* برخی از چهرههای سرشناس اصلاحطلب از گردش به راست رئیسجمهور میگویند و برای اثبات ادعایشان مواردی را به عنوان شاهد مثال میآورند. به نظر شما این ادعا تا چه حد ریشه در واقعیت دارد؟
** من این ادعایی را که بعضی از اصلاحطلبان از جمله استاد ارجمندم جناب آقای دکتر زیباکلام (ما در مقطع کارشناسی ارشد دانشجوی ایشان بودیم) مطرح میکنند را با عرض پوزش از محضر ایشان و سایر بزرگانی که چنین نظر و دیدگاهی دارند، قبول ندارم. شما باید شرایط انتخابات را در نظر بگیرید و وضعیت را در موقعیتی که یک مجموعهای دست به دست یکدیگر داده بودند و از چهار سال پیش تیرهای تهمت و شبهه را علیه آقای روحانی پرتاب میکردند و پس از انتخابات سال 92 به دنبال این بودندکه با تخریب و تهمتهای دامنه دار خود، جناب دکتر روحانی را، نخستین رئیسجمهور تک دورهای ایران بنامند. آنها برای انتخابات سال 96 اتاق بحران تشکیل داده بودند (خودشان هم به خوبی میدانند که چه کسانی هستند) و شروع به تخریب کردند. در همین استان کوچک ما بیش از 200 یادواره شهدا، با قصد تخریب دولت برگزار شد.
به جای اینکه برنامههایشان تجلیل از مقام و جایگاه والای شهیدان انقلاب و دفاع مقدس باشد، اقدام به تخریب شخص رئیسجمهور و سپس تلاش در جهت تخطئه هیات دولت مینمودند. به فرموده حضرت علی (ع): «کلمه الحق یراد بها الباطل» ظاهرش تجلیل بود، ولی در عمل تخریب دولت را سرلوحه کار خود قرار داده بودند و این در سراسر کشور اتفاق افتاد. با گرم شدن تنور انتخابات هم بر شدت تخریبها افزوده شد و به طور کامل مسائل غیرواقعی علیه دولت و دستاوردهای آن مطرح میکردند، آقای دکتر روحانی در این شرایط چارهای جز ایراد سخنان هیجان انگیز و دلچسب برای مردم، به ویژه آنهایی که تحت تاثیر این حجم از تبلیغات منفی قرار گرفته بودند، نداشتند. فلذا دوران انتخابات زمانیاست که فرد، برای جلب رای مخاطبان خودش و به طور مشخص برای کسانی که رای خاکستری دارند، باید سخنانی محکم، هیجانی و اقناع کننده در قبال تخریبات 4ساله داشته باشد.
بحمدا... ملت شریف ایران هم به رغم وجود قولها و وعدههای بیپایه و ظاهرا جذاب، خوشبختانه راه دیگری انتخاب کردند و برای بار دوم با 6 میلیون رای بیشتر، تقویت مسیر 4سال گذشته را خواستار شدند. اما به طور طبیعی نمیشود که هیجانات و فضای انتخاباتی را به مدت 4 سال پیاپی تمدید کرد و این تنور را همچنان داغ نگه داشت! بلکه اکنون زمان سازندگی است. نکته دیگری هم که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد، وجود تهدیدات خارجی است. هنگامی که ایالات متحده امریکا و رژیم صهیونیستی، نهادهای انقلابی را یکی پس از دیگری مورد حمله قرار میدهند، طبیعی است که آقای رئیسجمهور باید در این شرایط از این نهادهای انقلابی دفاع کند. اگر چنین کاری نمیکرد، دندان طمع دشمنان انقلاب گردتر و شمشیرشان برای زدن جمهوری اسلامی تیزتر میشد! به همین جهت آقای رئیسجمهور از این نهادها محکم دفاع کردند؛ اما این به معنای تغییر از مواضع نیست.
با حفظ مواضع زمان انتخابات، گاهی اوقات یک سیاستمدار همان رانندهای است که در شب رانندگی میکند و باید نور چراغ خود را با توجه به شرایط تنظیم کند. راننده متبحر گاهی از نورپایین استفاده میکند و گاهی از نوربالا! در دامنه نور بالا، سرعت کاهش مییابد اما در دامنه نور پایین سرعت تغییری نمیکند. اگر گاهی اوقات دوستان چنین احساسی میکنند، باید از این عزیزان خواست تا همه مولفههای شرایط موجود را در کنار هم بچینند و سپس اقدام به ارائه تحلیل کنند. آقای روحانی که یک فرد معمولی و تازه به دوران رسیده نیست که تغییر موضع بدهد! آقایروحانی بیش از 50 سال سابقه روشن فعالیتهای سیاسی را در کارنامه و عقبه خود دارد.
در دوران نوجوانی در مقابله با رژیم ستمشاهی برای امام و به یاد امام مبارزه میکردند. اگر میخواستند تغییر موضع بدهند باید آن موقع این کار را انجام میدادند تا بتوانند از امکانات و منابع رژیم پهلوی برای خود بهرهمند شوند. ایشان در حساس ترین شرایط، زندانهای قرون وسطایی رژیم ستمشاهی را زیر شکنجهها تحمل کرد، اما کمر خم نکرد و به دشمن لبخند نزد. اسارتها و گرفتاریها را تحمل کرد و تغییر موضع نداد، حالا در اوج قدرت بیاید و تغییر موضع دهد؟ امروز ایران پرقدرت ترین کشور منطقه است و رئیسجمهور ایران هم دومین فرد مملکت است، حال چگونه ممکن است تغییر موضع بدهد؟ ایشان پلهای پشت سر خود را در جناح مقابل خراب کرده است و به طور طبیعی نمیتواند تغییر موضع بدهد. از دشمن خارجی فقط انتظار تخریب میرود اما از دوستان، انتظاراتمان در دوستی بسیار بیشتر است.
* آیا چــنیـن مواضعی در گذشته آقای روحانی هم مسبوق به سابقه است؟
** در دورانی که ایشان در جایگاه دبیر شورای عالی امنیت ملی و مذاکرهکننده ارشد هستهای بودند، به اذعان سیاستمداران و دیپلماتهای داخلی و خارجی، بهترین و پختهترین مواضع را اعمال میکردند. آقای ظریف نیز ادامه دهنده همان مواضع است. مگر میشود شخصیتی با این سابقه و لاحقه و با این جایگاه علمی و بینالمللی، بیاید و تغییر موضع بدهد؟ البته نقدهای این دوستان هم از سر دلسوزی است و بیشتر تذکرات برای هشدار است. اما این باعث تمسک جستن رسانههای بیگانه به این مواضع شده و هیاهویی را علیه رئیسجمهور محترم به راهانداختهاند. آقای روحانی نه تغییر موضع داده و نه تغییر موضع خواهد داد.
* شاهد مثالهایی که این عزیزان برای گردش به راست آقای روحانی میآورند، چیزی غیر از حمایتهای ایشان از نهادهای انقلابی است. دیدار با اعضای جامعه روحانیت مبارز و یا انتصابهای خوشایند اصولگرایان مصادیقی است که بیشتر مورد تاکید منتقدان گردش به راست آقای رئیسجمهور است. آیا این موارد تاکتیک ایشان است و یا از الزامات حکمرانیاست؟
** ببینید! من معتقدم اگر آدم بخواهد تحلیل کند باید صغرا و کبرای صحیحی طراحی کنیم. کسانی که چنین برداشتی دارند، رئیس دولت اصلاحات را با آقای روحانی مقایسه میکنند و این مقایسهاشتباه است. آن دولت، دولت اصلاحطلبان بود و این دولت، دولت اعتدالگرایان است. آن زمان تمام نیروهای دولت اصلاحطلب بودند. اما آقای روحانی به استفاده از نیروهای معتدل هر دو جناح معتقد است. آقای دکتر روحانی یک اعتدالگراست. خوب است برای روشن شدن این موضوع یک نکتهای را برای شما تعریف کنم. ما در مجلس چهارم و پنجم (که بنده به عنوان عضو فراکسیون خط امام اصلاحطلبان بودم) شاهد برگزاری هشت انتخابات هیات رئیسه بودیم. هشت لیست جداگانه توسط اصلاحطلبان تهیه میشد و هشت لیست نیز توسط اصولگرایان صادر میشد. برای دوازده پست شامل: ریاست، نواب اول و دوم رئیس، 3 کارپرداز و 6 منشی هرساله لیست میدادیم. اما در هر دو لیست فقط یک نفر مشترک برای مدت هشت سال وجود داشت و آن آقای دکتر روحانی بود.
پس دکتر حسن روحانی، اعتدالگرای امروز نیست! بنده از 26 سال پیش ایشان را به عنوان یک چهره اعتدالی میشناسم. در آن ایام همواره 40 تا 50 رای از آقای ناطق نوری (که ان شاءا... خدا ایشان را همواره سلامت بدارد) رئیس مجلس بیشتر میآوردند. اما همواره ایشان حرمت آقای ناطق را به عنوان شاگرد امام (ره) نگه میداشت و نمیگفت که من میتوانم کاندیدای ریاست مجلس شوم به علت داشتن رای بیشتر! علت اینکه اکنون اصلاحطلبان نیز حول محور ایشان جمع شدهاند، همین شخصیت اعتدالگراست. پس اگر برخی دوستان چنین تحلیلی دارند تصورشان بر ایناست که این دولت، همان دولت اصلاحات است که البته این تصور و تحلیل اشتباهی است! در این دولت هم اصلاحطلبان در کابینه و پستهای استانداری حضور دارند و هم اصولگرایان! مساله خیلی روشن است اما نمیدانم چرا برخی از این عزیزان این موضوع را همینطور کش میدهند!
* با وجود برخی گلایهها در میان اصلاحطلبان، توپخانه تخریب رسانهای اصولگرایان علیه دولت همچنان فعال است، آیا این باعث تخریب پایگاه اجتماعی آقای روحانی از هر دو سوی جریانات سیاسی نخواهد شد؟
** افرادی که اقدام به تخریب دولت میکنند اصولگرا نیستند، بلکه باید آنها را تخریبچی نامید. اصولگرا اسم مقدسی است. اصولگرا که تخریب نمیکند! اصولگرا که سیاهنمایی نمیکند! اصولگرا که دروغ نمیگوید! اصولگرا حرفی را نمیزند که عین همان حرفها را آمریکاییها میزنند! ناراحتی یک حرف است و تخریب یک حرف دیگر. آنهایی که از نقاط ضعف احتمالی دولت خوشحال میشوند و بشکن میزنند، اینها را نمیشود در زمره اصولگرایان دانست. از نظر ما اصولگرایان بسیار محترمند. من در مجالس گوناگون با اصولگرایان بسیاری کار کردهام و برای رفع ابهام از چهره اصولگرایی، نام چند چهره اصولگرای راستین را برای شما مثال میزنم.
آقای دکتر علی مطهری که اصلاحطلب نیست. آقای احمد توکلی هم اصلاحطلب نیست، اما بسیار اصولگرای محترمی هستند. آقای مصباحی مقدم هم چنین جایگاهی دارد. ببینید! این عزیزان که تخریب نمیکنند بلکه نظرشان اصلاحی و برای اداره بهتر امور کشور است. باید اسم افراد همنوا با آن سوی مرز را تخریبچی نامید. این افراد نمیتوانند خود را به طور رسمی همراستا با رسانههای آنسوی مرز، معرفی کنند، چون میدانند ممکن است تحت تعقیب دستگاههای قضائی و امنیتی قرار بگیرند، اسمش را عوض میکنند ولی نتیجهاش همنوایی با رژیم صهیونیستی و همچنین آمریکا است.
* این تخطئه شامل شخص رئیسجمهور نیست و دستاوردهای مهم دولت نظیر برجام را که تصمیم کلی نظام بود هم، مورد تخریب شدید قرار میدهند. آیا هدف آنها انتخاباتهای سالهای 98 و 1400 است و یا اهداف دیگری را علیه شخص آقایروحانی برای خود متصور شدهاند؟
** من معتقدم این افراد اصل نظام را قبول ندارند. آنها میخواهند انقلاب نباشد و البته میدانند که نباید به گونهای موضع بگیرند که با آنها برخورد شود. هدف اصلی آنها این است که پس از زیر سوال بردن دستاوردهای نظام، بگویند نظام از کارآمدی لازم برای اداره کشور برخوردار نیست. ما نباید اجازه بدهیم این اتفاق که مطلوب آنان است در کشور بیفتد. اگر نقدی وجود دارد قطعا باید دلسوزانه مطرح شود. باید همچون یک پزشک حاذق آرزوی بهبودی برای بیمارشان کنند و نه اینکه آرزوی مرگ بیمار را در سر پرورش بدهند. برخی از افراد هدفشان همان اهداف انتخاباتی است کهاشاره کردید. اما برخی دیگر همان اهداف شوم را در سر دارند و در واقع اصل نظام را ذیل لوای حق به جانب بودن، نشانه رفتهاند.
* آیا نهادهای امنیتی و قضائی امکان برخورد با این افراد را ندارند؟ ریشه و تکیهگاه این افراد برای حمله به دولت، در کدام اتاق فرمان است؟
** این افراد چون قیافه حق به جانبی به خود میگیرند، ماهیت اصلی خود را لو نمیدهند. پس نمیشود با این افراد برخورد قاطعی کرد. دوم اینکه در داخل کشور برخی جاها وجود دارند که این افراد را ساپورت میکنند و چتر حمایتی خود را بر سر این افراد باز کردهاند و آنها را به عنوان پیاده نظام خود برای روز مبادا آماده کردهاند!
http://www.armandaily.ir/fa/news/main/203580
ش.د9603329