تاریخ انتشار : ۰۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۵  ، 
شناسه خبر : ۲۹۶۱۸۲
رويكرد تهاجمي كرملين، غرب را به سمت فاز سوم آتش‌بس در سوريه كشانده است
پایگاه بصیرت / سيد‌رحيم نعمتي

(روزنامه جوان – 1395/07/24 – شماره 4932 – صفحه 6)

اولين فاز آتش‌بس در سوريه از روز شنبه 27 فوريه 2016 شروع شد كه روسيه و امريكا بر اساس قطعنامه 2268 براي برقراري آن آتش‌بس توافق كرده بودند و با موافقت دولت سوريه و گروه‌هاي مخالف مسلح همراه بود هر چند بنا بر متن توافق، دو گروه داعش و جبهه‌‌النصره از موضوع آتش‌بس خارج بودند و حمله به مواضع اين دو گروه مجاز بود. قرار بود آن آتش‌بس زمينه لازم را براي انجام مذاكرات صلح از 7 مارس فراهم كند تا نقشه راه در نظر گرفته شده براي فرايند سياسي بحران سوريه آغاز شود اما نقض‌هاي متعدد آتش‌بس از سوي گروه‌هاي مسلح مخالف و حمله آنها به خان طومان در عمل آن آتش‌بس را محكوم به شكست كرد. فاز دوم آتش‌بس از روز دوشنبه 12 سپتامبر 2016 آغاز شد و دوام يك هفته‌اي آن اميدي براي نجات سوريه از جنگ خانمان‌سوز ايجاد كرد جداي از اينكه دستورالعمل جدايي گروه‌هاي مخالف مسلح از جبهه جيش‌الفتح، جبهه‌النصره، نكته جديدي نسبت به توافق قبلي روسيه و امريكا بر سر آتش‌بس بود.

با اين وجود، حمله هوايي يك هفته‌اي امريكا به مواضع ارتش سوريه در حومه ديرالزور و حمله مشكوك دو روز بعد به كاروان امدادرساني در شمال حلب تمام رشته‌هاي آتش‌بس را پنبه كرد و نه تنها جنگ با شدت تمام از سر گرفته شد بلكه شوراي امنيت مبدل به عرصه اتهام‌زني‌هايي شد كه از زمان تمام شدن جنگ سرد تا كنون سابقه نداشته است. حالا حرف از احياي ديپلماسي و فاز سوم آتش‌بس است و گويا شهر لوزان سوئيس دروازه‌ ورود به اين فاز خواهد بود اما بايد ديد كه اين فاز حتي اگر كليد هم زده شود به سرنوشت دو فاز قبلي دچار خواهد شد يا نه؟

روسيه‌ستيزي

جبهه غرب به رهبري امريكا درست بعد از پايان آتش‌بس در روز دوشنبه 19 سپتامبر طرح روسيه‌ستيزي را شروع كرد. مرحله اول اين طرح انگشت گذاشتن بر حمله به كاروان امدادي در شمال حلب بود كه اين جبهه در همان ابتدا و بدون بررسي شواهد موجود، روسيه را به عنوان متهم اصلي آن حمله معرفي كرد. جان كربي، سخنگوي وزارت خارجه امريكا، در فرداي حمله به آن كاروان و بدون ارائه دليل و مدركي روسيه را متهم به انجام آن حمله كرد و اين كشور را تهديد كرد «دولت امريكا با توجه به نقض هولناك آتش‌بس در سوريه، چشم‌انداز همكاري با روسيه را از نو ارزيابي مي‌كند.» اين تهديد لفظي كربي همراه با حرف استفن اوبرين بود كه گفته بود:«اگر اين حمله كاروان امدادي را به عمد هدف قرار داده باشد، ما با جنايت جنگي سر و كار داريم.» اوبرين با اين حرف نقش جاده صاف‌كن غرب براي پيشبرد برنامه روسيه‌ستيزي را داشت چراكه با تشديد حملات لفظي امريكا و متحدين غربي‌اش عليه روسيه، آنها عبارت جنايت جنگي را از اوبرين وام گرفتند تا آن را عليه روسيه به كار ببرند تا آنجا كه جان كري در نشست مشترك خبري با ژان مارك آيرو، وزير خارجه فرانسه، گفت:«مسكو و حكومت سوريه درباره علت ادامه حملات به بيمارستان‌ها، تأسيسات پزشكي و زنان و كودكان، چيزي بيش از توضيح بدهكار هستند و چنين اقداماتي شايسته تحقيقات متناسب درباره ارتكاب جنايت‌هاي جنگي است.» اين حمله لفظي كري با حضور آيرو حكايت از مأموريت فرانسه داشت كه جبهه غرب با ارائه پيش‌نويس قطعنامه‌ فرانسه به شوراي امنيت مرحله ديگري از روسيه‌ستيزي را شروع كند.

فرانسه حاضر نشد تا نكات مورد نظر مسكو را در پيش‌نويس قطعنامه خود مد نظر بگيرد و مسكو هم در مقابل چاره‌اي نداشت به جز استفاده از حق وتوي خود در شوراي امنيت، اما اين كار را با ارائه پيش‌نويس قطعنامه‌اي به شوراي امنيت انجام داد كه امريكا و متحدين غربي‌اش هم پيش‌نويس روسي را وتو كردند. به نظر مي‌رسيد كه جنگ وتو در شوراي امنيت گره كار را كورتر كرده به‌خصوص اينكه روسيه پيمان خود با امريكا در مورد كاهش ذخاير پلوتونيوم را معلق كرد و امريكا هم در مقابل دو موشك با توانايي حمل كلاهك‌ هسته‌اي شليك كرد.

خطر جنگ قدرت‌ها

وقايع از 19 سپتامبر آن قدر سريع و پرتنش پيش رفته كه خطر بروز يك جنگ بين قدرت‌ها و به خصوص امريكا و روسيه بالا گرفته است. اين خطر تا آن حد احساس شده كه فرانك والتر اشتاين ماير، وزير خارجه آلمان، در روزنامه بيلد تسايتونگ و با انتشار يادداشت 214 كلمه‌اي وضعيت موجود را خطرناك‌تر از زمان جنگ سرد ارزيابي مي‌كند و مي‌نويسد:«اين سفسطه است كه تصور كنيم وضعيت فعلي مثل جنگ سرد است؛ دوران كنوني متفاوت با آن زمان و خطرناك‌تر است. امريكا و روسيه در زمان جنگ سرد خط قرمزهايي داشته و آنها را رعايت مي‌كردند، اما در فضاي چند قطبي جديد فعلي درگيري‌هاي منطقه‌اي بيشتر موجب شده كه ژئوپلتيك غيرقابل پيش‌بيني‌تر شود.» در واقع، جبهه غرب انتظار داشت اجراي طرح روسيه‌ستيزي خود مسكو را مرعوب و تسليم درخواست‌هاي خود در پرونده سوريه و به خصوص حلب كند اما مسكو نه تنها متأثر از ارعاب غربي نشد، بلكه با تقويت مشاركت نظامي خود در سوريه اين پيام را به غرب داد كه حاضر است كار را تا حد يك جنگ تمام عيار با غرب حتي با ابعاد هسته‌اي ادامه بدهد.

اين چيزي نيست كه غرب انتظار آن را داشته باشد و نظر سر جان سائرز، مدير سابق آژانس جاسوسي بريتانيا ام‌ اي 6، هم اين موضوع را تأييد مي‌كند. سائرز مي‌گويد ما زماني مي‌توانستيم منطقه پرواز ممنوع يا بمباران ممنوع با ابتكار ناتو در سوريه ايجاد كنيم، «اما الان در شرايطي كه هواپيماهاي روسيه به همراه متحدانش آنجا هستند ديگر نمي‌توان چنين كاري كرد. اينكه هواپيماي روسيه كنار خواهند ايستاد تا ما جنگنده‌هاي سوري را بزنيم واقع‌بينانه نيست. بنابراين غرب بايد توجهش را معطوف به سياست و ديپلماسي كند؛ تلاش براي پايان درگيري‌ها و كمك‌هاي انسان‌دوستانه.» اين واقع‌بيني سائرز ارتباطي به ادعاي او در مورد پايان درگيري‌ها و كمك‌هاي انسان‌دوستانه در سوريه ندارد بلكه مسئله اصلي او مقاومت روسيه و احساس بروز جنگ با آن كشور است كه او را به واقع‌بيني كشانده و همين واقع‌بيني است كه امثال اشتاين ماير يا فدريكا موگريني را به كار انداخته تا دور جديدي از مذاكرات براي برقراري سومين فاز آتش‌بس در سوريه برگزار شود.

نكات كليدي

حالا كه خبر از دور جديد اين مذاكرات در لوزان و لندن است و شايد هم اين بار توافقي براي برقراري آتش‌بس در سوريه به دست بيايد، بايد به نكات كليدي توجه كرد كه يا باعث شكست دو فاز قبل آتش‌بس شده بودند يا اينكه مي‌تواند فاز سوم را هم محكوم به شكست كنند. نكته اول عبارت از رعايت شفافيت نسبت به مفاد هر گونه توافق همراه با توجه به ضمانت‌هاي لازم اجرايي است. نبود شفافيت و ضمانت‌هاي لازم بود كه دو فاز گذشته آتش‌بس را محكوم به شكست كرد چراكه گروه‌هاي مسلح در فاز نخست به تعهدات توافق پايبند نبوده و نه تنها از فرصت آتش‌بس براي تقويت خود استفاده كردند بلكه با نقض آتش‌بس و حملاتي مثل تراژدي خونين خان‌طومان، آتش‌بس را در عمل محكوم به شكست كردند. در واقع، مي‌توان توافقي در پاي ميز مذاكره به دست آورد اما چه ضمانتي وجود دارد كه اين گروه‌ها به مفاد آن احترام بگذارند.

نكته دوم مربوط به بدعهدي امريكا مي‌شود كه هم به تعهدات خود در دو توافق قبلي با روسيه پايبند نبود و هم اينكه با حمله به ارتش سوريه در 17 سپتامبر، در عمل نقطه پاياني بر آتش‌بس گذاشت. حالا و با توجه به تجربه گذشته چگونه مي‌توان به عهد و وفاي امريكايي اعتماد داشت در حالي كه تمام قصد و نظر امريكا از آتش‌بس نجات گروه‌هاي مسلح از آتش جنگ است حتي همان گروه‌هايي را كه تروريستي خوانده است. سرگئي لاوروف، وزير خارجه روسيه، با توجه به همين تجربه است كه در مصاحبه‌اي با شبكه خبري سي‌ان‌ان مي‌گويد:«روسيه به اين نتيجه رسيده كه امريكا و متحدانش واقعاً مي‌خواهند جبهه النصره را مستثني و آن را به عنوان يك طرح «ب» حفظ كنند. من نمي‌خواهم بگويم كه امريكا مشوق تروريسم است اما آنچه آنها در قبال النصره انجام مي‌دهند شك و ترديد مرا برانگيخته‌ است. » او در اين مصاحبه به سخنان يكي از ژنرال‌هاي امريكايي استناد مي‌كند كه در مورد حمله جنگنده‌هاي امريكايي به مواضع ارتش سوريه در ديرالزور گفته بود اين حمله از دو روز قبل و با آمادگي كامل تدارك ديده شده بود و بر اساس اطلاعات بسيار خوب و موثق صورت گرفت.

حالا بايد ديد كه روسيه با اين شك و ترديد چگونه مي‌تواند به عهد و وفاي امريكايي در سومين فاز از آتش‌بس در سوريه اعتماد كند. نكته سوم به اصل گروه‌هاي تروريستي ارتباط دارد كه جداي از جبهه‌النصره، خبرهايي از هماهنگي امريكا و عربستان براي فرستادن محرمانه نيروهاي داعش از موصل به سوريه مي‌رسد. بايد گفت كه امريكا و متحدين غربي و عربي‌اش حرف از مذاكره و آتش‌بس مي‌زنند اما در عمل تمام تلاش خود را براي حفظ و تقويت گروه‌هاي تروريستي مي‌كنند. اين موضوع در دو مورد قبل از آتش‌بس به صورت گسترد‌ه‌اي تأييد شده و حالا كه اين خبر منتشر شده، بايد گفت كه امريكا و متحدينش با آوردن نيروهاي جديد از عراق به سوريه سعي در تقويت گسترده تروريست‌هاي مستقر در سوريه دارند و البته آتش‌بس و توقف حملات به گروه‌هاي تروريستي بهترين كمك به امريكا است تا بتواند اين انتقال را راحت‌تر انجام دهد. در هر حال، ايستادن مسكو در برابر ارعاب غربي جريان را به نفع روسيه و بازگشت امريكا به پاي ميز مذاكره كشانده اما بايد دقت داشت كه مذاكره و توافق مثل دو بار قبل قرباني بدعهدي و كارشكني امريكا و متحدينش نشود و باعث نشود تا آنها با انتقال تروريست‌ها، از آتش‌بس فقط براي تقويت گروه‌هاي تروريستي استفاده بكنند.

http://javanonline.ir/fa/news/816525

ش.د9502190