(روزنامه كيهان ـ 1395/06/18 ـ شماره 21437 ـ صفحه 8)
در عراق علاوه بر تلاش داعش برای بازگشت به شرایط سالهای گذشته، آمریکا نیز در عرصه دیپلماسی و از طریق اهرمهای خود، میخواهد شرایط را عوض کند.
خوشبختانه عرصه سیاسی عراق اکنون عرصه شفافی است و هیچ طرفی تلاش نمیکند که اهداف واقعی خود را پنهان کند.
در این میان، آمریکا که حس میکند میتواند جریان سیاسی و تصمیمگیری در عراق را بر اساس منافع خود، تحتتاثیر قرار دهد، آشکارا در روند عملیات آزادسازی موصل، سنگاندازی میکند و میگوید که اگر بغداد در مورد ترکیب نیروهای آزادکننده موصل، به خواسته واشنگتن تن ندهد، عملیاتی در کار نخواهد بود.
به هر حال، چند ماهی است که عملیات موصل به تاخیر افتاده و همین مسئله، مردم عراق را نگران کرده و در مقابل، به تروریستهای داعش جسارت داده تا در مناطق شمالی عراق دست به حملات متقابل بزنند و در شهرها نیز با خودروهای بمبگذاری شده، غیرنظامیان را قتلعام کنند.
در سوریه هم شرایط کم و بیش مشابه عراق است و در زمانی که نیروهای مسلح عراق شهرهای مهمی مثل «فلوجه» را از چنگال داعش خارج میکردند، نیروهای مقاومت و ارتش سوریه پیشرویهای گستردهای را در مناطق شمالی، خصوصا استان حلب، رقم زده و حلقه محاصره عناصر «جیشالفتح» را در شهر «حلب» تنگتر کردهاند.
اما، در شرایطی که تصور میشده جنگ پنج ساله در سوریه به روزهای پایانی خود نزدیک شده است؛ ارتش سوریه در پشت دروازههای حلب متوقف شد و طی این مدت دو ماه اخیر هر چند هفت حمله «جیشالفتح» از داخل حلب برای در هم شکستن محاصره با شکست مواجه شد، جنگ به حالت فرسایشی سابق بازگشت و در برخی مناطق سوریه مثل استانهای شمالی «لاذقیه» و «حماه» تروریستهای تکفیری تلاش کردند مناطق از دست رفته خود را پس بگیرند.
در عراق همانطور که اشاره شد، سیاستها شفاف است؛ آمریکا نیز مثل دولت بغداد، موافق جنگ با داعش در موصل است. اما در سوریه اوضاع خیلی فرق دارد؛ اگر کسی بر مسائل این کشور اشراف نداشته باشد، به راحتی نمیتواند بفهمد که قطبهای درگیر در این کشور، چه سیاستهایی را دنبال میکند. از ترکیه گرفته تا آمریکاو فرانسه و انگلیس و حتی رژیم آلسعود، همه میگویند که به دنبال نابودی تروریسم هستند. اما این تروریسم در آشفته بازار سوریه، فقط یک پوشش است.
فرق عراق و سوریه در این است که آمریکا در عراق فعلا با دولت بغداد کاری ندارد و نمیخواهد آن را سرنگون کند. ولی در سوریه هدف اصلی و حتی اعلامی آمریکا، سرنگونی نظام «بشاراسد» است و اگر الان جنگ با تروریسم را ساز میکند، به خاطر ترس و نفرتی است که افکار عمومی غرب از «داعش» دارد، والا همه میدانند که پدرخوانده اصلی همه گروههای مسلحی که هماکنون سرگرم نبرد با ارتش سوریه هستند، آمریکاست.
ترکیه و آمریکا
پنج سال قبل یعنی در سال 2011 کسی تصور نمیکرد که با ادامه یافتن بحران سوریه، میان منافع ترکیه و آمریکا در مناطق کردنشین شمالی، اصطکاک ایجاد شود.
از این مهمتر، شخص «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهور ترکیه که میخواست از آب گلآلود خیزش دنیای عرب ماهی خودش را در سوریه بگیرد، اصلا به ذهنش خطور نمیکرد که بازخوردهای منفی این سیاست را در درون خاک ترکیه لمس کند.
مقامات ترکیه مثل آمریکا، دلشان خوش بود که از طریق عوامل تکفیری «داعش»، هر چه سریعتر تومار حکومت «بشاراسد» را در هم میپیچند و در سایه تئوری «نو عثمانیگری» که از زائیده افکار مالیخولیایی افرادی چون «احمد داود اوغلو» وزیرخارجه سابق ترکیه بود و در کتاب «عمق استراتژیک» وی منعکس شد، ترکیه را به قدرت منطقهای تبدیل میکند.
اما این رویا به واقعیت تبدیل نشد و در گذر زمان، تحولات سوریه تغییر مسیر داد؛ جایگاه بشاراسد و ارتش سوریه به مرور تقویت شد، پای داعش به داخل خاک ترکیه باز شد و آمریکا که از سر ناچاری، به شرایط بدیل پس از داعش میاندیشید، جانب کردها را در شمال سوریه گرفت و با برخی از جریانهای تجزیهطلب کرد همسو شد و عملا مقابل ترکیه ایستاد.
طی یکی دو سال گذشته واحدهای فنی - مهندسی ارتش آمریکا برای تفنگداران آمریکایی دو پایگاه نظامی و فرودگاه در استان «حسکه» سوریه ایجاد کردهاند و هم اکنون نیز یک پایگاه دیگر را در دست ساخت دارند.
هرچند آنکارا نسبت به این تحرکات آمریکا در شمال سوریه از همان ابتدا اعتراض داشته است، ولی پس از وقوع کودتای نافرجام 25 تیر در ترکیه، مقامات این کشور بردباری سابق خود را از دست دادهاند و آنها که فکر میکنند پشت این ماجرا آمریکا و غرب قرار دارد، طوری حرف میزنند که انگار میخواهند همه پیوندهای دوستی خود را با آمریکا و اروپا پاره کنند.
«بینالی ایلدریم» نخستوزیر ترکیه اخیرا گفته است که کودتای اخیر، دوست و دشمن را برای ما مشخص کرد. مشابه این حرفها را طی 45 روز اخیر بارها از زبان ایلدریم، اردوغان و دیگر مقامات ترکیه شنیدهایم.
البته باید به خاطر داشته باشیم که پیوند ترکیه با آمریکا و غرب، یک پیوند ساختاری است و قدمتی حدودا 100 ساله دارد و نمیتوان یک شبه مناسبات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی میان طرفین را گسست. ولی همینقدر بیاعتمادی که میان آنکارا و دیگر حامیان تروریسم در سوریه ایجاد شده، برای جبهه مقابل، یک فرصت محسوب میشود و باید از آن بهره برداری کرد.
به هر حال، کودتای نافرجام 25 تیر ترکیه هرچندجان حدود 260 شهروند ترک را گرفت، ولی برای مردم سوریه و منطقه یک نعمت بود، چون میان حامیان تروریسم کدورت ایجاد کرد و ترکیه در تقویت مناسبات با روسیه و ایران مصممتر شد.
در حال حاضر، مسئله کردهای شمال سوریه و ماجرای کودتا، میان آنکارا و واشنگتن فاصله انداخته است و بعید به نظر میرسد که به این زودیها شکاف مورد نظر ترمیم شود، چون آمریکا اولا، از تسلیم «فتحالله گولن» که آنکارا وی را عامل کودتا میداند، امتناع خواهد کرد و ثانیا، واشنگتن هیچ جایگزینی برای شرایط پس از «داعش» در سوریه، به جز حمایت از جداییطلبی کردها ندارد.
جمعبندی
در کشاکش بحران سوریه و عراق، در حال حاضر سه تحول کلان قابل لمس هستند؛ اول، دست برتر نیروهای مسلح دولتهای بغداد و دمشق در جبهههای نبرد علیه تروریسم؛ دوم، ایجاد شکاف و تزاحم میان دولتهای ترکیه و آمریکا و سوم، بازیابی و تجدید نیروی جریانهای تکفیری و داعش در سایه آرام شدن شتاب پیشرویهای ارتش و نیروهای مردمی عراق و سوریه.
البته، آمریکا نیز اکنون از این تجدید نیروی تکفیریها، به دو طریق حمایت میکند: دامن زدن به دیپلماسی آتشبس در سوریه و سنگاندازی در مسیر عملیات نیروهای مسلح عراق علیه داعش در موصل.
در عراق، دولت بغداد سعی میکند که جانب احتیاط را رعایت کند و با دادن امتیازاتی به آمریکاییها، آنها را در عملیات موصل، با خود همسو کند و یا لااقل، جلوی خصومت و شیطنت واشنگتن را بگیرد.
در سوریه، آمریکا گفتوگوهای آتشبس را با روسیه پی میگیرد و میخواهد که حتی در مقابل اعطای امتیازاتی، یک آتشبس 48 ساعته را در حلب و سپس، یک آتشبس دائمی را در سراسر سوریه به اجرا درآورد و اهداف خود را از طریق مذاکره و دیپلماسی، پی بگیرد.البته روسیه نیز همزمان با مذاکره آتشبس، تلاش میکند ترکیه را از جبهه آمریکا دور کند و حتی بر اساس اخبار تایید نشده، قصد دارد ملاقات میان اردوغان و بشاراسد را در مسکو، زمینهسازی کند.
در هر صورت، اگر این ملاقات انجام شود، مسیر تحولات در سوریه نیز احتمالا تغییر خواهد کرد.
http://kayhan.ir/fa/news/84918
ش.د9504161