(روزنامه جوان – 1396/03/10 – شماره 5104 – صفحه 5)
مقام معظم رهبري در يکي از سخنرانيهاي مهم خود در شهر قم از تلاشهاي نظام سلطه براي تضعيف اسلام سخن به ميان آوردند و مهمترين تمرکز غرب براي مواجهه با انقلاب اسلامي ايران به عنوان الگوي تام اسلام را «ترويج اسلام منهاي روحانيت» و «اسلام منهاي سياست» يا همان ترويج سکولاريسم و ليبراليسم معرفي کردند.
بدون ترديد جريان هواخواه ليبراليسم در ايران، بارزترين نمونه تهاجم فکري غرب به نظام اسلامي بوده که توانسته با اتخاذ رويکردها و روشهايي خود را مبلغ «دين آسان» (که به تعبير حضرت امام يکي از شاخصهاي اسلام امريکايي است) معرفي کند که در صورت تسلط کامل اين طيف بر مراکز رسمي قدرت بايد شاهد استحاله کامل حاکميت اسلامي باشيم، چراکه تفکرات حاکم بر اين جريان به راحتي عناصر اصلي گفتمان انقلاب اسلامي به ويژه در عرصه بينالمللي را طرد کرده و بر مؤلفههايي تکيه ميکند که يادآور سخنان مقام معظم رهبري درباره اسلام امريکايي است: «اسلام امريکايي فقط آن نيست که امريکاپسند باشد، هر چيزي که خارج از اين اسلام ناب است، اسلام سلطنتي هم همينجور است، اسلام التقاطي هم همينجور است، اسلام سرمايهداري هم همينجور است، اسلام سوسياليستي هم همينجور است، اسلامهايي که با شکلها و رنگهاي مختلفي عرضه بشود و آن عناصر اصلي در او وجود نداشته باشد، همهاش مقابل اسلام ناب است.»
به عنوان نمونه برخورد با نظام سلطه و ايستادگي در مقابل آن ريشه در اصول اساسي فرهنگ اسلامي دارد در حالي که برداشت معتقدان به اسلام امريکايي از دين اجازه نميدهد که فرد مسلمان در مقابل انديشه استکباري مقاومت کند و به اين قائل است که براي بهبود وضعيت معيشتي مردم بايد در مقابل غرب و به ويژه امريکاييها از برخي مؤلفههاي قدرت نيز چشمپوشي کرد.
بر همين اساس نه تنها سکوت و سازش در مقابل ظلم جايز است بلکه توجيه و تطهير جنايات نظام سلطه نيز مسئله اولويتدار ديگر به شمار ميآيد که رويکرد روزنامههاي زنجيرهاي طي چهار سال گذشته نمونه عيني اين مسئله است، به گونهاي که شخصيتها و رسانههاي وابسته به جريان تجديدنظرطلب در مقابل قتلعام مردم مظلوم سوريه، عراق، يمن، فلسطين و ديگر کشورهاي مسلمان بيتفاوت بودند، اما در مقابل بمبگذاري در شهري نظير پاريس واکنش احساسي نشان ميدادند.
دوقطبيسازي؛ کارکرد اسلام آمريکايي
از ديگر مؤلفههاي رفتاري که ميتوان براي جريان هواخواه ليبراليسم در داخل کشور برشمرد، دوقطبيسازي جامعه است که نمونه آن دو دسته کردن جامعه ايراني بر اساس تئوري دين سخت- دين آسان است.
از ابزارهايي که جريان تجديدنظرطلب به واسطه آن توانسته در بعضي از آوردگاههاي سياست – انتخاباتي نتيجه مطلوب خود را کسب کند دوگانه «دين آسان - دين سخت» است و سابقه نخستين دوگانهسازي آن به انتخابات سال 76 برميگردد و طي آن اتاق عمليات رواني دولت اصلاحات که عمدتاً از عناصر حزب مشارکت بودند توانستند با سر دادن شعارهايي نظير «آزادي بيان و انديشه» به قشر جوان القا کنند که ميتوان در مقابل حاکميت ايستاد و آن را به دليل سختگيري بر مردم توبيخ کرد!
اين سناريوي انتخاباتي به اشکال ديگري در انتخابات سال 84، 92 و 96 تکرار شد به گونهاي که در انتخابات اخير نيز تلاش شد تئوري «دينآسان – دين سخت» بازتوليد شود.
در انتخابات سال 76 تيم عمليات رواني خاتمي، ناطقنوري را نامزد اصلي حاکميت و مبلغ «دين زمخت» و خاتمي را طرفدار «دين سهل» معرفي كرد و بر اساس همين تئوري در تمام ايام هشت سال پس از آن تئوريپردازان و رسانههاي اين جريان به اشکال مختلف و بهانههاي متفاوت مباني اسلامي را زير سؤال بردند و تلاش کردند به واسطه تغيير باور و انديشههاي اجتماعي، زمينه اضمحلال و فروپاشي نظام اسلامي را مقدمهسازي کنند.
در همين دوره بود که نظريهپردازان و شخصيتهاي برجسته وابسته به اين طيف غربگرا تصميم گرفتند بر اساس تئوري «دين آسان» اختيارات وليفقيه را به عنوان عامل اصلي دين سخت کاهش و در مقابل اختيارات رئيس دولت را افزايش دهند.
بازخواني برخي گفتارها و رفتارهاي وابستگان به جريان تجديدنظرطلب طي همين هشت سال نشان ميدهد تفکر اصلاحطلبي- از نوع براندازانه حاکميت اسلامي- حداقل در سالهاي پس از سال 84 بقا و قدرت خود را در مخالفت با حاکميت اسلامي و مباني نظري نظام تفسير کرده و بر همين اساس در انتخابات اخير نيز تلاش کرد بار ديگر در مناظرات انتخاباتي و ميتينگهاي سياسي تمامقد در مقابل حاکميت بايستد و در کنار مباني تئوريک نظام، کارکردهاي آن را نيز به چالش بکشاند؛ رويکردي که نهتنها با ذوقزدگي اپوزيسيونهاي خارجنشين همراه شد بلکه به صورت گسترده مورد استقبال و حمايت رسانههاي صهيونيستي و وابسته به مراکز جاسوسي غربي نيز واقع شد.
به مباني دين آسان هم پايبند نيستند!
هشت سال حاکميت مدعيان اصلاحطلبي بر قوه مجريه و چهار سال تصاحب مجلس ششم توسط عناصر افراطي اين جريان کافي بود که حجم انبوهي از مواضع ضدديني توسط وابستگان اين جريان در تريبونهاي رسمي عنوان شود، به عنوان نمونه رجبعليمزروعي اصلاحطلب ديروز و خارجنشين امروز ميگويد: «حضرت علي مشروعيت خود را از مردم گرفته، همانطور که معاويه مشروعيت خود را از مردم گرفته است.» سالار بهزادي در روزنامه صبح امروز مينويسد: «سيره حضرت علي(ع) و ساير فرق مذهبي صدر اسلام، دموکراسي در انتخاب رهبري و عدم تعيين رهبر براي مردم بوده است.»
عطاءالله مهاجراني هم ميگويد: «وقتي پيامبر اولوالعزمي چون ابراهيم در مورد معاد اينچنين شک ميکند که به خدا ميگويد: «به من نشان بده» چطور جوانان ما مجاز نباشند، در مورد همه مسائل سؤال کنند؟»
هاشم آغاجري نيز عنوان ميکند: «سياوش در تاريخ ملي ما ايرانيان مظهر معصوميت و پاکي است و بعد از آمدن اسلام، حسين(ع) جاي سياوش مينشيند و آيا ما اثري در مورد حسين(ع) مانند منظومهاي که فردوسي در باب سياوش سروده است، داريم؟»
هرچند ميتوان صدها مورد از هتاکي تجديدنظرطلبان به دين و انقلاب شبيه گزارههاي فوق جستوجو کرد، اما نبايد فراموش کرد شخص رئیس دولت اصلاحات جاده صافکن توهين و هجمههايي است که طي اين مدت عليه اسلام و انقلاب سازماندهي شد آن هم با گفتن عبارتي مخدوش نظير «اگر دين مقابل آزادي قرار بگيرد اين دين است که بايد محدود شود نه آزادي.»
در همان دوره افرادي نظير صانعي، مرجع تقليد دين آسان معرفي شد و وي در فتاوي شاذي تلاش کرد در مقابله با مراجع تقليد اين نوع دين را - که به فرموده حضرت امام مؤلفههاي اسلام امريکايي را داراست – تبليغ کند که از جمله موضوعاتي که فتواهاي وي درباره آنها از سوي اساتيد و فضلا مورد انتقاد جدي قرار گرفت «تساوي ديه زن و مرد، رد فاضل ديه، عقد موقت، محرميت فرزندخوانده، ربا در قرضهاي استنتاجي، پاک بودن پوست غيرمذکي، تشکيک در حکم ارتداد، ارث بردن کافر از مسلمان و ازدواج مجدد» است.
اسلام آمريکايي پايگاه اجتماعي ندارد
آنچه بايد مورد توجه قرار بگيرد اين مسئله است که بر اساس دهها سند و استدلال ميتوان اثبات کرد جامعه ايراني از مؤلفههاي اسلام ناب محمدي(ص) پيروي کرده و نسبت به بازيهاي سياسي طيف تجديدنظرطلب بيتفاوت است، کمااينکه در مقاطعي که جريان تجديدنظرطلب انتخابات مجلس و حتي رياست جمهوري را تحريم ميکردند، در کشور مشارکت حداکثري صورت ميگرفت و در هنگامه فتنه 88 که آنها با معدود افرادي اقدام به اردوکشي خياباني ميکردند رهبران اين جريان را همراهي نميکردند يا در روزهاي مناسبتي مانند 22بهمن و 13آبان و 16آذر حمايت خود را از حاکميت اسلامي و اسلام ناب محمدي(ص) اعلام کردهاند.
http://www.javanonline.ir/fa/news/854548
ش.د9600712