(روزنامه مردم سالاري – 1396/09/05 – شماره 4471 – صفحه 15)
با پایان موجودیت سرزمینی گروه داعش در عراق و سوریه، مرحله نوینی از تلاشها برای ورود به فاز سیاسی و تشریک مساعی کشورها برای شکلدهی به وضعیت این منطقه و برون رفت از چالشی که دامن کشورها را فراگرفته، آغاز شده است. نشست روسای جمهور سه کشور ایران، روسیه و ترکیه در سوچی و هماهنگی دیدگاهها و مواضع این سه کشور در بخشهای سیاسی و نظامیرویدادی مهم در ساماندهی و همکاری بین سه کشور است که در صورت موفقیت و پیشرفت میتواند به الگوئی در همکاریهای منطقهای، تبدیل گردد.
تجربه سه کشور یاد شده بخصوص ترکیه که فراز و فرودهای بسیاری داشته و در نهایت به سوی مذاکره روی آورده، موضوع بسیار مهمیاست که خروجی آن در قالب مذاکرات آستانه عملا کارکرد مذاکرات ژنو که با پشتوانه سیاسی و تبلیغاتی کشورهای غربی و عربی همراه بود را زیر سوال برده و میرود که فازهای تکمیلی خود برای قرار دادن سوریه در مرحله مذاکرات سوری- سوری و فراهم ساختن تحقق حق تعیین سرنوشت برای مردم سوریه گردد. اما جمهوری اسلامیایران با تجربهها و دستاوردهای ناشی از درک درست، تشخیص و عمل به موقع کار بسیار بزرگی را انجام داده و در عقیم گذاشتن و به بن بست کشاندن سناریوهای خطرناک برای محیط پیرامونی خود به نتایج و دستاوردهای ارزشمندی رسیده است و همگان بر این امر معترفند که اگر ایران نبود، قطعا چنین نیروی منسجمیدر برابر نیروهای متحجر و واپسگرا در منطقه، بسیج نمیگردید.
با این حال باید اذعان نمود کار نه تنها پایان نیافته بلکه وارد مرحله دشوار یعنی بخشهای سیاسی و مذاکرهای شدهایم و انتظارات بسیاری ایجاد شده بخصوص اینکه اذهان عمومیاشاره و توجه دارد که در پروندههای مختلفی مانند بوسنی، تاجیکستان و غیره سختیها را تحمل اما هنگام میوه چینی دستاوردهای قابل قبولی نداشتهایم. به همین خاطر اکنون مراقبت و هوشیاری بسیاری لازم است تا منافع ملی را تا آخرین نفس و آخرین سنگر، پیگیر و سنگ بنای محکمیبرای نقش منطقهای خود برجای بگذاریم. نظر به اهمیت موضوع، ابعادی چند از مختصات و شرایطی محیطی و مقطع زمانی کنونی که در آن قرار گرفتهایم، تشریح و برخی پیشنهادات و راهکارها ارائه میگردد:
به رغم اینکه تحولات همه کشورهای منطقه دارای اهمیت و پیچیدگی است اما سوریه برای ایران اهمیتی بنیادی دارد. ایران به عنوان شریکی استراتژیک برای سوریه، نقش بنیادی در جلوگیری از به خطر افتادن حاکمیت ملی و تمامیت ارضی این کشور داشته و سهم بسیار مهمی در جلوگیری از تبدیل شدن این کشور به سرنوشت لیبی پیدا کرده است. با این وجود، نقش و حضور ایران در این کشور، پیامدهای بسیاری در تقسیمبندی محور ایرانی- عربی و بحث شیعه و سنی و یا گسترش حوزه نفوذ ایران داشته است. به رغم ماجراجوئی و سیاسی کاری برخی کشورهای عربی، از جمله عربستان، گذشت زمان صحنه را شفاف نموده و به تدریج ملتها و افکار عمومیمتوجه پیچیدگی و عمق تحولات این کشور میگردند. از مرحله کنونی، باید با درایت و هوشیاری، مراقب دشمنیها و طراحیهای محور غربی- عربی در عرصه سیاسی این کشور بود و اجازه نداد آنچه دشمنان و بدخواهان ملت سوریه در میدانهای جنگ نتوانستهاند بدست آورند، در عرصه سیاسی از آن خود سازند.
اهمیت دیگر سوریه در آن است که پیشرفت مرحله به مرحله و گام به گام حل بحران و یافتن راهحل برای آن به الگوئی برای سایر موضوعات منطقه تبدیل میشود. این نمونه که با همکاری محوری سه کشور ایران، روسیه و ترکیه دنبال میشود به تدریج نقش همکاری و تعامل در عین داشتن نقاط افتراق و اختلاف را نمایان میسازد و اثربخشی و کارآمدی خود را نمایان میسازد. طبعا چنین وضعی اثر مستقیم خود را بر بحرانهایی مانند یمن، بحرین، قطر و سایر حوزهها برجا میگذارد و کشوری مانند عربستان سعودی و همپیمانان آن را در تنگنا قرار میدهد که حل مشکلات و بحرانها نه از طریق پاک کردن صورت مساله و تزریق پول و خریدن افراد و کشتار بیرحمانه مظلومین یمن بلکه روی آوری به شیوهای متمدنانه و انسانی از طریق گفتوگو است.
روشن است که رسیدن وضعیت منطقه و ناکام گذاشتن داعش مرهون یک تلاش جمعی و هم افزائی توان کشورها و بازیگران مختلف است. دور هم جمع شدن ایران، روسیه و بخصوص ترکیه، حادثهای بسیار بزرگ است که رخ داده و اینکه آنکارا از کجا به این نقطه رسیده است بسیار پراهمیت و آموزنده است. باید ترکها را نیز تحسین کرد که در میان گردوغبارهای خاورمیانه و در شرایطی که در معرض نقشههای خطرناک و شوم برخی کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی و نیز اسرائیل قرار گرفته و حتی تا مرز تقابل با روسیه پیش رفته بود توانست واقعیتها را درک نموده و خود را از عواقب خطرناک و ماجراجویانه گذشته دور سازد. اکنون نیز برخی کشورها مانند پاکستان، مصر و حتی سودان توانستهاند رگههائی از واقعیت را دیده و حساب خود را بتدریج از رژیم آل سعود جدا سازند. قطعا در آینده کشورهای بیشتری متوجه اعماق حوادث منطقه خواهند شد و فاصله خود را با ماجراجوئیهای ریاض بیشتر خواهند کرد.
به رغم همکاریهای جمعی، واقعیت این است که هر کشوری برای خود، برنامه و منافعی دارد. اکنون که به این مرحله از بحران سوریه و عراق رسیدهایم به دلیل مزیتهایی است که در بخشهای نظامیو امنیتی داشتهایم. در ادامه طبعا مراحل سیاسی و مشارکتهای اقتصادی و بازسازی این کشورها خواهد بود و آنجاست که سهم عملی کشورها بروز و ظهور خواهد یافت.
ایران باید برای اهداف خود در این بخشها، طراحیها و برنامههای خود را داشته باشد. در مرحله مذاکراتی و سیاسی، باید دو بال قدرت ایران یعنی ساختارهای نظامیو امنیتی با ساختارهای سیاسی و دیپلماسی هم افزائی کرده و قدرت چانهزنی کشور را بالا ببرند. اما در بخش سازندگی و اقتصادی، لازم است همه دستگاهها و نهادها برنامهریزی خود را داشته و همه ظرفیتهای خود را به کار آورند تا در عمل، سهم شایسته و متناسب با ظرفیتهای کشور را از بازارهای این کشورها نصیب خود سازیم.
در مقابل گشایشهائی که در حوزه شرق مدیترانه ایجاد میگردد، عربستان سعودی برنامه شیطنتآمیز ایجاد بلوک عربی در برابر ایران را دنبال میکند. برگزاری اجلاس اتحادیه عرب در قاهره آخرین زنجیره از این اقدامات بود که کشورها را حول محور عربی بر علیه ایران بسیج نمایند. هر چند نمیتوان ارزش چندانی برای این اقدام سعودیها قائل بود اما به هرحال باید برای این قبیل اقدامات سعودیها، طراحی داشت. تکرار عباراتی همچون دخالت ایران در مسائل منطقه و بی ثبات سازی میتواند خود بخود ادبیات سازی نموده و این موضوع را به مخاطبین القا نماید که چنین موضوعی واقعیت دارد. باید دستگاه دیپلماسی با طراحی و برنامهریزی اجازه ندهد که کشورهای عربی که طیفها و سلائق گوناگونی را شامل هستند در دامن عربستان قرار گیرند و ریاض فرصت کند که نظم مورد نظر خود را به بهانه مقابله با ایران ایجاد نماید. مناسب است با تک تک کشورها که خوشبختانه اکنون تعداد قابل توجهی از آنها با حکومت سعودی مشکل پیدا کردهاند، صحبت کرد و با لایههای مختلف آنها در تماس بود و واقعیتها را از نردیک برای آنان بازگو کرد.
ایران به رغم اینکه خویشتنداری و بزرگی مینماید، اکنون فهرست بلند بالائی از دخالتها، ماجراجوئیها، دشمنیها و توطئههای رژیم سعودی بر علیه ملتهای منطقه و خودش را در اختیار دارد. در یک عبارت ساده، حرفهای بسیاری برای گفتن هست که واکاوی پروژه خطرناک داعش و جریانهای تکفیری یکی از زندهترین پروندههائی است که میتواند ماهیت سردمداران و ماجویان سعودی را برای همگان آشکار سازد. مناسب است صاحبنظران، متخصصین و مقامات ذیربط جمهوری اسلامیایران طبق برنامهای هدفمند، بخشهای پنهان و ماهیت رفتار سعودیها را برای افکار عمومیکشورهای منطقه بازگو نمایند تا شفافسازی و آگاهسازی لازم صورت گیرد. خوشبختانه علاوه بر ایران، اکنون صداهای خوبی از درون کشورهای عربی مانند عراق، لبنان، قطر، مصر و غیره در مورد اهداف کینه توزانه و آتش افروزانه سعودیها در پرونده مختلف شنیده میشود که برای همگان عبرتآموز است و ثابت میکند این نه ایران بلکه نظام سعودی است که با سوء استفاده از جایگاه میزبانی حرمین شریفین، آتش به جان ملتهای مظلوم انداخته است.
منبع: دیپلماسی ایرانی
http://www.mardomsalari.net/4471/page/15/27066
ش.د9603684