(روزنامه كيهان ـ 1395/01/29 ـ شماره 21321 ـ صفحه 2)
تأکید صریح آقای دکتر سیف بر بیفرجام بودن برجام بدون اعتراف ایشان نیز به وضوح قابل درک بود و پایان خسارتآفرین آن بارها همراه با ارائه اسناد و شواهد غیرقابل تردید از سوی منتقدان دلسوز گوشزد شده بود ولی دولت محترم به جای بررسی نظرات مستند منتقدان و پیشگیری از فاجعهای که امروزه خود به آن اعتراف میکند، منتقدان را با ملامتهای آمیخته به ناسزا، نواخته و باور نداشت که این بار کج مانند همه بارهای کج دیگر، هرگز به مقصد نمیرسد که نرسید. اما، جلوی ضرر، از هر کجا که گرفته شود، «سود» است و در این باره گفتنیهایی هست!
1- اظهارات رئیس کل بانک مرکزی اگرچه بیان یک واقعیت محسوس و ملموس است و از بی نتیجه بودن نزدیک به سه سال مذاکره هستهای دولت محترم و هزینههای سنگینی که به کشور تحمیل شده حکایت میکند ولی اعتراف ایشان «کامل» نیست و فقط اشاره به بخشی از یک واقعیت تلخ است. ایشان میفرمایند؛ برجام تاکنون «تقریباً هیچ» دستاورد اقتصادی برای ایران نداشته است که باید گفت؛
اولاً؛ هیچ دستاورد دیگری در سایر عرصهها نیز نداشته است، و البته طبیعی است که آقای سیف تنها درباره حوزه مسئولیتی خویش که «اقتصاد» است اظهارنظر کرده است.
ثانیاً؛ برجام نه فقط هیچ دستاوردی نداشته است، بلکه خسارتهای فراوان و در بسیاری از موارد، غیر قابل جبران نیز به دنبال داشته است که به نمونههایی از آن اشارهای گذرا - اما مستند- خواهیم داشت.
2- تصور این که بعد از بینتیجه بودن برجام و سه سال مذاکره فشرده و پرهزینه، اکنون به «نقطه آغاز» بازگشتهایم، تصوری خطا و به دور از واقعیت است. به بیان دیگر، گزاره معروف «نقطه، سر خط» گویای شرایط کنونی ما نیست، بلکه دهها و شاید صدها گام از نقطه شروع مذاکرات هستهای در دولت یازدهم، به عقب نیز برداشتهایم و گویاترین گزاره برای توصیف شرایط کنونی، «نقطه، صفحه قبل»! است. چرا که؛ بسیاری از امتیازات نقد را سخاوتمندانه! به حریف واگذار کردهایم و اکنون با دستهای تقریباً خالی به نقطه کنونی رسیدهایم. بیش از 12 هزار سانتریفیوژ را از چرخه غنیسازی خارج کردهایم. تحقیق و توسعه برای غنیسازی را در فردو متوقف کردهایم. قلب رآکتور اراک را بیرون آورده و برای آن که هرگز قابل بازگشت نباشد، با بتن پر کردهایم، 9700 کیلوگرم از دههزار کیلوگرم اورانیوم غنی شده، زیر 5 درصد را که طی ده سال با تلاش دانشمندان هستهای کشورمان به دست آورده بودیم از کشور خارج کردهایم و... همه این امتیازات را قبل از شروع مذاکرات هستهای دولت یازدهم، در اختیار داشتیم و اینکه گفته میشود، اگر آمریکا به تعهداتش عمل نکند، ما نیز، امتیازات داده شده را پس میگیریم، بیشتر به یک شوخی- البته بیمزه- شبیه است. زیرا بسیاری از آنچه که از دست دادهایم قابل بازگشت نیست و یا، دست کم آن که به آسانی قابل بازگشت نیست و بازگشت آن با هزینههای سنگین و صرف وقت چندین ساله همراه است که به هر حال بازگشت تنها راه است.
3- دولت محترم طی سه سال گذشته تقریبا همه تلاش خود را به مذاکرات هستهای اختصاص داده بود تا آنجا که گفته میشد، دولت در وزارت خارجه، خلاصه شده است و تنها دستور کار وزارت خارجه نیز مذاکرات هستهای است و هرگاه به کمتوجهی دولت نسبت به سایر مشکلات و مسائل موجود و مخصوصا مشکلات اقتصادی و معیشتی انتقاد و اشارهای میشد، آقای دکتر روحانی حل همه مشکلات، حتی آب خوردن مردم را هم به نتیجه مذاکرات هستهای موکول میکرد و نتیجه آن که رکود سنگین، سختی معیشت، گرانی و تورم سرسامآور، افزایش 3 برابری نقدینگی از 460 هزار میلیارد تومان - آغاز به کار دولت محترم - به هزار و یکصدهزار میلیارد تومان، توقف تولید و... به مردم تحمیل شد. این خسارتهای سنگین را هم باید به سایر پیآمدهای خسارتآفرین برجام افزود.
4- دولت یازدهم در سیاست خارجی هم نه فقط موفقیت قابل اعتنایی نداشته است بلکه به عزت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران و اعتبار مردم این مرز و بوم در عرصه بینالمللی نیز آسیبهای جدی وارد کرده است که خود حدیث مفصلی است و شرح آن را به فرصت دیگری موکول میکنیم و در این وجیزه فقط به بیانیه اخیر اجلاس سران کشورهای اسلامی در اسلامبول اشاره میکنیم. در این اجلاس، بسیاری از سران کشورهای اسلامی که از مواضع دولت آقای روحانی و سیاست خارجی آن، پیام «وادادگی» دریافت کردهاند، با این توهم که ایران اسلامی از جایگاه انقلابی خود فرود آمده است، جرأت پیدا کرده و به خود اجازه میدهند در مقابل دریافت رشوه از آلسعود فکسنی و نوکرصفت محکومیت جمهوری اسلامی ایران و حزبالله لبنان را در بیانیه پایانی اجلاس بگنجانند و جناب روحانی به جای ترک اجلاس، فقط از حضور در جلسه اختتامیه خودداری میکند ...
5- و اما، سخن اصلی در این نوشته، پیشگیری از ادامه خسارتهای فراوانی است که بعد از 3 سال مذاکرات پرهزینه هستهای و با رسیدن به نقطه کنونی متحمل شدهایم، چگونه؟! اولین گام در این راه، پذیرش این واقعیت غیرقابل انکار است که آمریکا به هیچیک - تاکید میشود هیچیک- از تعهدات خود پایبند نبوده است و در مقابل امتیازات نقدی که دریافت کرده است فقط چند وعده نسیه داده است که این وعدههای نسیه را هم امروزه یکی بعد از دیگری پس میگیرد. آیا کسی که از اندک واقعبینی برخوردار باشد، میتواند این واقعیت تلخ را انکار کند؟ پاسخ بدون کمترین تردیدی منفی است. ولی متاسفانه دیده میشود، برخی از همراهان ناهمراه دولت محترم که به هر علت - از جمله پیوندهای نه چندان ناشناخته - حاضر نیستند دست از همراهی آمریکا و یا به بیان دقیقتر دست از کاسهلیسی آمریکا بردارند، از هماکنون تلاش گستردهای را برای تغییر صورت مسئله آغاز کردهاند. از جمله آن که، بلافاصله بعد از اظهارات صریح آقای سیف که «برجام تقریبا هیچ دستاورد اقتصادی برای ایران نداشته است»، از یکسو، اظهارات ایشان را سانسور کرده و از سوی دیگر حجم انبوهی از به اصطلاح تحلیل و تفسیرهای من درآوردی را روانه رسانهها کردهاند که مگر قرار بود، برجام مشکلات اقتصادی را حل کند؟!
این شارلاتانیزم رسانهای در حالی است که؛
الف: همین جماعت در اولین روز بعد از اجرایی شدن برجام، تیترهای اول رسانههای زنجیرهای و تحت اجاره خود را به آغاز رونق اقتصادی و خروج از تحریم اختصاص داده بودند. و به عنوان نمونه - فقط نمونه - روزنامه ایران با تیتر درشت در صفحه اول خود از «فروپاشی تحریم» خبر داد! روزنامه ابتکار تیتر زد که «تحریمهارفت»! روزنامه اعتماد از «صبح بدون تحریم»! خبر داد، روزنامه قانون با تیتر درشت نوشت «خلاص شدیم»! روزنامه شرق در تیتر تمام صفحه خود آورد «اینک بدون تحریم»! وقایعاتفاقیه تیتر زد «یک روز خوب برای دنیا»! و...
ب: آقای رئیسجمهور؛ از برجام با عنوان «آفتاب تابان» یاد کرد و پیروزی دولت در رفع تحریمها را «دستاورد بزرگ» نامید! و تاکید کرد که برجام، سرمایه میآورد، مشکلات را حل میکند! اشتغال میآفریند! عزت و احترام ملت ایران را در پی دارد! برجام آغاز حرکت شتابان اقتصادی کشور است! موفقیت 23 تیر، نتیجه دعای سحرخیزان ماه رمضان بود! مردم آثار مثبت و موفقیتآمیز برجام را قدم به قدم لمس میکنند! برجام یک آفتاب تابان است، وقتی که فردی چشمش را ببندد میگوید که شب است و او باید چشمش را باز کند و ببیند که برجام آفتاب است! و...
ج: حالا باید از رئیسجمهور محترم پرسید آیا شارلاتانهایی که امروزه ادعا میکنند «مگر قرار بود برجام گشایش اقتصادی بیاورد که اگر نیاورده باشد، ناکام و نافرجام تلقی شود»؟! در پی فریب دولت محترم و ادامه راه خسارتآفرینی که تاکنون دنبال شده است، نبوده و نیستند؟! و آیا اولین گام موثر و ضروری رئیسجمهور محترم آن نیست که این دروغپردازان کاسهلیس را از اطراف خود براند و سپس با نگاهی واقعبین برای پیشگیری از ادامه خسارتهای فاجعهبار، چارهاندیشی کند؟
6- و اما، مگر نه این که قرار بود اگر هر یک از طرفین توافق هستهای تعهدات خود را زیر پا بگذارند، طرف مقابل نیز اقدامات انجام شده را بازپس گیرد و از ادامه همکاری خودداری ورزد؟ اگر اینگونه بوده است - که هست - و اساسا هر پیمان و توافقنامهای تنها با پایبندی طرفین توافق قابل ادامه است، اکنون نوبت جمهوری اسلامی ایران است که اولا؛ ادامه همکاری در اجرای تعهداتی که برعهده گرفته بود را متوقف کند و ثانیا؛ اقدامات انجام شده را که قرار بود بازگشتپذیر باشند، به حالت اولیه بازگرداند!
دولت محترم، متاسفانه و علیرغم توصیهها و هشدارهای دلسوزان، بیآن که تضمین محکم و غیرقابل تغییری از حریف بگیرد، بسیاری از تعهدات خود را به صورت کاملا یکجانبه و به گونهای که قابل بازگشت نیست، عملیاتی کرده است، که این اقدامات شتابزده و برخاسته از اعتماد بیعلت به حریف اگرچه خسارات فراوانی در پی داشته است ولی میتواند - و باید - با ازسرگیری فعالیتهای متوقف شده جبران شود.
و از سوی دیگر، انتظار آن است دولت محترم ضمن از سرگیری فعالیتهای متوقف شده، رسما اعلام کند که از انجام تعهدات بعدی نظیر اجازه بازرسی از تاسیسات هستهای، خودداری کرده و به غنیسازی نامحدود که NPT آن را حق کشورهای عضو دانسته است ادامه خواهد داد و...
و بالاخره دولت محترم باید مطمئن باشد که درصورت انجام این اقدامات انقلابی، آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، و به قول هفتهنامه آمریکایی «ویکلی استاندارد» تمام رؤسایجمهور آمریکا از کارتر تا اوباما در یک نقطه با امام خمینی(ره) اشتراک نظر دارند و آن، این که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.
http://kayhan.ir/fa/news/72600
ش.د9504029