تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۹  ، 
شناسه خبر : ۲۹۶۷۰۶
پایگاه بصیرت / ابوذر ابراهيمي تركمان

(ماهنامه ايراس – 1388/01/15 – شماره 22 – صفحه 1)

فدراسيون روسيه با 17075400 كيلومتر مربع وسعت، پهناورترين كشور جهان است. روسيه با 14 كشور آسيايي و اروپايي، مرز زميني داشته و با كشورهاي پيرامون درياي برينگ، درياي ژاپن، درياي خزر، درياي سياه، و درياي بالتيك ارتباط دريايي دارد. حدود 8 درصد (115 ميليون نفر) از مردم روسيه از نژاد روس هستند و ساير نژادها اين كشور عبارتند از: تاتار، اوكرايني، چوواش، چچني، ارمني، ترك، داغستاني، مغول، آواري، اينگوش، چركس، بالكار، اوستيايي، آذري، و گرجي و...

با آنكه زبان رسمي و روسيه، زبان روسي است ولي 27 زبان رسمي ديگر نيز در جمهوري‌ها و مناطق خودگردان اين كشور وجود دارد. روسيه 21 جمهوري خودگردان دارد كه بيشتر در جنوب غربي كشور (قفقاز شمالي) قرار دارند، كه برخي از آنها مانند داغستان، تا حدود 200 سال پيش جزئي از ايران بوده‌اند. روسيه فرهنگ پرباري دارد. روسيه تا پيش از قرن هجدهم يك حكومت نه چندان نيرومند در خاور اروپا بود و وسعت آن چندان زياد نبود. تا اينكه در آغاز قرن 18 ميلادي و با اقداماتي كه تزار پتر بزرگ براي غربي كردن و گسترش ارضي روسيه انجام داد، اين كشور به يك امپراتوري پهناور و نيرومند تبديل شد. در سال 1296 هجري خورشيدي (1917) انقلاب كمونيستي در اين كشور به وقوع پيوست و نام كشور به» اتحاد جماهير شوروي» تغيير يافت. در سال 1370 (1991) شوروي پس از جنگ سرد طولاني با غرب فرو پاشيد و فدراسيون روسيه به جاي آن نشست.

شاخصه‌هاي فرهنگي روسيه

شرقي بودن و در عين تمايل به غرب فرهنگ مردم روسيه برپايه فرهنگ شرقي، پي‌ريزي شده است و در سال‌هاي اخير بر اثر آميختگي نه چندان مطلوب با فرهنگ غربي، به فرهنگي با زيرينه شرقي و رويه غربي تبديل شده است. پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و رهايي جمهوري‌هاي آماده استقلال از مدار حكومت مركزي به يكباره پانزده كشور مستقل به كشورهاي جهان افزوده شد. با اين وجود هنوز هم فدراسيون روسيه به عنوان هسته‌ اصلي باقيمانده از دوران ديوارهاي آهنين، كشوري است كه داشته‌هايش را در معادلات سياسي و فرهنگي جهان موثر مي‌داند چه آنكه هنوز آموزه‌هاي فرهنگي در ميان روس‌ها از آموزه‌هاي قابل احترام محسوب مي‌شود.

لجام گسيختگي فرهنگ غرب هنوز نتوانسته است بر فرهنگ روس‌ها غلبه كند و زيرينه شرقي بودن فرهنگ روسيه اين توان را داشته است كه تا كنون در برابر هجوم فرهنگ غرب ايستادگي كند ولي در عين حال اين واقعيت را نبايد از نظر دور داشت كه به موازت حركت چرخه‌هاي اقتصادي روسيه به سمت رژيم اقتصادي سرمايه‌داري، تاثير‌‌پذيري فرهنگي از غرب نيز به وقوع خواهد پيوست. ضرب‌المثلي در ميان روس‌ها وجود دارد با اين مضمون كه «روس‌ها اسب را خيلي دير آماده مي‌كنند اما وقتي سوار شدند خيلي سريع مي‌تازند.» اين واقعيتي است كه با تاختن اسب‌هاي زين شده اقتصادي به سمت غرب، فرهنگ نيز از اين مقوله پيروي خواهد كرد.

البته سياست‌هاي فرهنگي روسيه در سال‌هاي پس از فروپاشي از تغييرات اساسي و حسب تبعيت از متغيرهاي پديد آمده، برخوردار بوده است. سال‌هاي دوران پيش از فروپاشي اقتضائات خاص خود را آنچنان بر پيكره فرهنگي اين كشور گسترده بود كه برون رفت از آن همه ساختار‌سازي و پي‌ريزي ساختارهاي جديد آن هم با تنگناهاي اقتصادي سال‌هاي آغازين پس از فروپاشي، دشوار مي‌نمود ولي سياست‌هاي اقتصادي موفق پوتين اين دوران انتقال را به سرعت سپري كرد و اكنون متصديان امور فرهنگي با بازيابي مجدد خود، توانسته‌اند راه‌هاي انتقال فرهنگي به دوران متناسب پس از فروپاشي را به سرعت طي كنند.

ش.د880045ف