تاریخ انتشار : ۰۲ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۰  ، 
شناسه خبر : ۲۹۶۰۱۶
واشنگتن براي اولين بار به شراكت نظامي تن داده است
پایگاه بصیرت / سيد‌رحيم لاري

(روزنامه جوان ـ 1395/06/27 ـ شماره 4912 ـ صفحه 6)

اين دومين باري است كه امريكا و روسيه بر سر آتش‌بس در سوريه توافق مي‌كنند. بار اول توافق در ماه فوريه 2016 به دست آمد كه قرار شد آتش‌بس از روز شنبه 27 فوريه اجرا بشود و راه براي اجراي قطعنامه 2254 شوراي امنيت و فرايند سياسي مورد نظر در اين قطعنامه هموار بشود. آن آتش‌بس نتوانست ادامه پيدا كند و كارشكني گروه‌هاي مسلح مخالف به خصوص در حمله به خان‌طومان شرايط نقض آن را فراهم كرد تا درگيري‌ها با شدت ادامه پيدا كند كه البته به ضرر همين گروه‌ها هم تمام شد. نگاهي به وضعيت ميداني از فوريه به بعد نشان مي‌دهد كه اين گروه‌ها در تمام محورهاي درگيري يا مجبور به عقب‌نشيني و تسليم مناطقي مثل داريا واقع در ريف دمشق به ارتش سوريه شدند يا در شرق حلب در حلقه تنگ محاصره ارتش سوريه و متحدانش قرار گرفتند. حالا امريكا و روسيه بعد از هفت ماه به توافق ديگري براي برقراري آتش‌بس در سوريه رسيده‌اند اما اين توافق به نحوي انجام شده كه بيشتر مي‌توان گفت امريكا با روسيه توافق كرده تا اينكه توافقي بين اين دو كشور باشد. به عبارت ديگر، امريكا اين بار با شرايط روسيه توافق كرده كه اين موضوع با توجه به نحوه رسيدن به توافق، شرايط و مفاد آن معلوم مي‌شود.

قبول مشاركت روسي

امريكا از اوت دو سال قبل بود كه حضور فعال نظامي در سوريه داشته كه به بهانه مبارزه با داعش ائتلافي را تشكيل داد و حملات هوايي خود را در آسمان سوريه شروع كرد. روسيه در آن ائتلاف نقشي نداشت و امريكا هم نمي‌خواست مشاركت روسي را در مبارزه‌اش عليه داعش قبول كند. حتي بعد از اينكه روسيه از 30 سپتامبر سال گذشته نيروهايش را درگير در سوريه كرد. روسيه كه برخلاف امريكا براي حضور نظامي در سوريه از دولت اين كشور كسب اجازه گرفته بود با اعلام جنگ به داعش و ديگر گروه‌هاي تروريستي وارد جنگ شد و اين حضور نظامي چيزي نبود كه امريكا بتواند آن را تحمل كند. به اين جهت بود كه امريكا از ابتداي ورود روسيه به جنگ زبان به انتقاد از اين كشور باز كرد چراكه انحصار‌خود را در معرض تهديد مي‌ديد و نمي‌توانست مشاركت روسي را در مبارزه با داعش تحمل كند. در مقابل، روسيه همواره درخواست چنين مشاركتي را داشت و معتقد بوده كه براي مبارزه با داعش بايد ائتلاف بين‌المللي تشكيل بشود و ولاديمير پوتين، رئيس‌جمهور روسيه، در مجمع عمومي سال گذشته سازمان ملل به صراحت چنين درخواستي را مطرح كرد.

بايد توجه كرد كه قبول اين درخواست از سوي امريكا دو پي‌آمد دارد كه طفره رفتن امريكا از قبول اين درخواست طي يك سال گذشته هم به دليل همين دو پي‌آمد بوده است؛ پي‌آمد اول چيزي است كه از جنگ جهاني دوم به اين سو يعني طي بيش از 70 سال گذشته سابقه نداشته است و اين عبارت است از همكاري مستقيم نظامي امريكا و روسيه در يك عمليات گسترده نظامي و عليه يك هدف مشترك. امريكايي‌ها در طول اين 70 سال خود را رهبر جهان غرب عليه روس‌ها مي‌دانستند و حتي بعد از 11 سپتامبر در 2001 و اعلان جنگ عليه تروريسم هم حاضر به همكاري روس‌ها در اين جنگ نبودند چون نمي‌خواستند اين رهبري را در مشاركتي با روس‌ها از دست بدهند و در جنگ با داعش و تشكيل ائتلاف هم اين هدف را دنبال مي‌كردند. پوتين با طرح مشاركت نظامي با امريكا از يك سو انحصارطلبي امريكا را مي‌شكند و از سوي ديگر، اين طرح او نسخه‌اي از مشاركت شر ق و غرب در جنگ جهاني دوم است كه مقام روسيه را در عرصه بين‌المللي و از سوي غرب تثبيت مي‌كند كه اين امر به معناي بازگشت روسيه به جايگاه خود در زمان شوروي است. حالا امريكا در توافق آتش‌بس اخير كوتاه آمده و مشاركت نظامي با روسيه عليه داعش و جبهه فتح‌الشام، جبهه النصره سابق را پذيرفته است كه به معناي رسيدن پوتين به اهداف خود است.

شرايط آتش‌بس

گروه‌هاي مسلح مخالف به صورت عمده با توافق امريكا با روسيه بر سر آتش‌بس مخالفت كرده‌اند و حتي گروه احرارالشام با صدور بيانيه‌اي اعلام كرده كه توافق روسيه و امريكا بر سر آتش‌بس در سوريه طرحي جانبدارانه است و منجر به تثبيت دولت سوريه مي‌شود و گروه‌هاي مخالف را از لحاظ امنيتي و نظامي محاصره مي‌كند. اين مخالفت با اوضاع و احوال آنها در وضعيت ميداني همخوان نيست؛ چراكه در طول چند ماه اخير، ارتش سوريه و متحدانش در وضعيت ميداني دست بالا را داشته‌اند و توانسته‌اند با پيشروي‌هاي خود تسلط اين گروه‌ها را بر استان ادلب بشكنند، داريا در ريف دمشق را از دست آنها بگيرند و موفقيت اين گروه‌ها براي شكستن محاصره در شرق حلب هم سرانجام ناكام ماند و ارتش سوريه نه تنها دوباره به محاصره ارتش سوريه و متحدانش درآمدند بلكه حلقه محاصره تنگ‌تر هم شد. يك دليل عمده اين مخالفت گروه‌هاي مسلح در شرايطي است كه آتش‌بس به وجود مي‌آورد. هر چند جبهه‌النصره در آتش‌بس فوريه در كنار داعش و مستثني از آتش‌بس بود اما اين موضوع در توافق بين امريكا و روسيه مبهم باقي ماند و امريكا در عمل براي مبارزه با اين گروه همكاري نمي‌كرد و روسيه از اين بابت معترض بود.

جبهه‌النصره با تغيير نام به جبهه فتح‌الشام سعي‌اش فرار از آن استثنا در آتش‌بس فوريه بود كه اين كار نتيجه‌اي نداد و باز در آتش‌بس اخير، نامش در كنار داعش و از جمله اهداف مشروع نظامي با يك تغيير قابل توجه نسبت به آتش‌بس فوريه قرار گرفته است. اين بار از ديگر گروه‌ها خواسته شده كه با فاصله‌گرفتن از فتح‌الشام خود را از حملات هوايي مشترك امريكا و روسيه دور نگه‌ بدارند و اين چيزي است كه احرارالشام و ديگر گروه‌هاي مسلح با آن مخالفت كرده‌اند. جداي از اينكه فتح‌الشام تعداد نيروهاي بيشتري نسبت به ديگر گروه‌هاي مسلح دارد، اين گروه با آنها چنان پيوند نزديكي دارد كه جداسازي بين آنها كاري است بسيار مشكل و حتي مي‌توان گفت غيرممكن. امريكا در توافق فوريه اين نكته را متوجه بود و مي‌دانست و به بهانه ديگر گروه‌هاي مسلح زير بار توافق براي حمله به جبهه‌النصره نمي‌رفت اما حالا به شرايط روسيه تن داده و با قبول شرايط آتش‌بس براي فاصله گرفتن ديگر گروه‌ها از فتح‌الشام ديگر نمي‌تواند از حمله به فتح‌الشام طفره برود حتي اگر اينكه گروه‌هاي ديگري در مواضع اين گروه حضور داشته باشند.

مفاد آتش‌بس

امريكا در آتش‌بس فوريه2016 شروع فرايند را بعد از وضع آتش‌بس در نظر گرفته بود تا آتش‌بس مقدمه‌اي براي انتقال قدرت مورد نظرش در سوريه باشد. حالا اين رابطه مستقيم بين آتش‌بس و فرايند مذاكره و سياسي در نظر گرفته نشده و ابتدا بر اصل آتش‌بس و سركوب گروه‌هاي تروريستي تمركز شده تا بعد از موفقيت آتش‌بس و تشكيل اتاق علمياتي مشترك امريكا و روسيه براي سركوب داعش و فتح‌الشام، در مورد فرايند سياسي و مذاكرات مورد نظر در قطعنامه 2254 اقدامي بشود. اين تفاوت دلالت بر كوتاه آمدن امريكا در برابر روسيه دارد چراكه در صورت تمركز بر سركوب گروه‌هاي تروريستي قبل از مذاكرات، گروه‌هاي مخالف ديگر آن موقعيت لازم را در فرايند سياسي و مذاكرات نخواهند داشت تا مثل مذاكرات چندگانه ژنو بتوانند كار مذاكرات را به شكست بكشانند. اين موضوع جداي از آينده بشار اسد است كه در اين آتش‌بس مثل فوريه در نظر گرفته نشده تا صرف آتش‌بس مقدمه‌اي براي تعيين آينده سياسي او در مقام رياست جمهوري سوريه باشد.

به نظر مي‌رسد كه گروه‌هاي مسلح براي فرار از اين وضعيت راهكارهايي در نظر گرفته‌اند مثل اينكه ائتلافي بين فتح‌الشام و احرار‌الشام ايجاد شود و گروهي جديد با نامي تازه شكل بگيرد تا به اين وسيله راه فراري براي نجات نيروهاي فتح‌الشام از حملات مشترك امريكا و روسيه باز بشود. اگر اين ائتلاف و تغيير نام اتفاق بيفتد، آنگاه بايد ديد امريكا همچنان ديدگاه فعلي را دارد و نيروهاي فتح‌الشام را زير‌مجموعه القاعده مي‌داند يا تغيير موضع مي‌دهد و گروه جديد را ميانه‌ور خوانده تا به آن حمله‌اي نشود! اگر اين موضع عجيب گرفته بشود، روسيه مي‌تواند بر مفاد آتش‌بس فعلي تأكيد كرده و با غيرقابل اعتماد خواندن امريكا حملات خود را به گروه جديد با شدت از سر بگيرد كه در اين كار همكاري ارتش سوريه و متحدانش را با خود دارد. هر چند سابقه امريكا در آتش‌بس فوريه نشان داده كه واشنگتن هر گزينه‌اي را براي طفره از تعهداتش نسبت به مفاد آتش‌بس دنبال مي‌كند اما شرايط فعلي به نحوي است كه اين نحوه عمل براي واشنگتن سخت شده و خود را در وضعيت متعارضي مي‌بيند كه مجبور است به توافق با روسيه تن بدهد تا اينكه با بهانه‌جويي آتش‌بس ايجاد شده را ناكام گذاشته و دست روسيه را در جنگ سوريه بازتر بگذارد.

http://javanonline.ir/fa/news/811940

ش.د9502155