خانوار عام است ولي خانواده خاص. خانوار، خانواده را دربر مي‌گيرد، در حالي كه خانواده شامل خانوار نمي‌شود.

از اين رو همواره اين پرسش مطرح مي‌شود كه آينده خانواده چه خواهد شد و چه شكلي از خانواده جايگزين خواهد شد؟ زيرا هر چه مي‌گذرد، بر تعداد شيوه زندگي مجردي و كساني كه بدون فرزند و تك‌فرزند هستند، افزوده مي‌شود و تجردگرايي و بي‌بند و باري، تنهايي و افراد بيوه و شكست‌خورده زياد مي‌شود و بسياري از دختران و زنان از روي ميل، اين شيوه زندگي را حداقل براي مدتي انتخاب مي‌كنند و ما شاهد نوعي انتقال دسته‌جمعي از خانواده‌هاي «كودك - كانوني» به خانواده «بزرگسال - كانوني» هستيم.

علاوه بر آن از‌هم‌گسيختگي خانواده هسته‌اي حتي با وضوح بيشتري خود را در افزايش بي‌حد و حصر طلاق (از هر سه ازدواج يا حداكثر چهار ازدواج يك طلاق) در جامعه نشان مي‌دهد كه به شدت خانمان‌سوز است و امروز تعداد كودكاني كه تحت سرپرستي يكي از والدين قرار دارند، بسيار زياد است. (البته اين رقم در نواحي شهري بيشتر است). به همين جهت به نظر مي‌رسد در تمدن موج سوم يا تكنوازان جديد در ميان انواع خانواده، شكل واحدي وجود نخواهد داشت كه بتواند براي مدتي طولاني همه اشكال خانواده را تحت‌الشعاع خود قرار دهد بلكه برعكس، آنچه خواهد بود تنوع ساختار خانواده است و به جاي آنكه توده مردم، در نوع واحدي از خانواده زندگي كنند، خواهيم ديد مردم در طول زندگي خود، مطابق با سليقه شخصي و عادات خود، از يك شيوه زندگي خانوادگي، به شيوه ديگر، روي خواهند آورد، البته اين به معناي پايان عمر خانواده هسته‌اي نيست بلكه اين معنا را دارد كه گويا خانواده هسته‌اي ديگر به منزله «انگاره آرماني» جامعه نيست و ديگر اشكال خانوارها به سرعت رو به افزايش دارند؛ واقعيتي كه تاكنون چندان مورد توجه قرار نگرفته است، به همين جهات فرمان رهبري مي‌تواند زنگ خطري براي مسئولان دلسوز جامعه باشد و با هدايت معظم‌له قبل از آنكه فاجعه‌اي رخ دهد، اقداماتي به عمل آيد، در غير اين صورت جاي نگراني است كه مانند ساير كشورهاي صنعتي كه زنان و مردان ترجيح مي‌دهند در چارچوبي، غير از خانواده هسته‌اي مرسوم زندگي كنند فاجعه‌اي به وقوع بپيوندد.

دغدغه‌هاي رهبري را جدي بگيريم

اهميت فرمان رهبري معظم در مورد «واحد بنيادي جامعه» در آن است كه تمام زمينه‌هاي فرهنگي و آموزشي، پرورشي، ورزشي، ديني و اعتقادي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي، راديو و تلويزيون، فيلم‌هاي سينمايي و سريال‌هاي تلويزيوني، ماهواره هاي بيگانه، كارتون‌ها، كتاب‌هاي درسي از ابتدا تا پايان دانشگاه و حتي كتاب‌هاي تأليفي و ترجمه‌اي، روزنامه‌ها و مجلات و نشريات گوناگون، منابر و حوزه‌هاي علميه، اماكن مذهبي و تربيتي - گروه‌هاي مرجع، بالا بردن سرمايه اجتماعي در خانواده و اقدامات لازم در جهت جلوگيري از آسيب‌هاي اجتماعي و بهبود وضع اقتصاد خانواده و بازنگري در نظام حقوقي و قضايي و حل و فصل دعاوي خانوادگي در مراحل اوليه و حاكم شدن ارزش‌هاي معنوي به جاي ارزش‌هاي مادي و صوري و همچنين جلوگيري از تجمل‌گرايي و سبك زندگي نامناسب (كه معظم‌له در سال 1391 براي اولين بار در شهرستان بجنورد مطرح كردند و خواستار سبك زندگي ايراني و اسلامي شدند) را در بر مي‌گيرد. متأسفانه سبك زندگي كنوني متأثر از حاكم شدن «ذهنيت مادي و حسي» و «شيء‌سروري» بر «ذهنيت معنوي» و «شهودي» است و اقشار و طبقات مختلف اجتماعي به ويژه اقشار مرفه تازه به دوران رسيده و كساني كه با اموال و دارايي و اشيا و... خود مانند ماشين، لوستر، انگشتر، النگو، لباس، جهاز، مراسم عروسي و دامادي و انواع تجملات و اشياي ديگر مي‌خواهند وجهه و اعتبار كسب كنند و اشيا سرور آنان هستند، به منصه ظهور رسيده‌اند.

با اين وصف بدون شك بالا بردن احترام و منزلت خانواده و جايگاه همسران در نظام خانوادگي و اجتماعي و گسترش مراكز مشاوره در قبل و بعد از ازدواج به منظور انتخاب عقلاني و ادراكي همسر هنگام ازدواج و رفع اختلافات زن و شوهري در درون خانواده به منظور تصميمات منطقي و تفكر درباره عاقبت طلاق و جدايي به خصوص براي زنان كه بيشترين صدمه را مي‌بينند بسيار ضروري است. بر اساس بررسي‌اي كه نگارنده از سال 1356 تاكنون درباره طلاق انجام داده‌ام و بارها در مطبوعات به چاپ رسيده، احساسي عمل كردن، ملاك نداشتن و ازدواج بدون مشورت با بزرگ‌ترها و مشاوران و ازدواج‌هاي شتاب‌زده يكي از عوامل متعدد مؤثر در طلاق است. فرمان مهم و اساسي رهبر معظم انقلاب به خوبي نشان مي‌دهد نگراني نسبت به مشكلات و آينده خانواده، بسيار جدي است و زنگ خطري كه رهبري خردمند به صدا در‌آورده‌اند اگر جدي گرفته نشود، دامن همه را فرا خواهد گرفت و ‌تر و خشك را با هم خواهد سوزاند و نظام خانوادگي به تدريج فرو خواهد ريخت.

http://javanonline.ir/fa/news/813453

ش.د9502147