علی مطهری فرزند شهید مطهری از خاطرات اول انقلاب شهید مطهری و مرحوم آيتالله هاشمی میگوید که خاطراتی دارم که مربوط به خیلی بعدتر از زمانی است که آقای هاشمی با پدرم سابقه آشنایی پیدا کردهاند و مربوط به حدود سال ۱۳۴۷ است. ما در منزل قلهک، خیابان شهید کلاهدوز فعلی بودیم که الان تبدیل به خانه-موزه شده و آقای هاشمی کمی آن طرفتر در کوچه لاجوردی نزدیک خانه ما بودند؛ یعنی پیاده چند دقیقه فاصله بود و گاهی ایشان به منزل ما میآمد. اولین بار شاید ایشان را آنجا دیدم که پشت در خانه ما آمده بودند و من در را باز کردم و البته روحانی بدون ریش، برایم تازگی داشت.
مطهری دردیدگاه هاشمی
مطهری درباره شناخت مرحوم آيتالله هاشمی ازپدرش گفت: آقای هاشمی سال ۱۳۲۷ وارد حوزه علمیه قم میشوند، در حالی که شهید مطهری سال ۱۳۱۶ وارد حوزه قم شدهاند. البته استاد مطهری ۱۵ سال از آقای هاشمی بزرگتر بودند. آقای هاشمی در مقاله «شهید مطهری آنگونه که من میشناسم » که درکتاب «سیری در زندگانی استاد مطهری » چاپ شده است، میگویند: من وقتی وارد حوزه علمیه قم شدم دیدم حجره جنوب شرقی فیضیه خیلی مورد توجه است و بزرگان به آنجا رفت و آمد میکنند که متوجه شدم حجره آقای مطهری است و میدیدم که طلاب خیلی از ایشان سؤال میکنند و فهمیدم از اساتید بزرگ حوزه علمیه است.
ایشان نقل میکنند که خیلی دوست داشتم به طریقی به ایشان نزدیک شوم و مثل بقیه اگر سؤالی داشتم بپرسم. بالاخره به بهانهای با ایشان صحبت کردم و آن سادگی و طبیعی و بیتکلف بودنشان برای من خیلی جالب بود. بعد فهمیدم آقای منتظری،هم حجره و هم مباحثه ایشان است و اینها دو شاگرد بزرگ آیت ا... بروجردی هستند. ایشان خیلی غبطه میخورد که چرا نتوانسته از درس استاد مطهری استفاده کند. ولی بعد می گویند: وقتی شنیدیم ایشان در تهران فعالیتهای خودشان را دارند و ارتباط خوبی با دانشگاهیان و روشنفکران و سخنرانیهایی دارند، خوشحال شدیم.
خاطره علی مطهری از آيتالله
سال ۵۷ بود که آقای هاشمی از زندان آزاد شدند. ما به دیدن ایشان در حوالی تجریش رفتیم. ایشان خیلی زود احساس کرد که مرکز ثقل انقلاب در داخل ایران از نظر هماهنگی با امام(ره) شهید مطهری و منزل ایشان است و امام به خاطر اعتماد زیادی که به شهید مطهری داشت اکثر مسائل را به ایشان ارجاع میداد و تا مورد تأیید ایشان نبود اقدام نمیکردند. لذا آقای هاشمی در آن فاصله زمانی تا پیروزی انقلاب خیلی به شهید مطهری نزدیک و همواره در کنار ایشان بود. مثلا در فاصله ۱۲ تا ۲۲ بهمن که امام در مدرسه علوی بودند معمولا صبحها آقای هاشمی به منزل ما میآمد و من این دو بزرگوار را با ماشین به مدرسه علوی میبردم و شب دیرهنگام به سراغ آنها میرفتم و اول پدر را در منزل پیاده میکردم و بعد آقای هاشمی را به منزلشان میرساندم و برمیگشتم.
هاشمی پر نفوذ بود
علی مطهری درباره نقش آيتالله هاشمی در انقلاب معتقد است: آيتالله هاشمی در ایجاد این انقلاب نقش داشت، واقعا دلسوز انقلاب بود و جایی که احساس میکرد لازم است وارد شود وارد میشد هرچند که مورد افتراها و تهمتها قرار بگیرد. از ابتدای انقلاب طبیعی بود که ایشان نمیتوانست خود را کنار بکشد و طبیعی بود که بعضی از مناصب را بر عهده میگرفت و همین کار را هم کرد. اولین پست ایشان سرپرستی وزارت کشور بود، بعد وارد مجلس شد و دو دوره رئیس مجلس شد و در جنگ هم نقش مهمی داشت. بعد از جنگ ایشان احساس کرد که کشور نیاز به یک حرکت بزرگ اقتصادی و سازندگی دارد و شاید این موضوع از کس دیگری غیر از ایشان بر نمیآمد.
لذا برای ریاست جمهوری آمد و به نظر من نقش خودش را خوب ایفا کرد و حرکتی در اقتصاد کشور ایجاد کرد و بنیان های اقتصاد کشور را بنا نهاد و صنایع مادر مثل پتروشیمی و سیمان را به حرکت در آورد و نهضت سدسازی به وجود آورد و در مجموع کارش موفق بود. هاشمی بخش عظیمی از مردم را پشت سر انقلاب حفظ کرد. مطهری درباره اتفاقات دوران وزارت فلاحیان در زمان هاشمی گفت: اصلا اینطور کارها به روحیه ایشان نمیخورد چون ایشان آدم دلرحمی بود و اینکه این اقدامات با چه استدلال و فلسفهای انجام میشده واقعا هنوز هم جواب قانعکنندهای داده نشده است.
نماینده اصلاحطلب مجلس معتقد است: آیتا... هاشمی از سال ۸۴ احساس کرد که عدهای میخواهند انقلاب را مصادره کنند و احساس خطر کرد؛ مخصوصا با ورود آقای احمدینژاد به انتخابات ریاست جمهوری. ایشان با شناختی که از آقای احمدینژاد و گروهش داشت مخصوصا از دوره استانداری اردبیل که آقای احمدینژاد استاندار خود آقای هاشمی بود، برای انقلاب احساس نگرانی و احساس خطر کرد که اگر اینها روی کار بیایند آسیب جدی به انقلاب میزنند؛ لذا شما میبینید که ایشان وارد میدان انتخابات ریاست جمهوری شد. عدهای این موضوع را حمل بر قدرت طلبی آقای هاشمی کردند یا میکنند در حالی که اینطور نبود و این قضیه بیشتر به خاطر احساس خطری بود که ایشان از ورود آقای احمدینژاد داشت. در واقع ایشان اولین فردی بود که به خطر آقای احمدینژاد وقوف پیدا کرد. لذا در همان موقع هم اعلام کرد که اگر اصولگرایان روی آقای ولایتی یا آقای لاریجانی توافق کنند من نمیآیم؛ یعنی معلوم است که ایشان صرفا به خاطر احساس خطر از آقای احمدینژاد وارد میدان شد که مبادا ایشان رئیس جمهور شود.
هاشمی به اقتضای شرایط عمل میکرد
فرزند شهید مطهری درباره نوع رفتار هاشمی در فواصل مختلف معتقد است: آقای هاشمی در هر دورهای به اقتضای شرایط عمل کرده است. در دوره سازندگی چون بلافاصله بعد از جنگ بوده، برای این که سریعتر کشور ساخته شود کمتر به توسعه سیاسی اهمیت داده است، ولی از طرف دیگر ایشان وقتی خارج از قدرت بوده و شرایط جامعه را دیده احساس کرده که محدود کردن آزادی بیان به ضرر کشور است و باعث استبداد میشود یعنی شاید اهمیت موضوع را بیشتر درک کرده است. به نظرم ایشان در ۱۰ سال اخیر نقش خیلی خوبی ایفا کرد از این نظر که نمایندگی بخش مهمی از مردم کشور را بر عهده داشت.
تشییع پیکر هاشمی و فرصت وحدت ملی
مطهری درباره تشییع جنازه با شکوه آیتا... هاشمی معتقد است: این تشییع جنازه میتواند فرصت و محملی برای وحدت ملی باشد. وی درباره پذیرش مسئولیت ستاد در سال ۹۲ توضیح داد: در سال ۹۲ ما خیلی اصرار داشتیم که ایشان کاندیدا شود و حتی روز آخر که ما صبح به دیدار ایشان رفتیم و بعد از ظهر ثبت نام کرد، فکر کنم اصرار ما بیتأثیر نبوده است. ثبت نام و نوع برخورد ایشان با رد صلاحیت، برگ زرینی برای ایشان بود و همینها بالاخره در انتخابات ۹۲ تاثیر گذاشت. وی تصریح کرد: آیتا... هاشمی از برخی برخوردها ناراحت و نگران بود.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Page/1382/1
ش.د9503863