تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۵  ، 
شناسه خبر : ۳۰۷۲۸۱
جريان‌شناسي اصلاحات به بيان علوي‌تبار:

(روزنامه اعتماد - 1396/09/11 - شماره 3966 - صفحه 3)

حزب اتحاد ملت صبح ديروز طي نشستي فرصت بررسي جريان اصلاحات و مرور تجربه‌هاي موفق آن را فراهم كرد. عليرضا علوي‌تبار، در اين نشست حول محور جريان‌شناسي سياسي اصلاحات سخنراني كرد و حميدرضا جلايي پور، محمد نعيمي پور و آذر منصوري نيز از تجربه‌هاي موفق اصلاح‌طلبان گفتند. جريان اصلاحات را نمي‌توان بررسي كرد اگر به انقلاب اسلامي به طور كلي توجه نداشته باشيم. از همين رو علوي‌تبار حرف‌هايش را از تعريف انقلاب آغاز كرد.

علوي‌تبار در مورد امكان تفكيك‌پذيري روش و هدف انقلابي نيز، گفت: «در مقابل روش انقلابي مي‌توان روش اصلاح‌طلبي داشت اما در مقابل هدف انقلابي مي‌توان هدف‌هاي ديگري مانند حفظ وضع موجود داشت.»

گرايش‌هاي اصلاح‌طلبي

اين فعال سياسي اصلاح‌طلب در ادامه با بيان اينكه مي‌توان اصلاحات را به گرايش‌هاي مختلف تقسيم كرد، گفت: «گرايشي كه مي‌خواهد جامعه را با هدف حفظ وضع موجود، دگرگون كند. در اصلاح‌طلبي كه به دنبال دگرگوني در تغيير نابنيادي جامعه است، مي‌توان هدف انقلابي و روش اصلاح‌طلبانه داشت. اين گرايش زماني است كه شما از وضعيت پساانقلابي راضي نباشيد و احساس كنيد كه انقلاب از آرمان‌هايش دور شده است.»

وي افزود: «با تحليل مطهري انقلاب ايران چند هدف اصلي دارد. عدالت اجتماعي، استقلال نسبت به خارجي و معنويت. اگر كسي تحليل كند كه انقلاب به اين اهداف نرسيده است، بايد به دنبال جست‌وجوي ريشه و علت برود.» علوي‌تبار با طرح اين سوال كه سرنوشت انقلاب در مرحله تداوم و استقرار به چه چيز‌هايي بستگي دارد؟ گفت: «هر تجويزي يك تبيين دارد. اگر بخواهيم براي بعد از انقلاب تجويز داشته باشيم بايد ريشه مشكلات را بيابيم. اگر از زاويه كنشگر و عامل بودن نگاه كنيم، سرنوشت انقلاب در مرحله استقرار و استمرار به دو عامل بستگي دارد. يكي ويژگي‌هاي انديشه راهنما و ديگري ويژگي‌هاي مجموعه رهبري‌كننده.»

علوي‌تبار با بيان اينكه جنگ ضربه اول بود و گروهي كه احساس مي‌كرد مشكلي در كار است را از خواب بيدار كرد، گفت: «اگر امام جنگ را تمام نكرده بود هيچ كس جرات اتمام آن را نداشت و اين به دليل جوي بود كه در كشور ايجاد شده بود.» وي در ادامه به ماجراي حذف آيت‌الله منتظري اشاره كرد و گفت: « جوانان با حوزه درگير شدند و يك دفعه خود آيت‌الله منتظري كنار گذاشته شد. حتي مرحوم موسوي اردبيلي را هم تحمل نمي‌كردند. اين سه شوك بخشي از انقلاب را به اين فكر واداشت كه برخي جاها خطا كرده‌ايم و به همين خاطر به دنبال آسيب‌شناسي رفتيم.»

اصلاحات با هدف توسعه

علوي‌تبار با اشاره به اينكه جريان اصلاح‌طلب در اصلاح ساختار، توسعه را هدف قرار داده بود، گفت: «توسعه به اقتصاد محدود نيست و مهم‌ترين بخش آن، توسعه سياسي است.» وي با اشاره به نوانديشي ديني به عنوان يكي از منابع فكري اصلاح‌طلبان، گفت: «بنيانگذار جريان نوانديشي ديني، شريعتي بود اما در اوايل انقلاب از طرف جريان سنتي كاملا نفي شد. به تدريج يك جريان نوانديشي ديني دوره جديد كه سروش بنيانگذار آن بود، شكل گرفت و جريان اصلاحات بر آن تاكيد داشت.»

اين فعال اصلاح‌طلب ادامه داد: «در اوايل انقلاب بعضي وقت‌ها نقش جريان چپ ناديده گرفته شد. از همان روزهاي اول سر تمام مواضعي كه امروز مورد سوال است، دعوا بود. همه ما بدون استثنا با آقاي لاجوردي و نحوه اداره زندان از سوي او مخالف بوديم. البته يكي از دلايلش نيز اين بود كه همه ما تحت تاثير آقاي منتظري بوديم.»

علوي‌تبار حرف‌هايش را با بيان خاطره‌اي ادامه داد و گفت: «يك بار به يكي از دوستان ملي - مذهبي كه گلايه داشت ما را گرفتند و هيچ‌كس هيچ نگفت، گفتم آن شب كه شما را گرفته بودند آقاي بهزاد نبوي و سعيد حجاريان تا صبح در نخست وزيري دنبال آزادي شما بودند. مي‌خواهم بگويم در بازگويي تاريخ اوايل انقلاب بي‌انصافي‌هايي صورت مي‌گيرد.» او در ادامه به تعريف و طبقه‌بندي اپوزيسيون پرداخت و گفت: «يك جدول درست كنيد و دو سوال مطرح كنيد. با چه مخالفيد و بعد با چه روشي مي‌خواهيد مخالفت كنيد؟ سه موضوع مخالفت وجود دارد. مخالفت با پرسنل و كارگزاران سياسي، مخالفت با خط‌مشي‌ها و راهبردها و مخالفت با ساختار تصميم‌گيري. روش مخالفت نيز به دو نوع مسالمت‌آميز و خشونت‌آميز تقسيم مي‌شود. به اين ترتيب براي به پاسخ به اين سوال كه با چه نوع اپوزيسيوني مواجه هستيم، 6 انتخاب وجود دارد. اين نخستين اختلافي بود كه ميان اصلاح‌طلبان ايجاد و منجر به جريان‌بندي شد.» وي با تاكيد بر اتفاق نظر همه بر نفي خشونت، سوال «برانداز كيست؟» را طرح كرد و توضيح داد: «كسي كه دنبال تغيير سيستم با استفاده از روش خشونت‌آميز است. پس ما برانداز نيستيم. شريك خشن هم نيستيم.» علوي‌تبار با اشاره به انتخاب‌هاي باقي‌مانده، گفت: «نخستين اختلاف و جناح‌بندي اين بود كه برخي اصلاح‌طلبان براي حفظ قدرت آمده‌اند. يك گروه هم براي اصلاح آمده‌اند.»

لوازم اصلاح ساختاري

اين فعال سياسي اصلاح‌طلب افزود: «برخي از بيان اين حرف ناراحت مي‌شوند اما واقعيت است، تكليف‌خودتان را مشخص كنيد. اگر براي اصلاح ساختار آمده‌ايد، لوازمي دارد. بايد مشخص باشد كه رقباي درون حكومتي هستيم؟ اصلاح‌طلبان اعتدالي هستيم يا طرفداران اصلاحات بنيادين؟ آنها كه رقباي درون حاكميتي هستند آمده‌اند تا افراد را تغيير دهند. آنها كه مي‌خواهند راهبردها و خط‌مشي‌ها را عوض كنند اصلاح‌طلبان اعتدالي هستند. يك عده هم طرفدار تغيير بنيادين هستند و آمده‌اند تا ساختار تصميم‌گيري را اصلاح كنند.» وي با اشاره به اينكه اختلاف بعدي در جريان‌بندي اصلاح‌طلبان به راهبردها مربوط مي‌شود، گفت: «خشونت و دخالت خارجي را كنار بگذاريد. يكي از شعارهاي محوري اصلاح‌طلبان همين بوده است. گذار مسالمت‌آميز متكي بر شهروندان ايراني به مردم‌سالاري. يعني اصلاح‌طلبان دخالت خارجي چه مسالمت‌آميز و چه خشونت‌آميز را نفي مي‌كنند. پس نمي‌خواهند از خشونت استفاده كنند و به دنبال انقلاب دموكراتيك يا كودتاي دموكراتيك نيستند.»

علوي‌تبار بهبودخواهي حكومتي و جنبش اجتماعي را دو راه باقي مانده دانست و گفت: «بهبودخواهي حكومتي يعني اينكه عده‌اي كه در حاكميت هستند، احساس كنند كشور با بحران مواجه شده و به بن‌بست رسيده است. پس بايد دموكراتيزاسيون بكنند تا كشور از اين بن‌بست خارج شود. راهبرد ديگر اين است كه فرودستان از بيرون حكومت در حالي كه در ميان تصميم‌گيرندگان استراتژيك نيستند، مي‌خواهند از طريق روش‌هاي مسالمت‌آميز دست به اصلاح بزنند. در اين وضعيت جنبش اجتماعي شكل مي‌دهند. يك جريان جمعي نسبتا سازمان‌يافته‌اي كه در كوتاه‌مدت به دنبال كسب قدرت نيست. مي‌خواهد نگرش، رفتار و ديدگاه‌ها را تغيير دهد.» به گفته وي، جنبش اجتماعي در گام اول به تغيير اعضاي جنبش احتياج دارد. در گام بعد است كه در اتنخابات شركت مي‌كنند و كانديدا معرفي مي‌كند چون از دل جنبش، سازمان و تشكيلات به وجود مي‌آيد.

راهبردهاي اصلاح‌طلبي

علوي‌تبار با طرح اين سوال كه كدام يك از دو راهبرد مورد اشاره با مزاج ما سازگار است، گفت: «شما نمي‌توانيد از بهبودخواهي حكومتي دفاع كنيد و دايما در دعوا با مسوولان كشور باشيد. آنجا بايد به دنبال سازش به معني دقيق كلمه، كوتاه آمدن، معامله كردن، چانه زدن و... كه محصولات بهبودخواهي حكومتي است باشيد. در جنبش اجتماعي اما دست و پاي شما آنقدر بسته نيست. در عوض تاثيرگذاري‌تان نيز كمتر مي‌شود.»

اين فعال سياسي اصلاح‌طلب با تاكيد بر اينكه تركيب اين دو راهبرد، بهترين شيوه است، گفت: «شما هم بهبودخواهي حكومتي داشته باشيد كه كار شما را تسهيل كند و هم جنبش اجتماعي داشته‌باشيد كه فشار ايجاد كنيد تا متوقف نشود و امكان چانه‌زني و معامله كردن ايجاد كند.» وي افزود: بر روي سازش تاكيد ويژه دارم زيرا براي گذار به مردم سالاري بايد دعوا را كنار بگذاريم. خيلي خوب است كه ما وارد معامله‌اي شويم كه قوه قضاييه از دعواي سياسي كنار بكشد. ممكن است در اين راه خيلي امتيازات بدهيم اما ارزش دارد كه قوه قضاييه سياسي نباشد و اين به نفع همه جناح‌ها است. مثلا در سياست خارجي نمي‌شود دعوا كرد. يك كشور نمي‌تواند به عنوان مثال در مورد سوريه مواضع متعدد داشته باشد. در مورد قدرت و مواضع موشكي نيز همين‌طور. در اين موارد سازش‌هايي لازم است كه جريان بهبودخواه حكومتي مي‌تواند انجام دهد. اما آنچه مي‌تواند قدرت چانه‌زني را افزايش دهد، جريان جنبش اجتماعي است.»

تكليف خودمان را مشخص كنيم

وي با تاكيد بر اينكه بايد تكليف خودمان را مشخص كرده اما همديگر را به رسميت بشناسيم، گفت: «اگر من دوست دارم آزاد صحبت كنم نمي‌توانم در دستگاه‌هاي حكومتي باشم، نمي‌توانم كانديداي مجلس باشم يا در دولت حضور يابم چون مي‌خواهم آزادتر و راحت‌تر صحبت كنم اما كساني هم كه در اين موقعيت‌ها قرار دارند را تحقير و مسخره نمي‌كنم. با هم كار كنيم نه كه تسليم هم باشيم اما ارتباط متقابل داشته باشيم و گفت‌وگو كنيم. اين تاثيرگيري متقابل از يكديگر است.» علوي‌تبار تلاش براي حضور در هر دو گروه را يكي ديگر از مشكلات اصلاح‌طلبان دانست و گفت: «حضور در قدرت و حكومت لذت‌بخش است اما به هر حال الزاماتي دارد. نمي‌توان هم آنجا بود و هم در بدنه اجتماعي. اين دو با هم سازگار نيست. هر كدام زبان خاص خود را دارد. اين حرفي است كه خاتمي دايما به ما مي‌گفت و ما درك نمي‌كرديم. خاتمي مي‌گفت من رييس‌جمهوري اين كشور هستم، اپوزيسين نيستم. مي‌گفتيم استعفا بده. انتخابات برگزار نكن. آن هم انتخاباتي كه شوراي نگهبان رد صلاحيت كرده است. اما خاتمي مي‌گفت من اپوزيسيون نيستم رييس‌جمهورم. ما فشار مي‌آورديم كه نقش اپوزيسيون را بازي كن.»

وي ادامه داد: «خاتمي مي‌گفت سر قتل‌هاي زنجيره‌اي نمي‌توانم مثل شما كه بيرون از دولت هستيد، رفتار كنم. اين مشكل در مجلس ششم هم وجود داشت. بخشي از دوستاني كه به مجلس ششم راه يافتند توجه نداشتند كه الان جنبش اجتماعي نيستيم و درون حاكميت هستيم. اين جايگاه منطق و زبان خاص خود را دارد.» وي با تاكيد بر اينكه تبعيت از كدام استراتژي و كجاي طيف قرار داشتن، جريان‌بندي درون جريان اصلاحات را مشخص مي‌كند، گفت: «ما در جنبش اصلاحات بحث چپ و راست براي‌مان جدي است. همچنين مساله برابري اجتماعي. ما برابري اجتماعي را مطلوب مي‌دانيم و مي‌خواهيم حكومت در ايجاد برابري اجتماعي نقش داشته باشد يا نه ؟ اين موضع چپ و راست را مشخص مي‌كند.»

به اعتقاد وي در مورد مفهوم حكومت اسلامي نيز بايد مجددا انديشيد. در واقع اين بحث‌هاي جدي است كه تركيب جريان اصلاح‌طلبي را شكل مي‌دهد. من فكر مي‌كنم شعارهاي اوليه اصلاح‌طلبان قابل‌دفاع است. اولويت توسعه سياسي، گذار مسالمت‌آميز به مردم‌سالاري با تكيه بر شهروند ايراني و استراتژي‌هاي همزمان بهبودخواهي حكومتي و جنبش اجتماعي محورهاي اصلي جريان اصلاحات در ايران است و مي‌شود بر اساس آن يك گفتمان اصلاح‌طلبي پساانقلابي داشت و از آن دفاع كرد اما بايد فراتر رفت و به مرحله پاليسي ميكينگ و خط‌مشي‌گذاري رفت.

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=92338

ش.د9603648