تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۷:۵۲  ، 
شناسه خبر : ۳۰۰۳۸۱
پایگاه بصیرت / علی اکبری

(روزنامه كيهان ـ 1395/01/22 ـ شماره 21315 ـ صفحه 10)

زمانی که رئیس‌جمهور اسبق آمریکا در سخنرانی خود راهبرد جدید آمریکا مبنی بر آنچه «مبارزه با تروریسم» می‌خواند، اعلام و به صراحت دسته‌بندی جدیدی از کشورها را مطرح کرد که تمام دولت‌ها و کشورها بر دو قسم می‌باشند؛ با آمریکا یا علیه آمریکا، هیچ‌کس جرئت و جسارت مخالفت با این سخن را نداشت. حتی کشورهایی که داعیه قدرت و توان را داشتند نیز امکان مخالفت نیافتند و آمریکا مغرور و مفتون خویش که توانسته نظم نوین به رهبری خود را تثبیت نماید، آماده سرمستی و بهره‌برداری از این فضای خودساخته بود، تنها یک صدا برخاست که راه سومی را نشان می‌داد. امام خامنه‌ای در بیان گهربار خویش ضمن ابطال راهبرد جدید آمریکا فرمودند که در این جنگ ما نه با شماییم نه علیه شما. دو باطل با یکدیگر درگیر شده‌اند و ما به نفع هیچ‌کدام از این دو باطل وارد معرکه نخواهیم شد. (نقل به مضمون) البته بودند در داخل کشور افرادی که همواره رنگ عوض کرده و در نقاط حساس و به اصطلاح سر بزنگاه با راهبردهای خود تلاش داشته‌اند کشور را درگیر بحران و معرکه‌ای نمایند که خروج از آن جز به بهای نابودی کشور میسر نمی‌شده است. آقایانی که در آن زمان پیشنهاد همراهی با صدام را مطرح و او را با خالد ابن ولیدها مقایسه می‌کردند. همان‌هایی که در برهه‌ای دیگر همراهی با طالبان و به رسمیت شناختن این جریان را پیشنهاد و استدلال می‌کردند که این عناصر در حال مبارزه با استکبار هستند و ما باید اختلافات قبلی خود با این جریان‌ها را فراموش کرده و اکنون در جبهه‌ای واحد در مقابل آمریکا بجنگیم.

برخی از همین آقایان که اکنون با شعار اعتدال، مخالفان خود را به تندروی و افراط متهم می‌نمایند، از طرفداران این خط فکری بودند و اکنون مشخص است که اگر ایران اسلامی قرار بود به جای توجه به خطی که از سوی سکان‌دار انقلاب تعیین می‌شد، از خط این آقایان تبعیت می‌کرد، چه بلایی بر سر ملت و مملکت می‌آمد. اتفاقاً شکستن آن فضای سنگین توسط ایران اسلامی باعث شد دیگرانی که مخالف راهبرد آمریکا بودند، جرئت مخالفت پیدا کنند و به همین راهبرد جدید بپیوندند و راه سوم را در پیش بگیرند. در همان مقطع برخی دیگر از آقایان که اتفاقاً ایشان نیز بعضاً اکنون داعیه اعتدال و منطق و... را دارند پیشنهاد می‌کردند بهتر است ما با آمریکا همراهی کنیم چرا که آمریکا اکنون چون حیوان وحشی است که مورد ضربه واقع شده و به خشم آمده، درصدد انتقام است و اگر ما با او همراهی نکنیم، ممکن است تبعات این خشم آمریکا دامن ایران را نیز بگیرد و آمریکا به ایران نیز حمله نماید. آقایانی که از شدت ترس، به لرزه افتاده بودند و به زمان و زمین چنگ می‌زدند که اگر آمریکا به ایران حمله کند، چه خواهد شد و از عجایب روزگار است که اکنون برخی از همان آقایان، مدافع سخن نامناسبی شده‌اند که از زبان یکی از مسئولین خارج شد که برخی ظاهراً لرزان آفریده شده‌اند؛ و البته تمام این حوادث و جریانات، دارای عبرت‌های فراوان است.

اکنون و در دهه چهارم انقلاب همچنان شاهد جریانات افراط و تفریطی هستیم که تلاش می‌کنند با استدلال و منطق به ظاهر قوی خود، کشور و جامعه را با دو قطب و جبهه انتخابِ همراهی با نظام سلطه و یا نابودی مواجه سازند که قاعدتاً به واسطه عدم تمایل به نابودی، هر مجموعه و انسانی مجبور به انتخاب راه اول باشد. مقام معظم رهبری فرمودند: «در این مقطع زمانی، سیاست‌های استکبار و بخصوص و به‌طور خاص سیاست‌های آمریکا اقتضا می‌کند که یک تفکری تزریق بشود در میان ملّت ما؛ اوّل در میان نخبگان جامعه و بعد از آن به‌تدریج به افکار عمومی منتقل بشود؛ یک تفکر خاصی تزریق بشود به افکار عمومی. آن سیاستی که مورد نظر آن‌ها است این است که وانمود کنند ملّت ایران بر سر یک دوراهی قرار دارد و چاره‌ای ندارد جز اینکه یکی از این دو راه را انتخاب کند. آن دوراهی عبارت است از اینکه یا باید با آمریکا کنار بیایند، یا باید به‌طور دائم فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن را تحمّل کنند؛ یکی از این دو را ملّت ایران باید انتخاب کند؛ این چیزی است که آن‌ها می‌خواهند.» دوگانه‌ای که هرچند ظاهری فریبنده، منطقی و مستدل دارد، از پایه ویران است. اگر همراهی با نظام سلطه و شیطان بزرگ این‌قدر معجزه آفرین است، پس تمام کشورهایی که با آمریکا همراهند باید بدون هرگونه مشکل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... باشند؛ اما به راستی چنین است؟ از خود آمریکا که بزرگ‌ترین کشور بدهکار و مقروض جهان است تا کشورهای اروپایی که هرروز شاهد اعتراضات مردم به مسائل اقتصادی، اجتماعی و... هستیم تا کشورهایی چون مصر و ترکیه و عربستان و... همگی با چالش‌هایی مواجه هستند که از حل آن عاجز و درمانده‌اند؛ بنابراین اگر راهبرد همراهی با نظام سلطه چنین قدرتی داشت، ابتدا مشکل تبعیت کنندگان قبلی را مرتفع می‌ساخت تا آیینه و آرزویی برای بعدی‌ها باشد.

اکنون سراب بودن نظام لیبرال دموکراسی برای خود غربی‌ها مشخص‌شده است. از سوی دیگر اگر معنای مخالفت با نظام سلطه، نابودی و زوال است پس چگونه انقلاب اسلامی که از ابتدای تولد خود با راهبرد ضد استکباری حرکت کرده است روزبه‌روز قوی‌تر و مستحکم‌تر از قبل به حرکت خود ادامه می‌دهد؟ قدرتی که نه طرفداران ایران اسلامی که دشمنان قسم‌خورده نیز به آن اعتراف دارند و حتی رئیس‌جمهور کنونی آمریکا هم به این قدرت اذعان داشته و اعلام نمود که ایران کشوری قدرتمند و دارای نفوذ در منطقه است و جالب اینکه اوباما نیز نسخه مشابه این گفتمان دروغین را تجویز می‌کند که ایران برای توسعه قدرت و نفوذ خود باید با آمریکا همراهی نماید و دست از رفتار خود بردارد و خود را به نادانی می‌زند که توانایی و قدرت کنونی ایران، به واسطه دوری و عدم همراهی با نظام سلطه حاصل شده است.

رهبر معظم انقلاب این بار نیز همچون گذشته در راهبری و هدایت ملت، راه درست و صراط مستقیم را معرفی و مسیر سومی را که نظام سلطه و اذناب داخلی آن به عمد سعی در پوشاندن آن دارد را به همگان معرفی نمود. مسیری که نه به نابودی، تنگدستی، ضعف و اضمحلال ایران اسلامی خواهد رسید و نه به تسلیم شدن و تبعیت از آمریکا و دست کشیدن از آرمان‌ها و اصولی که نظام و ملت برای آن این‌همه زحمت کشیده است. مسیری که با توکل به خداوند متعال و باور به قدرت و توانایی داخل و پرهیز از چشم داشتن به دست دشمن، اقتصاد مقاومتی را توصیه می‌نماید تا با استفاده از ظرفیت‌های بالقوه و بالفعل کشورمان و با جهاد تمام نیروها و امکانات برای کارآمد نمودن این امکانات، علاوه بر ایجاد شغل، تولید ثروت، رفع مشکلات اقتصادی کشور که در واقع نقیض راهبرد دشمن در خصوص تحمل سختی در صورت عدم همراهی با آمریکا خواهد بود، ذلت تسلیم را از سر ملت بر خواهد داشت. ایشان فرمودند: «ما برای اینکه با تحریم مقابله کنیم چه‌کار باید بکنیم؟ اوّلِ صحبت عرض کردم که یک دوراهی‌ای را دشمن نشان می‌دهد به ما؛ می‌گوید یا بیایید تسلیم آمریکا بشوید و هر چه او می‌گوید گوش کنید، یا فشار و تحریم ادامه پیدا می‌کند؛ این یک دوراهی است که گفتیم غلط و دروغ است، امّا یک دوراهی دیگری وجود دارد: یا بایستی مشکلات تحریم را تحمّل کنیم یا ایستادگی کنیم به‌وسیله‌ اقتصاد مقاومتی.» معظم له در ادامه بر پرهیز از شعار دهی و توجه به اقدام و عمل دستور دادند و خودشان نیز ده راهکار برای عملیاتی شدن این راهبرد پیشنهاد دادند. اکنون وظیفه آحاد ملت و ارکان حکومتی است که برای حفظ شرف و عزت ملی در این مسیر گام‌های اساسی بردارند و بدانند تجربه ملت ایران نشان داده هر جا از فرمان‌ها و دستورهای ولی‌فقیه و امام جامعه تبعیت نکرده‌ایم، نتیجه‌ای جز خسران و پشیمانی به دست نیامده است و در این موضوع نیز همین امر صادق خواهد بود.

http://kayhan.ir/fa/news/71909

ش.د9504175