تاریخ انتشار : ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۹  ، 
شناسه خبر : ۳۰۵۵۶۴
پایگاه بصیرت / محمدداود مخلص‌آبادی فراهانی / کارشناس ارشد مطالعات منطقه

(روزنامه مردم سالاري – 1395/09/02 – شماره 4189 – صفحه 1)

امروزه معنای دموکراسی را همگی بخوبی می‌دانیم و کمتر کسی است که نسبت به معنا و مفاد آن بی اطلاع است؛ کوچک و بزرگ و غیره و غیره؛ همه معنای دموکراسی را می‌دانند. مشکل آنجاست که همگان، دیگر طرق حکومت را نمی‌دانند و بینش چندانی نسبت به حکومتهای غیر دموکراسی ندارند.

دموکراسی از مدتهای مدیدی مورد توجه خاص و عام بوده است و مهد آن از یونان باستان می‌باشد. اما در جهان نوین و جهان پس از نازی‌ها که لیبرالیسم رشد یافت دموکراسی بیش از پیش اهمیت پیدا کرد و مد نظر قرار گرفت.

با توجه به رشد روز افزون علم و اندیشه‌ها‌ی متعدد در غرب، ما شاهد برداشتها، نگاهها و نگرشهای متعدد و نقطه نظرات گوناگونی پیرامون دموکراسی هستیم. اما جای تأسف اینجا است که به دیگر طرق حکومتی و چند و چون حکومتهای غیر‌دموکراسی یا غیر دموکراتیک، نگاه عمیقانه و نوینی نشده است. چه بسا برخی حکومت‌های غیر‌مردمی‌در قالبی از دموکراسی همچنان پا برجا مانده‌اند. هر چه در نظرها بوده است دموکراسی بوده است و حول آن نیز اندیشه‌هایی به گردش در آمده‌اند.

ما با انواع مختلفی از دموکراسی آشنا هستیم. سوسیال دموکراسی، دموکراسی لیبرالیستی، دموکراسی مستقیم، دموکراسی غیر مستقیم، دموکراسی نمایندگی و غیره.

روی صحبت ما در این متن دموکراسی موجود در جامعه آمریکا است. جامعه‌ای که خود را مدافع حقوق بشر ارزیابی کرده و پیرو بهترین دموکراسی در دنیا معرفی می‌کند. اما آیا در چنین جامعه‌ای دموکراسی به معنای واقعی وجود دارد؟

آمریکا خود را داعیه بهترین نوع دموکراسی در جهان توجیه و قلمداد می‌کند.

معنای دموکراسی در اشاره ای ضمنی و خرد یعنی حکومتی که از سوی مردم برقرار می‌گردد و نه صرفا به معنای حکومت مردمی‌که در الفاظ قدیم و کلاسیک آن مطرح بود.

در آمریکا و با توجه به قوانین موجود (قانون اساسی و انتخاباتی) در انتخابات ریاست جمهوری از نوع دموکراسی غیر مستقیم استفاده می‌شود.

دموکراسی غیر مستقیم چگونه است؟ در دموکراسی مستقیم نمایندگان یا رئیس جمهور از سوی مردم انتخاب می‌شوند. اما در نوع غیر مستقیم، مردم، طرف اول قضیه در انتخابات هستند. و طرف دوم قضیه که در حقیقت، قسمت اصلی داستان است نمایندگان کنگره هستند که انتخاب‌کننده رئیس جمهورند. یعنی دو مرحله از انتخابات وجود دارد. انتخابات آمریکا به صورت دو مرحله‌ای است. اما نقصی آشکار در آن دیده می‌شود.

سوای رأی گیری اولیه در این انتخابات، رأی‌گیری دیگری نیز وجود دارد که تحت عنوان الکترال انجام می‌گیرد. و فرد منتخب از سوی مردم، از سوی نمایندگان نیز باید انتخاب گردد و این روند دموکراسی غیر‌مستقیمی ‌است که در این کشور وجود دارد.

اما چنانچه فرد انتخاب شده از سوی مردم، در دور دوم رأی‌گیری (کنگره و از سوی نمایندگان) پذیرفته نشد، بطور کل بازنده است و فرد دوم علی‌رغم کسب آراء کمتر از سوی مردم، پیروز میدان خواهد بود. اما این قضیه از اصل تناسب پیروی نمی‌کند. در آمریکا سیستم تناسب در انتخابات برقرار نیست و این مهم، نقصی است که در ماهیت انتخاباتی آمریکا به چشم می‌خورد.

اما آیا دموکراسی غیر مستقیم استیفای حقوق ملت است یا تضییع آن؟

در دموکراسی مستقیم، حضور آحاد ملت در فرایند انتخابات مبرهن تأثیر گذاری ایشان بر روند دموکراسی و انتخاب نمایندگان خویش است، اما آنچه در دموکراسی غیر‌مستقیم مشاهده می‌کنیم چنین نیست.

در حقیقت در چنین شکلی از دموکراسی، نوعی دوباره گزینی وجود دارد که از سوی سرکردگان حکومتی صورت می‌پذیرد. وجود دوباره گزینی در سیستم انتخاباتی آمریکا که از سوی نمایندگان کنگره انجام می‌شود نشان از مستتر بودن خواست اشراف و نخبگان حکومتی در دل آن چیزی است که دموکراسی نامیده می‌شود. و مردم (نه سهم چندانی) بلکه اصلا سهمی‌در آن ندارند. پس در دموکراسی آمریکایی، خواست اشراف در آن پنهانی است.

حکومت در جامعه آمریکایی، دموکراسی آریستوکرات‌ها است نه دموکراسی مردمی. در چنین انواعی از دموکراسی آراء مردم از هیچ وزن و بهایی برخوردار نیست و آنچه که حرف آخر را می‌زند در ابتدا زده است. وجود انتخابات دو گانه در آمریکا، 1- مردمی‌2- الکترال (از سوی نمایندگان کنگره) و ارجح بودن گونه دوم بر گونه اول، تضییع حقوق مردم را بدنبال دارد نه استیفای آن را. عدم توازن و تناسب و یا عدم سهم بندی متساوی در نتیجه‌گیری انتخابات دوگانه، مدلول اشرافی‌‌گری آنان است.

برنده و بازنده، هر دو باید از سد الکترال عبور کنند. اقبال با کسی است که الکترال بر آن صحه گذارده است؛ نه کسی که از سوی مردم پذیرفته می‌شود. آراء الکترال، هر دو نامزد را یکسان در نظر می‌گیرد و آراء مردم هیچ تأثیری در نوع گزینش نمایندگان کنگره نخواهد داشت. به طوری که شانس پیروزیِ فردِ «بازنده در دور اول انتخابات» همچنان زیاد است. جالب تر آنجاست که در صورت پیروزی فرد مزبور در رأی گیری الکترال، همانطور که پیشتر اشاره شد هیچ قیاس و تناسبی بین آنان برقرار نخواهد بود و آراء مردم بطور کلی پوچ و مطرود می‌گردد و فرد بازنده پیشین رئیس‌جمهور خواهد شد. این مقوله، نقصی اساسی در سیستم انتخاباتی آمریکا به شمار می‌رود که از آن با عنوان دموکراسی غیر‌مستقیم یاد شده است.

داشتن چنین نگاهی بر فرایند انتخاباتی، آنرا به آریستوکراسی بیشتر متمایل می‌گرداند تا دموکراسی.

آریستوکرات‌ها مشتمل بر طبقه اعیان واشراف هستند و حکومت ایشان مربوط به اشراف و صاحبان ثروت است و فرمانروایی اشراف و ثروتمندان و نجبا در آن به چشم می‌خورد.

دموکراسی غیر‌مستقیم، دموکراسی نیست، و شباهت آن بیشتر به آریستوکراسی است. در آریستوکراسی از نوع قدیم، اشراف و نخبگان و ثروتمندان حکومت می‌کردند اما در آریستوکراسی نوین یا امروزی، حضور همان افراد با لفافه ای از دموکراسی است که مهر حکومت مردمی بر آن حک شده است.

راه اندازی کارناوال و دسته جات تبلیغاتی و سخنرانی و مناظره و غیره نیز در میان مردم از ارزش چندانی برخوردار نمی‌باشد، چرا که رأی مردم در چنین دموکراسی‌هایی بهای چندانی ندارد. و این مهم، مدلول این تعریف از دموکراسی است که مردم توده ای بیش نیستند.

http://www.mardomsalari.net/4189/page/1/2335

ش.د9504895