(روزنامه كيهان ـ 1396/03/31 ـ شماره 21653 ـ صفحه 8)
مسئله فلسطین در انقلاب اسلامي از همان سال 57 مطرح بوده و از آرمانهاي مسلم به شمار ميآمده. شايد اولین کسانی که بعد از انقلاب به ایران آمدند رهبران مبارزان فلسطین بودند؛ چهرههای شناخته شده سازمان آزادیبخش مثل عرفات، ابوجهاد، ابواياد و...، خیلی گرم در انقلاب اسلامی پذیرفته شدند.
در ابتداي نهضت هم، خود حضرت امام در سال 41 بحث فلسطین را مطرح کردند. باز حتی دورتر برویم، در دهه 20 فعالیتهای شهید نواب صفوی و آیتالله کاشانی هم هست. یعنی طی یک جریان ممتدی در تاریخ انقلاب اسلامی و در تاریخ مبارزات دینی ایران به آرمان فلسطین توجه شده است.
جدای از آن باز بعد از انقلاب چند نقطه عطف وجود داشته؛ از خود انتفاضه اول و انتفاضه دوم بگیرید تا آخریناش که همین جنگ 33 روزه بود. شروع انتفاضه اوّل در فلسطین یک پیوند جدی با انقلاب اسلامی دارد. در حجهایی که زمان امام(ره) برگزار میشد، یک راهپیمایی وحدت وجود داشت و یک راهپیمایی برائت. یک راهپیمایی در مدینه و یک راهپیمایی در مکّه. سال 66 که دیگر تصمیم گرفتند این قضیه را جمع کنند، ایران 400 الی500 نفر کشته داد و کلی زن و مرد آنجا شهید شدند. در بین تظاهرکنندگان چند فلسطینی بودند که به دست نیروهای عربستان شهید شدند. بعد وقتی که جنازه آنها در فلسطین تشییع شد، تشییع جنازهشان منجر به انتفاضه اول شد. یعنی برای اولین بار، یک مدل حضور انفجاریِ دینیِ مردمی در انقلاب فلسطین تجربه شد درحاليكه قبلاً گروههای چریکی عهدهدار مبارزه در فلسطین بودند. اين مدل انقلاب ايران را در فلسطين اسمش را گذاشتند انتفاضه، یعنی یک انقلاب انفجاری.
میخواهم بگویم انقلاب ایران و انقلاب فلسطین یک پیوندهای این طوری داشتهاند. از اوّلین گروههایی که کارهای جهادی اساسی را داخل فلسطین دومرتبه کلید زدند، همین جهاد اسلامی بود، که این حرکتها تحت تاثیر انقلاب اسلامی بودند.
آقای فتحی شقاقی یک دانشجوی پزشکی بود در مصر که به خاطر هواداری از اندیشههای امام خمینی به زندان میافتد. مدتی در زندانهای مصر حبس بوده و در آنجا مبانی ایدئولوژیکیاش را تقویت میکند. بعد میآید گروهی را تشکیل میدهد و خط مبارزه دینیِ اسلامیِ نابی در فلسطین شکل میگیرد. از آن طرف هم حزبالله لبنان را داریم که وضعیتش مشخص است و با اسرائیل درگیر ميشود و نسبت آن هم با اندیشههای امام(ره) مشخص است. در هر صورت دیرینه ما و به اصطلاح سابقه فعالیتهای ما در عرصه فلسطین مشخص است.
در هر کدام از این نقطه عطفها، یک فضایی در ایران به وجود آمده. مثلاً در انتفاضه اول يا دوم يا جنگ 33 روزه یک شور و هیجان و یک التهابی به وجود ميآيد و بعد از مدتي سرد ميشود.
و باز از صفر شروع میکنیم، و چون میخواهیم هیجان خودمان را اقناع کنیم، میآییم دست به یک سری کارهایی میزنیم که باز اگر بخواهد تجربه دفعات پیش تکرار شود، دوباره افول خواهد کرد. پس نکته اول این است که بدانیم که از صفر نمیخواهیم شروع کنیم. باید بدانیم که اولین کار و ابتداییترین کاری که باید انجام دهیم، این است که یک آسیبشناسی از فضای 20 یا30 سال گذشته داشته باشیم.
ما در حوزه فلسطین باید بفهمیم که فضای جنگ چه نوع فضایی است.
این حوزه اتفاقاً حوزهای است که همه میتوانند در آن کار کنند. یکی از خرابکاریهای استراتژیکی که ما داشتیم، این بوده که چون به تکلیف همیشگيمان عمل نمیکنیم و یک سری کارهایی را که باید در طی زمان انجام دهیم، انجام نمیدهیم، میخواهیم دوپینگی عمل کنیم و دوپینگ جواب نمیدهد. و اگر دو سه بار هم دوپینگ برای کسی جواب بدهد بعد از آن، بُنیه شما را آنقدر ضعیف میکند که یک نيروي ضعيف هم شما را شکست خواهد داد. کار فرهنگی اینگونه است که شما باید در طی زمان کارهایش را انجام بدهید؛ که وقتی که مثلاً قضیه غزه پیش میآید، تمام انرژیهایی که در جهان اسلام وجود دارد بداند چگونه بايد بیاید در صحنه و تاثیرگذار باشد.
ما میآییم مدلی را طراحی میکنیم که 99 درصد مردم نمیتوانند آن را انجام دهند. مثلاً میرویم فرودگاه، میگوییم ما میخواهیم اعزام شویم به غزّه!
این چه الگو دادنی است؟! راهکارهایی ارائه نمیدهیم که اکثریت مردم بتوانند به همان میزانی که احساساتشان جریحه دار شده، وارد میدان شوند. میآییم حالتهای «حدی» را مطرح میکنیم. به این ترتیب کلی از انرژیها هرز میرود؛ یا مأیوس میشوند از اینکه بتوانندکاری بکنند. اگر این حرکت یک حرکت مثلاً سمبلیک است و قرار است ما یک استفاده «تبلیغاتی» از آن کنیم، خب پس راهکارهایش کجاست؟! ابزارهایش کجاست؟! محملهایش کجایند؟! بعد شما میبینید که هزاران نفر/ساعت کار صورت میگیرد، کلی هزینه داده میشود، یک هفته مثلاً در فرودگاه میخوابند، چقدر نتیجهگیری میشود؟! درصورتیکه طرف مقابل بخاطر اینکه سیستم تبلیغاتی و رسانهای خاص خودش را دارد، یک دهم این هزینه میکند و ده برابرش نتیجه میگیرد!
اطلاعات ما راجع به جهان اسلام به شدت پایین است. اطلاعات ما راجع به محتوا خیلی کم است. اطلاعات تاریخی که اصلاً نداریم. سرزمینهای1967 چی بوده؟ 1948چی بوده؟ جنگ 6 روزه چه بود؟ جنگ رمضان چه بود؟
اگر به بنده بگویند پنج دقیقه راجع به حزبالله یا حماس یا جهاد اسلامی حرف بزن، دقیقه سوم حرف کم میآورم!
مثلاً همین بحثی که اخیراً مطرح شد که اینها سنّیاند، که بماند، وهابیاند که بماند، ناصبی اند! درحالیکه طراح همین موشکهای گردانهای عزالدین قسام کسی به نام «محمد نضال فرحات» است و وصیتنامهاش در سایت حماس هم هست. در وصیتنامهاش که ده بند است، در بند دهم نوشته «اکنون زمان، زمانه مهدی(عج) است و من از امروز تا لحظه ظهور با او بیعت میکنم.»
آقای فتحی شقاقی کلی جمله راجع به امام حسین(ع) دارد. شعرای برجسته فلسطینی مثل «سميح القاسم» و «معين بسيسو» و... راجع به اباعبدالله(ع) شعر دارند. یعنی ماجرایی را که شما میتوانستید با کمترین هزینه طی زمان جا بیندازید، به خاطر خلائی که ایجاد کردید، مشکل ساز شد.
با دو سه جمله وبلاگی موجی دروغین درست میشود که یکی از فرماندهان حماس گفته: «همانطورکه یزید بر حسین پیروز شد ما هم بر اسرائیل پیروز خواهیم شد!» عدهای انجمن حجتیهای هم نشستهاند که به اشاره ارباب هاي انگليسي شان به اين دروغها ضریب بدهند. کوچکترین و ابتداییترین کارهایی را که میتوانستیم در قضیه فلسطین انجام بدهیم، انجام ندادهایم. باید عناصر و آثار و مراکز بیداری اسلامی در کشورهای مختلف را بشناسیم. هر حرکتی در جهت پر کردن این گسلها باشد مفید است و تا نتوانیم این گسلهاي عميق بين مراكز و عناصر بيداري را در جهان اسلام پر کنیم، مطمئن باشید اتفاقي نخواهد افتاد.
امام خمینی استراتژیاش درباره صهیونیسم چه بود؟ میگفت هر کسی یک سطل آب بریزد. شما باید این استراتژی را منتقل کنید. باید به اين راهبرد برسید که ما میخواهیم یک کاری کنیم که هر مسلمانی در هفته نیم ساعت برای فلسطین وقت بگذارد و هزار راهکار داشته باشد. هرکس، هر تواني که دارد. از يك بچه پنج ساله، شما باید طرح برايش داشته باشید، كه مثلاً بيا براي غزه نقاشي بكش تا وزیر ارشادش، تا کارگردان سینما و ... .
همین استراتژی سطل آب. امام(ره) خیلی جمله استراتژیک و حکیمانهای گفته اند؛ با همین یک جمله، هم دشمن را تحقیر کرده اند، همروش داده اند، هم مزیت نسبی مسلمانها را یادآوری کردهاند و قدرت مسلمین را نشان دادهاند.
مثلاً من یک معلم دبستان هستم در سودان، چه کار میتوانم برای حمایت از غزه بکنم؟ باید برای او هم طرح داشته باشید. مثلاً تو برو برای بچههای کلاست مسابقه نقاشی غزه برگزار کن؛ تو هم در مالزی این کار را بکن، تو هم در فیلیپین، تو هم در کانادا. نتیجهاش را هم بیاورید در این سایت. این مثلاً یک موج است، ولی همه باید شریک بشوند. کارهای کوچک و عملي و هدفمند و مستمر تعریف بشود.
هر کس در دانشگاه، هر جا هست، باید به تناسب کار خودش، کار بکند. ما نباید مبارزه با اسرائیل را از زندگي عادي جدا كنيم.
مثلاً دانشجوهای فنی بروند توی خط این که خط تولید موشکهای دستساز طراحي کنند، که اگر اینها میخواهند جلوی قاچاق سلاح به غزه را بگیرند، ما مثلاً به یک تکنولوژی نظامی پرتابل برای گروههای پارتیزانی چریکی برسیم. از بچههای برق و و الکترونیک هم بیایند در حوزه جنگ الکترونیک کار کنند. جواب میدهد این کارها. چند تا بچههای شيمي و متالورژی هم بیایند بگویند آقا ما میخواهیم یک چیزی بسازیم که حتی اگر شصت سال دیگر هم محاصره غزه طول بکشد، اینها با مثلاً پودر رختشویی هم بتوانند موشک درست کنند!
شمایی که میگویی «نستله» اسرائیلی است، خب دانشجوهای صنایع غذایی، بیایند بگویند ما یک چیزی میسازیم که همه خواص آن را داشته باشد. اسرائيلي هم نباشد. آقا ما انرژی هستهای را ساختیم، این را چطور نمیتوانیم بسازیم؟! خب اینها مسخره است دیگر! حتی موبایلش. این هم موضوع خوبی است. خودکفایی از صنایعی که به صهیونیسم وابستهاند. همین را جشنواره کنید. فراخوان بدهید، به بحث بگذارید. هر کس در رشته خودش پیشنهاد کند. بنده رشتهام شیمی است، میروم یک چیزی اختراع میکنم که مثلاً بمب فسفری را خنثی کند. یا مثلاً یک دفعه اعلام بشود دویست پایاننامه دانشجویی در دانشکدههای فنی و پزشكي و علوم انساني ایران براي پاسخگویی به نیازهای واقعی بحران غزه دارد انجام میشود یا عناوینش تصویب شده. خود اینها الگو میدهد. خبرش بلافاصله گسترش پیدا میکند. اینها جنبش نرمافزاری هم هست. جنبش نرمافزاری كه فقط حرف هاي صد من يك غاز و قلمبه سلمبه راجع به سنت و مدرنيته نيست!
از اینها گرفته تا اینکه برای دانشجوی زبان اسپانیولی هم طرح داشته باشیم که تو هم این کارها را میتوانی بکنی: یک وبلاگ اسپانیولی اینطوری بساز، اینها را بگذار داخلش، برو توی این وبلاگهای اسپانیولی کامنت بگذار و ...؛ ولی متأسفانه همه میخواهند یک کار خیلی غولآسا و عظیمی بکنند که هیچکس آن کار را هم نمیکند! یک کاری میخواهیم بکنیم که کارستان باشد. در حالي كه کار کارستان همین است، هر کس یک سطل آب بریزد.
به جای این که از بالا یک حرکتی بیاید، همه را سازماندهی کند، یک حرکت از پایین به بالا باید شکل بگیرد. هر کس بر مبنای مزیّت نسبی که دارد، و امکاناتی که در اختیارش هست، یک کاری را شروع کند.
«فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره»؛ ترازوی زندگی انقلابی، ترازوی دیجیتال است. جالب اینجاست که ما همهمان آدمهای باسکولایم! کمتر از باسکول، اصلاً در مراممان نیست. باید مثلاً یک کاری انجام بدهیم که ده تُن وزنش باشد. مثقالی حاضر نیستیم. نگاه قرآنی، نگاه مثقالی است. شما مثقالی کار کنید، خلوص هم داشته باشید، این جواب میدهد. ما میگوییم: حالا من بروم توی یک وبلاگ کامنت بگذارم؟ یعنی چی! که چه بشود!
ما میخواهیم برای خدا کار کنیم، ولی به روشهای مهندسی! با محاسبات مادی و عادی. ما میگوییم: جهاد! خب جهاد، اصلِ اولش ایمان به غیب است. ما میگوییم یک کاری باشد که از بای بسمالله تا نون پایان، همهاش را ما محاسبه کرده باشیم. این که شد تفکر مادی! پس ایمان کجاست؟ توکل کجاست؟ اخلاص جایگاهش کجاست؟ اگر آرمانهایمان از آن جنس است، روشهایمان هم باید آن جنسی باشد. روشها کاملاً پروژهای شده، کاملاً مهندسی. محاسبه میکنیم که اگر این کار را کنیم، آن اتفاق خواهد افتاد. جالب اینکه محاسباتمان هم، باز جواب نمیدهد!
شما دانشجویان و دانشگاهیان باید یقه وزارت خارجه را بگیرید. از اینها اطلاعات بگیرید. در فلسطین چه خبر است؟! اسرائیل چه نیت شومی در سر دارد؟! در ترکیه چه میگذرد؟! اوضاع سوریه چیست؟! پادشاه اردن چه میکند؟! ملک عبدالله چه میکند؟! قطر چه کاره است؟! تحولات مصر به کدام سو میرود؟!
بعضی موقعها شاید شما بتوانید یک لیستی فراهم کنید از مثلاً روشنفکرها و رسانههایی که در کشورهای مختلف اسلامی در ماجرای غزه عملكرد خوبی داشتهاند. بروید از کل اینها تجلیل کنید. اینها خودش فضاسازی میکند. در لبنان، این آقای «طلال سلمان»، یک نفره ایستاده و در مقابل همه رسانههای مشهور جهان عرب شمشیر میزند. یکی این و یکی «فهمی هویدی» که مواضع نزدیک به حماس و حزبالله دارد. یک «دستتان درد نکند» به اینها بگویید. به آقای طلال سلمان بگویید ما مثلاً یک بزرگداشت «هفته طلال سلمان» در دانشگاهمان برگزار کردیم؛ چندتا از مقالههایت را به مردم دادیم، عکست را زدیم همه دیدند. اما حتی نمیگویم دعوتش کنید كه نکند خدای نکرده برايمان خرج داشته باشد!
تا جایی که میتوانید خودتان کار کنید. تا جایی هم که میتوانید خط بدهید تا تشکلهای همتراز شما کار کنند.اگر در توان شما نیست، مطالبه کنید. از هنرمندها، از رسانه ملی، از مدیران فرهنگی. مطالبه جدی کنید. چرا بیست سال است در جمهوری اسلامی فیلم راجع به فلسطین ساخته نشده؟! کارهایی که بدنه فرهنگي دولت کرده چه بوده؟ وزارت ارشاد چه کار میکند؟ سازمان فرهنگ و ارتباطات چه میکند؟ آقای مسئول! چکار کردی برای مسئله فلسطین؟!
http://kayhan.ir/fa/news/106848
ش.د9603512