(روزنامه رسالت ـ 1394/11/25 ـ شماره 8599 ـ صفحه 1)
چون مردم از برگزاري انتخابات انتظار تغيير و تحول سازنده را دارند، طبعا در رقابتهاي انتخاباتي، پيامهايي كه شرايط موجود را نقد نمايد و رايحه تغيير و تحول از آن به مشام برسد، بيشتر جلب توجه ميكند. همچنين روشن است كه اين وعدههاي تغيير بايد ناظر به وضعيت كنوني جامعه و مشكلات اكثريت مردم باشد تا مخاطبان فراگيرتري بيابد. بنابراين انتظار ميرود هنگام انتخابات، افراد و احزاب مختلف، با شناسايي مشكلات جامعه و ارائه راهكارها و توانمنديهاي خود براي حل آنها، دلسوزانه و در چارچوب نظام و محدوده قانون به رقابت بپردازند. در اين صورت، بيشترين بركتهاي الهي شامل جامعه خواهد شد و حتي افراد و گروههايي كه نتوانند اكثريت آراء را كسب كنند نيز انديشه و راهكارهاي حق مدارانهشان به عنوان يك مطالبه مورد تقاضاي جامعه باقي خواهد ماند و به تعبير مشهور، همه شركت كنندگان در اين بازار رقابت انتخاباتي سرانجام برنده محسوب ميشوند.
اما واقعيت آن است كه تا طراحي و اجراي الگويي اسلامي - ايراني از انتخابات هنوز فاصله داريم و ردپاي فرهنگ غرب را در برخي شيوههاي تبليغات و رقابت انتخاباتي، ميتوان مشاهده كرد، شيوههايي كه مردم ما آن را "بداخلاقي انتخاباتي" مينامند. چه بسا در فرهنگ غرب به كارگيري ابزارهايي نظير تهمت، استهزاء، دروغ، افشاي مسائل شخصي، تخريب و نظاير آن، نهادينه شده و به عنوان چاشني، غذاي انتخابات را لذيذتر ميكند. مهم آن است كه نمايش انتخابات نظير نبرد گلادياتورها شديدترين هيجان را پديد آورد و بيشترين تماشاچي را جلب كند!
از جمله شاخصههاي ديگر رقابت در غرب، رويكرد چشم و گوش پركني آن است يعني نامزدها با توسل به هر روش چشم و گوش پر كن، براي كسب راي تلاش ميكنند. حال آنكه در فرهنگ اسلامي بايد مبناي اصلي انتخاب مردم و دادن راي، اقناع عقلي و گرايش قلبي باشد و لذا بايسته آن است كه تبليغات نامزدها نيز نشأت گرفته از اين مباني باشد.
عليرغم اين كاستيها، در رقابتهاي انتخاباتي غرب، نكته آموزندهاي هم هست كه هنوز آن چنان كه بايد در جامعه ما مورد توجه عدهاي از سياسيون قرار نگرفته است و آن نكته رعايت خطوط قرمز در انتخابات است. در آمريكا و كشورهاي اروپايي، خطوط قرمز پيدا و پنهاني وجود دارد كه با قطعيت اعمال ميشود و رعايت همين خطوط قرمز است كه خاطر سردمداران اين كشورها را هنگام برگزاري انتخابات نگران نميسازد كه مبادا آسيبي به تماميت نظام حكومتيشان وارد آيد. زيرا غربيها آن چنان منافذ تهديد انتخابات را شناسايي و آنها را مسدود كردهاند كه عليرغم تبليغات گسترده درباره آزادي راي در انتخابات به هيچ وجه امكان ندارد نامزدي كه نسبت به نظام سرمايهداري و تبعيضها يا سلطه اسرائيل بر مردم آمريكا و نظاير آن اعتراض داشته باشد، حتي به مرحله ثبت نام راه پيدا كند.
از طرف ديگر آمريكا با شناسايي همين منافذ رسوخ، تلاش كرده و ميكند تا هنگام برگزاري انتخابات، با برپايي انقلابهاي رنگي و تبديل انتخابات به رفراندوم و امثال اينگونه توطئهها، دولتهاي مستقل را در ديگر كشورها سرنگون سازد و دولتهاي وابسته به غرب را سركار بياورد و اين درسي است كه ما بايد از غرب بياموزيم خصوصاً با تجربهاي كه از انتخابات سال 1388 و طمع ورزي دشمن به دست آورديم و قرائني كه در زمينه نفوذ استكبار مشاهده ميشود، ضرورت حاكميت قانون و ممنوعيت تخريب جايگاه نهادهاي قانوني و رعايت خطوط قرمز نظام اسلامي در رقابتهاي انتخاباتي پيش رو اهميت مضاعفي پيدا كرده است.
در راستاي همان سياست مداخله جويانه، يكي از شگردهاي استكبار هم، تشديد رقابتهاي انتخاباتي تا مرحله رويارويي و ايجاد جنگ خياباني و سلب آرامش و امنيت جامعه است كه خوشبختانه عليرغم همه توطئهها در فتنه 88، هوشياري مردم اين توطئه را خنثي ساخت، اما درس بزرگي هم به ملت ما در زمينه محدوده و شدت رقابتها در چارچوب حفظ امنيت كشور آموخت.
البته به نظر ميرسد وسوسه قدرت آنچنان برخي سياست پيشگان را از خود بيخود كرده است كه از انتخابات 88 هم عبرت نگرفتهاند و از هم اكنون فعاليتهاي خويش را براي تحريك مردم عليه نظام اسلامي آغاز كردهاند. هنر اين افراد دانسته يا ندانسته هماهنگي با آهنگ آمريكاست و ميكوشند با حمله به نهادهاي قانوني و زير سئوال بردن عاليترين نهادهاي حكومتي و تضعيف شوراي نگهبان، صدا و سيما، قوه قضائيه، سپاه پاسداران و امثال آن، روحيه لجبازي و بروز عكس العمل را در جامعه ايجاد كنند و به خيال خود با سوار شدن بر موج لجاجت مردم، در انتخابات پيروز شوند. يعني تكرار همان شگردي كه نقطه آغاز آن شبهه افكني از تريبون رسمي و عمومي و توسط يكي از سياسيون برجستهاي بود كه انتظار ميرفت بيشترين دفاع را از نظام اسلامي داشته باشد اما در كمال ناباوري وي نگراني خود را از تقلب در صندوقهاي راي اعلام كرد و از درون حاكميت، به پايههاي اعتماد مردم ضربه وارد ساخت و دستاويزي به دشمن داد.
علاوه بر شگرد سلب اعتماد مردم نسبت به اركان نظام، ترفند ديگر اين گونه سياسيون در تبليغات انتخابات، مظلومنمايي است تا با سوء استفاده از روحيه مظلومنوازي مردم ايران، آراي ملت را به سوي خود جلب كنند و البته در راهكار مظلوم نمايي، دروغ يكي از ابزارهاي مجاز است، چنانكه يكي از همين آقايان، اخيراً ادعا كرده است كه تنها يك درصد نامزدهاي آنان تاييد شدهاند، اين در حالي است كه طبق برآورد صاحبنظران، جناح فوق چند برابر ظرفيت مجلس نامزد تاييد شده دارد. بداخلاقي ديگر تبليغاتي، تلاش براي ايجاد اختلاف در جريان رقيب است، يعني جريان فوق الاشاره به موازات تلاش براي وحدت خود ميكوشد مانع وحدت در جريان اصولگرا گردد چنانكه در انتخابات سال 1392 شاهد آن بوديم و در اين راه به انواع حيلهها هم متوسل ميشوند البته تا زماني كه جريان اصولگرايي به اين بلوغ سياسي نرسد كه رمز موفقيتش پايبندي به خرد جمعي و وحدت است، طبعاً بايد خود را آماده پذيرش ضربات رقيب بنمايد و خوشبختانه با توجه به تجربههاي گذشته در رقابتهاي انتخاباتي اين دوره، تاكنون گامهاي اميدواركنندهاي در راه وحدت اصولگرايان برداشته شده است و به همان نسبت شگردهاي رقيب هم براي درهم شكستن اين وحدت پيچيدهتر شده و شدت يافته است.روشن است كه جريان اصولگرا به دليل پايبندي به اصول اخلاقي، هيچگاه براي مقابله به مثل تلاش نكرده و از تمسك به اينگونه روشها پرهيز كرده است و برنامهاي براي دامن زدن به اختلافات داخلي جناح رقيب پيش بيني نكرده است به اميد آنكه جناح رقيب نيز آموزههاي خويش در زمينه جنگ رواني عليه دشمن را عليه رقباي داخلي و هنگام انتخابات به كار نگيرد.
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=223330
ش.د9405959