(روزنامه وقايع اتفاقيه ـ 1396/05/19 ـ شماره 473 ـ صفحه 9)
** از مدتها پيش درمورد خلع سلاح صحبت ميشد، از مدتها قبل از آن. من ميخواستم اين حرفها را بالاخره با عمل همراه کنم زيرا نهتنها رقابت تسليحاتي ادامه پيدا ميکرد بلکه همواره خطرناکتر ميشد، چه از نظر شمار اين تسليحات و چه از جنبه پتانسيل تخريبي آن. هواپيماها، موشکها و زيردرياييهاي زيادي نيز حامل دهها هزار کلاهک اتمي بودند.
* آيا شما در سالهاي دهه ۱۹۸۰ عقيده داشتيد اتحاد شوروي از سوي سلاحهاي اتمي ناتو مورد تهديد قرار دارد؟
** وضعيت اينگونه بود که موشکهاي اتمي روزبهروز به مرزهاي دشمن نزديکتر ميشدند. اين موشکها همواره دقيقتر شده و مراکز مهمي را نشانه م يگرفتند. براي مورداستفادهقراردادن اين سلاحها همچنين طرحهاي کاملا دقيق و مشخصي وجود داشت. جنگ اتمي به امري محتمل بدل شده بود و اين امکان وجود داشت که يک خطاي فني موجب اين جنگ شود. همزمان مذاکرات خلعسلاح هم پيشرفتي نداشت. ديپلماتها در ژنو زير کوهي از کاغذ دست و پا ميزدند؛ همهچيز متوقف شده بود.
* شما در يکي از نشستهاي کشورهاي عضو پيمان ورشو در سال ۱۹۸۶ اعلام کرديد که دکترين نظامي شوروي براي آمادگي در جهت يک جنگ اتمي قريبالوقوع دستورالعملي ندارد بلکه در اين دکترين تلاش شده از درگيري نظامي با غرب جلوگيري شود. دليل اين تغيير استراتژي چه بود؟
** براي من مسلم بود که روابط با آمريکا و غرب بدون خلعسلاح و باوجود سوءتفاهم فزاينده و بالاگرفتن خصومتها، در درازمدت با بنبست روبهرو خواهد شد. بههمينخاطر خلع سلاح اتمي براي سياست خارجي شوروي، بالاترين اولويت بود.
* آيا دليل ناکامي شما در پيشبرد مسئله خلعسلاح، وضعيت بد مالي و اقتصادي شوروي در دهه ۱۹۸۰ بود؟
** طبيعتا ما احساس ميکرديم اين رقابت تسليحاتي چه فشار بزرگي به اقتصاد کشور ما وارد ميآورد. اين مسئله، نقش مهمي داشت و کاملا روشن بود که يک تقابل و رويارويي اتمي نهتنها ملت ما بلکه همه بشريت را مورد تهديد قرار ميدهد و دقيقا ميدانستيم که از کدام سلاحها و از چه قدرت تخريبي و کدام پيامدها صحبت ميکنيم. فاجعه اتمي چرنوبيل، تصور تقريبا دقيقي از پيامدهاي يک جنگ اتمي براي ما ايجاد کرد اما مسائل بازدارنده براي ما در رابطه با خلعسلاح بيشتر به انديشههاي سياسي و قومي مربوط ميشد، نه اقتصادي.
* رونالد ريگان که بخشي از افکار عمومي وي را يکي از طرفداران جنگ سرد ميدانست، از نظر شما چگونه آدمي بود؟
** ريگان با نوعي آگاهي و اعتقاد صادقانه مذاکره ميکرد و کاملا مخالف سلاحهاي اتمي بود. در همان اولين ملاقات با وي در نوامبر ۱۹۸۵ در ژنو مهمترين نکات مشخص شده بود: «ما اجازه نميدهيم يک جنگ اتمي آغاز شود؛ جنگي که هيچ برندهاي نخواهد داشت.» اين جمله اخلاق و سياست را در کنار هم قرار ميدهد؛ يعني همان دو پديدهاي که از نظر خيليها اصولا نسبتي با يکديگر ندارند و نميتوان آن دو را در کنار هم قرار داد. متأسفانه امروز آمريکاييها يکي از دو نکته مهم اعلاميه مشترک ما را فراموش کردهاند: نه آمريکاييها و نه ما اجازه نداريم براي هژموني نظامي تلاش کنيم.
* آيا شما از آمريکاييها نااميد شدهايد؟
** دهههاي زيادي بر آمريکا گذشته اما متأسفانه بعضي چيزها تغيير نکرده است. پرزيدنت دوايت دي. آيزنهاور در سالهاي دهه ۱۹۵۰ اين مشکل را با نام و جزئيات اعلام کرده بود. قدرت مجموعه صنايع نظامي در دوران ريگان و همينطور در دوران جانشينش يعني بوش پدر مانند قبل بسيار بالا بود. جورج شولتز، وزير امورخارجه اسبق آمريکا، چند سال پيش به من گفت فقط يک رئيسجمهوري محافظهکار مانند ريگان قادر به اين بود که قرارداد مربوط به موشکهاي ميانبرد را به سنا بياورد. نبايد فراموش کنيم آن راهحل صفر که ريگان پيشنهاد داد حتي در داخل غرب نيز مخالفان زيادي داشت. آن مخالفان همه اين سياست را نوعي تبليغات و شطرنج سياسي ميدانستند و قصد توقف سياست ريگان را داشتند. بعد از اجلاس سران در ريکياويک در سال ۱۹۸۶، مارگارت تاچر، نخستوزير وقت بريتانيا اعلام کرد که اجلاس دوم ريکياويک را تحمل نخواهند کرد.
* آيا در آن زمان واقعا باور داشتيد چيزي به نام جهان عاري از سلاحهاي اتمي ممکن است؟
** ما نهتنها از جهان عاري از سلاحهاي اتمي بهعنوان هدف بزرگ ياد ميکرديم بلکه آن را هدفي مشترک ميناميديم. محدودکردن سلاحهاي متعارف نيز ازجمله اقدامات ما بود و اين همه رابطهاي جدانشدني با عاديسازي روابط داشت. ما قصد داشتيم از تقابل به تعاون و همکاري برسيم و به بسياري از اين اهداف نيز رسيديم. من نگاهي کاملا واقعبينانه به اين مسائل داشتم.
بسياري عقيده داشتند خواستهاي شما درواقع تاکتيکي است که براي ارائه چهرهاي صلحطلب از شوروي از آن استفاده ميشود.
نه اصلا تبليغ و تاکتيکي در ميان نبود. بيرونآمدن از باتلاق اتمي مهم بود؛ همان باتلاقي که کشورهاي ما با استقرار صدها موشک اتمي ميانبرد در اروپا گرفتار آن شده بودند.
* چرا مذاکرات بر سر موشکهاي بينقارهاي به مراتب مشکلتر از مذاکرات درمورد موشکهاي ميانبرد بود؟
** ريگان و من در اکتبر سال ۱۹۸۶ و در ريکياويک ايسلند نهتنها چارچوب امحاي موشکهاي ميانبرد بلکه چارچوب و راهکارهاي کاهشدادن موشکهاي قارهپيما به نصف را نيز تعيين کرديم. ريگان دراينرابطه با مقاومت شديد بازهاي موجود در تشکيلات دولتي آمريکا بايد مقابله ميکرد. اين وضعيت در دوران بوش هم ادامه داشت. بههمينخاطر ما بالاخره در تابستان ۱۹۹۱ آن قرارداد را امضا کرديم. افزونبرآن در رابطه با موشکهاي دوربرد استراتژيک مشکلات فني زيادي وجود داشت و در رابطه با سيستم دفاع ضدموشکي نيز مشکلاتي داشتيم.
* شما موفق نشديد ريگان را به کنارگذاشتن پروژه SDI ترغيب کنيد؛ همان پروژهاي که ريگان قصد داشت آن را بهعنوان سپر دفاع ضدموشکهاي قارهپيماي اتمي مورد استفاده قرار بدهد. آيا بهاينخاطر عصباني شديد؟
** ريگان بههيچعنوان حاضر به کنارگذاشتن اين پروژه نبود. بههمينخاطر ما نتوانستيم در ريکياويک درمورد موشکهاي قارهپيما و ميانبرد به توافق برسيم و آنها را هم در قرارداد بگنجانيم. براي رهايي از اين بنبست بر سر يک قرارداد جداگانه درمورد موشکهاي ميانبرد به توافق رسيديم. اين توافق در دسامبر ۱۹۸۷ و در واشنگتن به امضاي من و ريگان رسيد. استقرار موشکهاي ميانبرد آمريکا در آلمان موجب اعتراضات گسترده جنبش صلح شد و هلموت کهل با توافق بر سر موشکهاي ميانبرد اين امکان را پيدا کرد که نقشي بسيار مثبت براي امحاي موشکهاي پرشينگ یک ايفا کند. کلاهکهاي اتمي به آمريکاييها و موشکها به آلماني تعلق داشت. کهل اعلام کرد چنانچه روسيه و آمريکا بر سر امحاي موشکهاي ميانبرد به توافق برسند، اين موشکها امحا خواهند شد. بدون موافقت کهل ما هم پاي آن قرارداد را امضا نميکرديم.
* آيا در داخل شوروي نيز مقاومتهايي در برابر خط مشي شما براي خلعسلاح وجود داشت؟
** همه اعضاي رهبري شوروي در آن زمان اهميت خلعسلاح را درک ميکردند. همه سياستمداران بلندپايه بسيار باتجربه بودند و نگاهي واقعبينانه به مسائل داشتند؛ بهعنوان مثال آندره گروميکو، وزير امورخارجه.
يعني همان کسي که غربيها به وي بهدليل تاکتيکهاي سرسختانهاش در مذاکرات لقب «آقاي نه» داده بودند اما او نيز مثل همه قبول داشت رقابت تسليحاتي تا چه اندازه خطرناک است. در هيأت حاکمه شوروي، همه ما در آن زمان بر اين عقيده بوديم که بايد به اين رقابت پايان داده شود.
* شما چطور توانستيد قراردادهاي خلعسلاح را به انجام برسانيد؟
** اتحاد جماهير شوروي، سيستم سختگيرانه و روشني داشت و اين مسئله درمورد روند تصميمگيري در دفتر سياسي حزب نيز صدق ميکرد. تصميم درمورد خلعسلاح توسط کميته بهاصطلاح پنججانبهاي متشکل از نمايندگان نهادها و کارشناسان مربوطه اتخاذ شد. ما مواضع طرفهاي مذاکره را با درنظرگرفتن مسئله امنيت شوروي تحت بررسي قرار داديم و دفتر سياسي برهميناساس راهکارهايي مشخص براي انجام مذاکرات به هيأتهاي اعزامي ارائه داد و من نيز بهعنوان دبيرکل و بعدها رئيسجمهوري که بايد در سطح سران به مذاکرات ادامه ميدادم، راهکارهاي ويژهاي دريافت کردم. اجلاسهاي ريکياويک در سال ۱۹۸۶ و واشنگتن در سال ۱۹۸۷ و ديگر نشستها برهميناساس و دستورالعملها انجام شد. دفتر سياسي البته پيشنهادهاي کارشناسان را دريافت کرده و آن را مورد بررسي و تبادلنظر قرار ميداد.
* آيا امروزه نيز نيل به هدف دنيايي عاري از سلاحهاي اتمي امکانپذير است؟
** بههرحال اين هدفي درست و صحيح بهشمار ميرود. سلاحهاي اتمي غيرقابل قبول بهشمار ميآيند. اين سلاحها بهويژه به اين خاطر که ميتوانند کل تمدن بشري را نابود کنند، غيرانساني محسوب ميشوند. چنين سلاحهايي هرگز در طول تاريخ گذشته وجود نداشته و نبايد وجود داشته باشد. اين کار دير يا زود صورت خواهد گرفت.
* اما در دوران اخير، قدرتهاي جديد اتمي سر برآوردهاند.
** بههمينخاطر نبايد فراموش کنيم منع ساخت و گسترش اين سلاحها وظيفه همه کشورهايي است که پيمان منع گسترش سلاحهاي اتمي را امضا کردهاند، درحاليکه آمريکا و روسيه با فاصله زياد صاحب بزرگترين اين زرادخانهها هستند.
* نظر شما درمورد اين نظريههاي طرفدار توازن وحشت اتمي چيست؟ چنين توازني ميتواند از وقوع جنگ اتمي جلوگيري کند؟
** در پشت اين نظريه، منطقي بس خطرناک پنهان شده است. من متقابلا اين پرسش را مطرح ميکنم: اگر پنج يا ۱۰ کشور ميتوانند سلاح اتمي داشته باشند چرا ۲۰ يا ۳۰ کشور نتوانند؟ امروزه ما با چند دوجين کشور روبهرو هستيم که از شرايط و امکانات ساختن سلاحهاي اتمي برخوردار هستند و آلترناتيو اين مسئله کاملا روشن است: يا بايد در مسير دنيايي عاري از سلاحهاي اتمي حرکت کنيم يا بايد بپذيريم که سراسر سياره زمين رفتهرفته آکنده از سلاح اتمي ميشود؟ آيا ميتوان درحاليکه يک کشور، مقادير عظيمي سلاح متعارف انبار کرده و بودجه نظامياش برابر با بودجه عادي مجموع کشورهاي دنياست، از دنياي عاري از سلاحهاي اتمي صحبت کرد؟ اين کشور حتي در صورت امحاي سلاحهاي اتمي باز هم هژموني نظامي خود را خواهد داشت.
* آيا جنگ اوکراين ميتواند موجب رويارويي اتمي ميان روسيه و غرب شود؟
** ما شاهد يک گسست در روابط ميان روسيه و آمريکا هستيم. بسياري از يک جنگ سرد جديد ميگويند. گفتوگوهاي ميان دو ابرقدرت درمورد مشکلات مهم جهاني در عمل شکست خورده و متوقف شده ازجمله مسئله خلعسلاح اتمي. اعتماد نيز از بين رفته است. اعتماد، همان سرمايهاي بود که ما با زحمات و تلاشهاي فراوان آن را ساخته بوديم.
* آيا شما خطر يک جنگ اتمي را محتمل ميدانيد؟
** من خيلي نگرانم. وضعيت هراسآور است. ابرقدرتها هنوز هم هزاران کلاهک اتمي دارند و هنوز هم بمبهاي اتمي در خاک اروپا مستقر ميشوند. سرعت کاهش اين سلاحها به نحو بارزي کند شده است. ما شاهد آغاز يک رقابت تسليحاتي جديد هستيم. نظاميکردن فضا هم يک خطر واقعي است. خطر تداوم ساخت و گسترش سلاحهاي اتمي تابهحال اين اندازه بزرگ نبوده است. پيمان توقف آزمايشهاي هستهاي بيش از هر چيز به اين خاطر اجرايي نشد چون آمريکاييها حاضر به تصويب آن نشدند، درحاليکه اين کار از اهميت فوقالعادهاي برخوردار بود.
* آيا روسيه بار ديگر از پتانسيل سلاحهاي هستهاي خود بهعنوان اهرم فشار در سياست بينالملل استفاده خواهد کرد؟
** ما بايد نگاهي جامعالاطراف داشته باشيم. متأسفانه فرمول دکترينهاي نظامي قدرتهاي اتمي پسرفت دارد و براساس همان اعلاميه مشترک آمريکا و شوروي در سال ۱۹۸۵ است. ما نيازمند يک اعلاميه جديد هستيم که در صورت امکان از مجراي شوراي امنيت سازمان ملل گذشته باشد. بايد بار ديگر اعلام شود که جنگ اتمي، امري نامشروع است که هيچ برندهاي ندارد.
* آيا دنياي عاري از سلاحهاي اتمي فقط يک رؤياي زيبا نيست؟
** اينکه موقعيت چقدر دشوار است، اهميتي ندارد. ما بههرحال نبايد گرفتار رکود و وحشت بشويم. اواسط دهه ۱۹۷۰ هم کمتر کسي فکر ميکرد که بتوان اين قطار را از حرکت به سوي دوزخ بازداشت اما ما در کوتاهزمان به خيلي از اهداف رسيديم ازجمله امحاي هزاران کلاهک اتمي و سلاحهاي هستهاي مانند موشکهاي ميانبرد و اين درسي براي رهبران امروز دولتهاست؛ درسي براي اوباما، پوتين و مرکل.
http://vaghayedaily.ir/fa/News/77303
ش.د9601984