تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۷  ، 
شناسه خبر : ۲۹۹۴۵۱
بررسی دو رویکرد استراتژیک در واکنش به برجام:

(روزنامه آفتاب اقتصادي – 1395/11/20 – شماره 427 – صفحه 3)

برجام، واژه‌‌ای آشنا برای هر فرد ایرانی است و دستاوردهای آن در عرصه‌های مختلف سیاسی و اقتصادی کشورمان بر کسی پوشیده نیست. برجام از منظر بین‌المللی موجب شد تا دریچه‌ای به سوی تعامل و همکاری مفید و گسترده برای ایران با کشورهای جهان باز شود؛ هرچند که عده‌ای با انکار این دستاوردها، سعی در بی‌اثرکردن برجام و حتی منفی جلوه دادن آثار سازنده آن داشتند. حدود یک‌ماه از یک‌سالگی برجام می‌گذرد و این فرصت خوبی است که با روشن‌شدن ابعاد و جوانب مختلف این توافق به درکی آگاهانه‌تر و دقیق‌تر از آن دست یافت و با پرهیز از دخالت دادن نگاه‌های سیاسی و جریانی و تقلیل برجام به ابزاری برای دعواها و بحث‌های خرد جناحی، با نگاهی کاملاً مبتنی بر منافع ملی در گفت‌وگو با کارشناسان و اساتید دانشگاهی به تحلیل و واکاوی آن پرداخت.

با وجود اینکه رویکرد سیاسی به دلیل غلبه بعد سلبی آن نسبت به برنامه و مذاکرات هسته‌ای ایران آثار و تبعات زیان‌باری برای کشور داشت و پیوند اهداف سیاسی با این برنامه باعث به بن‌بست‌رسیدن مذاکرات هسته‌ای شد، اما برخی افراد و گروه‌های افراطی در داخل و خارج از ایران حتی به این حد هم بسنده نکرده و فراتر از این با امنیتی‌کردن موضوع کوشیده‌اند از یک سو ایران را در مسیری بدون بازگشت و از سوی دیگر آمریکا را در مسیر رویارویی نظامی با جمهوری اسلامی قرار دهند.

رویکرد سیاسی مخالفان برجام

البته، این رویکرد نیز در ادامه رویکرد سیاسی ابتدا در خارج از کشور شکل گرفت و طرفداران آن کوشیدند با برجسته‌کردن خطر هسته‌ای‌شدن ایران، توجه دولت آمریکا را به آن به‌عنوان تهدید علیه صلح و امنیت بین‌المللی معطوف کنند. بر همین اساس بود که افراد و گروه‌هایی در داخل دولت وقت آمریکا با تلاش برای ارجاع این پرونده به شورای امنیت سازمان ملل، بستر را برای چنین فرآیندی فراهم و متاسفانه در داخل نیز عده‌ای با سهل‌انگاری و عدم آگاهی نسبت به آثار و پیامدهای موضوع، ادامه مسیر را برای آن‌ها تسهیل کردند.

تفاوت این رویکرد با رویکرد سیاسی در آن است که آن‌ها فقط می‌خواستند با این کار به تعبیر خودشان ایران را مهار کنند و جلوی گسترش نفوذ ایران در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی را بگیرند، اما این طیف فراتر از آن به دنبال فراهم‌کردن زمینه برای رویارویی نظامی و حتی نابودی جمهوری اسلامی بوده‌اند و متاسفانه حتی در این زمینه نیز برخی خواسته یا ناخواسته در داخل زمینه را برای ادامه چنین سیاستی فراهم کرده‌اند.

طرفداران این رویکرد در غرب و برخی کشورهای منطقه در خلال و پس از انعقاد توافق وین، همان‌هایی هستند که برجام را «اشتباهی تاریخی» توصیف کردند و معتقدند 1+5 با این توافق مسیری که در آینده نه چندان دور می‌توانست به نابودی و فروپاشی جمهوری اسلامی ختم شود را تغییر داده و فراتر از این حتی با این توافق و برای تضمین بقای آن، ناخواسته امنیت جمهوری اسلامی ایران را تضمین کرده است.

دو طیف مخالف و نگاه آنها به برجام

گرچه این نوع نگاه اساساً نمی‌تواند مورد پذیرش جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان نظام مشروع و دموکراتیک باشد، اما متاسفانه برخی طرفداران این رویکرد در داخل نیز برجام را به‌عنوان نتیجه تلاش مجموعه نظام، هموارکننده مسیر فروپاشی جمهوری اسلامی یا مانعی برای دستیابی به سلاح هسته‌ای تلقی کرده‌اند. دسته دوم نیز با تمجید از الگوهای نظامی هسته‌ای از جمله کره شمالی و به‌رغم فتوای صریح مقام معظم رهبری در ممنوعیت ساخت و کاربرد سلاح‌های هسته‌ای، به‌صورت آشکار و بی‌پرده به دلیل اینکه برجام مانع رسیدن به چنین هدفی شده است، با آن به مخالفت برخاسته‌اند.

درواقع، طرفداران این رویکرد نیز هم در داخل و هم در خارج بر تبعات منفی موضوع تاکید داشته اند، درحالی‌که قراردادن استدلال‌های آن‌ها در مقابل هم به خوبی مشخص می‌کند که تا چه حد بدبینانه و اغراق‌آمیز در مورد مذاکرات هسته‌ای منتهی به برجام و پیامدهای منطقه‌ای و بین‌المللی آن می‌اندیشند.

رویکرد استراتژیک در ایران و جهان

در کنار رویکردهای مذکور، نگرش دیگری نیز هم در ایران و هم در طرف مقابل وجود داشته که در ایران بر ماهیت استراتژیک برنامه هسته‌ای در چانه‌زنی با غرب و آمریکا و در طرف مقابل بر جایگاه استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی تاکید کرده و برنامه هسته‌ای ایران را از این منظر مورد توجه قرار داده، اما این رویکرد تا قبل از روی‌کارآمدن دولت یازدهم در ایران بسیار منزوی و حاشیه‌ای بود.

برخی از طرفداران این رویکرد بر این باور بوده‌اند که جمهوری اسلامی، بازیگری بزرگ و غیرقابل چشم‌پوشی در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی است و در صورتی که غرب حاضر باشد با آن کار کند، می‌تواند نقشی بی‌بدیل برای حل بسیاری از بحران‌های منطقه‌ای و حتی بین‌المللی ایفا کند و آنچه می‌تواند این نقش را به ایران بدهد، چیزی جز حل‌وفصل مسالمت‌آمیز برنامه هسته‌ای آن نیست.

برخی دیگر نیز در عین پذیرش جایگاه و نقش ایران معتقد بوده‌اند، جمهوری اسلامی ایران اساساً نمی‌تواند با غرب و به‌ویژه آمریکا کنار بیاید و بنابراین موضوع هسته‌ای بهترین مستمسک برای اعمال فشار بر ایران است که می‌تواند مانع گسترش نفوذ ایران در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی شود. این دیدگاه نه تنها در بین کارشناسان و صاحب نظران، بلکه در بین سیاستمداران کشورهای دشمن و رقیب ایران از جمله اسرائیل و عربستان و لابی‌های طرفدار آن‌ها در داخل آمریکا نیز طرفداران بسیاری داشته است.

برنامه هسته‌ای؛ آزمون صداقت

در نقطه مقابل، رویکرد استراتژیک در ایران نیز طرفدارانی با استدلال‌های مختلف داشته است. برخی بر این باور بوده‌اند که رویارویی ایران و آمریکا هویتی است و بنابراین از برنامه هسته‌ای باید به‌عنوان موضوع ملی و غرورآفرین و نماد اراده و قدرت ملی برای درگیرکردن و تحلیل توان طرف مقابل و منحرف‌کردن توجهات از حوزه‌های دیگر استفاده کرد و برخی دیگر ضمن باور به برخی از این اصول معتقدند، موضوع هسته‌ای بهترین موردی است که می‌تواند به موضوع چانه‌زنی بین ایران و قدرت‌های بزرگ و به‌ویژه آمریکا تبدیل شود و هم زمان، آزمونی برای صداقت طرف مقابل هم هست.

آنچه طرفداران این رویکرد را در داخل کشور تقویت کرد و به صحنه بازیگری آورد، انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 بود. این انتخابات در شرایطی برگزار شد که از یک سو طرفداران رویکرد استراتژیک با نگرش خوش‌بینانه در آمریکا تمایل آشکار و پنهانی خود را برای همکاری و تعامل با ایران ابراز کرده بودند و از سوی دیگر، آثار منفی تحریم و فشار بر اقتصاد و جامعه ایران نیز عیان شده بود.

همکاری و تعامل استراتژیک ایران با کشورهای جهان

بنابراین، وقتی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، طرفداران دو رویکرد استراتژیک مذکور در داخل به رقابت با یکدیگر پرداختند، در نهایت قرعه به نام نگرش اخیر افتاد و بدین ترتیب، امکان رویارویی استراتژیک عملاً به همکاری و تعامل استراتژیک تبدیل شد.

بدین ترتیب، در دولت یازدهم از یک سو دو طرف داخلی و خارجی رویکرد استراتژیک خوش‌بین به تعامل و همکاری با یکدیگر پرداختند و از سوی دیگر دو رویکرد استراتژیک بدبین نیز در مقابل آن‌ها صف‌آرایی کردند. در واقع، مذاکرات هسته‌ای منتهی به برجام را از یک سو می‌توان نتیجه تعامل دو رویکرد استراتژیک خوش‌بین و تلاش‌ها برای جلوگیری از آن و همچنین مخالفت‌ها و سنگ اندازی‌ها پس از اجرای برجام را نتیجه هم افق شدن دو رویکرد استراتژیک بدبین و همچنین برخی طرفداران رویکردهای پیشین از سوی دیگر تلقی کرد.

آشکار شدن ماهیت برنامه هسته‌ای و برجام توسط رویکرد استراتژیک

البته، دلایل و استناداتی که طرفداران هر یک از این رویکردها دارند در جای خود بسیار قابل تامل است، اما به نظر می‌رسد ماهیت برنامه هسته‌ای ایران و برجام به گونه‌ای است که رویکرد استراتژیک بسیار واقع‌بینانه‌تر می‌تواند آثار آن را آشکار کند.

در واقع، برجام به‌عنوان نتیجه مذاکرات هسته‌ای ایران و قدرت‌های جهانی، نه صرفاً موضوعی فنی یا حقوقی و نه حتی موضوعی صرفاً سیاسی یا امنیتی، بلکه استراتژیک یا به تعبیر دیگر چنان کلان و جامع است که می‌تواند همه ابعاد موضوع را در سطوح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی تحت تاثیر قرار دهد.

به نوشته دکتر رضا خلیلی در نوشتار «برجام؛ سیاست‌ها، دستاوردها و الزامات»، برجام دارای آثاری پیچیده و چندوجهی است که رابطه بین بازیگران متعدد منطقه‌ای و بین‌المللی را دگرگون کرده است و به همان میزان که فرصت‌ساز است، می‌تواند تهدیدآفرین نیز باشد. بنابراین، باید در عین توجه به همه ابعاد فنی، حقوقی، سیاسی و امنیتی، به ماهیت استراتژیک آن بیش از همه توجه کرد و منافع بازیگران متعدد درگیر در آن را در چارچوب یک معادله استراتژیک مورد توجه قرار داد.

http://news.aftabeyazd.ir/496--.html

ش.د9503796