(روزنامه اطلاعات ـ 1396/10/07 ـ شماره 26901 ـ صفحه 12)
** در ابتدا قبل از هر چیزی مجددا از تریبون دیپلماسی ایرانی استفاده کرده و اعلام می کنیم که این اقدام و تصمیم ترامپ از طرف ملت فلسطین و از طرف جنبش حماس به شدت نکوهیده و محکوم است؛ قطعا اثرات سوء و منفی جانبداری کاخ سفید از رژیم صهیونیستی نتیجه و جریان ساز چنین اقداماتی است. اما اگر بخواهیم در مورد مجموعه شرایطی که منجر به این تصمیم ترامپ شد سخن بگوییم، باید گفت که این تصمیم نتیجه مجموعه ای از هر دو حالتی است که شما به آن اشاره داشتید و می توان آن را در چند فاکتور و پارامتر ذکر کرد؛ قبل از ذکر این پارامترها باید گفت که این تصمیم ترامپ قطعا اقدامی یک شبه و آنی نبوده است. طبق اطلاعات و شواهدی که در دست داریم این تصمیم بر اثر توافقی است که ترامپ برای نابودی آرمان فلسطین با مکاری برخی صورت داده است. به طور حتم این مساله در شرایط کنونی تنشها و خطرات فراوانی را برای ملت مقاوم فلسطین ایجاد کرده است، چرا که قطعا در سایه آن واشنگتن به دنبال حفظ اسرائیل است و اگر بخواهیم به دقت گفته باشیم این تصمیم از زمان مبارزات انتخاباتی آمریکا در سال 2016 جزء وعدههای انتخاباتی ترامپ بود که این مساله به عنوان فاکتور و عامل اول در اتخاذ چنین تصمیمی بود.
فاکتور دوم به ماهیت و ذات شخصیت ترامپ برمی گردد که شخصیتی خشن و ذاتی خصمانه را در مقابل کشورهای اسلامی و به خصوص ملت مقاوم فلسطین دارد و اتخاذ این تصمیم از جانب او، آن هم پس از عدم پرداخت و عملی نشدن این مساله از سوی سه رئیس جمهوری پیشین ایالات متحده در طول بیش از دو دهه نشانگر این است که اکنون فلسطین وارد مرحله تازه ای شده است. اما مساله مهم دیگری که باید به آن توجه کرد این است که این مرحله نوین به خواست و تمایل ملت فلسطین شکل نگرفته، بلکه ورود ناخواسته به این دوره از سوی ایالات متحده آمریکا بر ملت فلسطین تحمیل شده است و اگر بخواهیم نامی را برای این مرحله انتخاب کنیم، باید آن را مرحله برخورد و تقابل بنامیم، چرا که ترامپ اکنون اصل درگیری و تقابل را بر اصل همزیستی ارجح دانسته است چون او هیچ اعتقادی به همزیستی ندارد و حتی به مراتب از بوش پسر هم تندتر برخورد میکند و در این راستا طرز تفکر او بسیار خطرناک تر از بوشی بود که همواره اعلام می کرد "هرکه با ما نیست برماست." این مساله اوهام و خیالپردازی یا طرز تلقی ما نیست، بلکه واقعیتهایی است که از زمان روی کار آمدن ترامپ شکل گرفته است و این تنها نظر و عقیده ما نیست بلکه حتی نزدیک ترین هم پیمانان آمریکا نیز به این مساله معترفند، به گونه ای که حتی اروپاییها که از نظر جغرافیایی و مواضع به آمریکا نزدیک هستند، به محض روی کار آمدن ترامپ جلسه ای با حضور سران اروپایی در خصوص بررسی تبعات به قدرت رسیدن او (ترامپ) را بر صحنه بین الملل برگزار کردند. به موازات این نکته اگر سلسله حوادثی که از زمان روی کار آمدن ترامپ از آغاز سال 2017 تاکنون را بررسی کنیم، شاهدیم که درگیریها و تنشهای بسیاری در خاورمیانه شکل گرفت و مساله سوریه، عراق، یمن و اختلافات کشورهای عربی منطقه خلیج فارس، نمونههایی از این مساله است و همه این تنشها در زمان روی کار آمدن ترامپ، هم پررنگ تر شد و هم پیچیده تر؛ بنابراین می توان گفت ترامپ خطری نه تنها برای ملت فلسطین و منطقه خاورمیانه که خطری برای امنیت کل جهان است.
مساله سوم که حائز اهمیت است اینکه دولت آمریکا عملا با این اقدام ترامپ رسما اعلام کرد که جانب دار رژیم صهیونیستی است و در سایه این مساله دیگر نمی توان گفت که آمریکا به عنوان میانجی گر و طرف سوم مذاکرات فلسطین و اسرائیل در آینده مطرح است، بلکه باید گفت که آمریکا اکنون دشمن ملت فلسطین است، هر چند که قبلا هم چنین بوده است اما اکنون دیگر شکی در آن وجود ندارد. لذا مجموعه این شرایط دست به دست هم داد تا بستر برای چنین اقدام و تصمیمی از جانب ترامپ فراهم شود.در فضای بعد از اتخاذ تصمیمی ترامپ یک فرصت حقیقی و طلایی به وجود آمده که طرف فلسطینی در روند سازش خروج و عقب نشینی خود را از این رویه اعلام کند و شرافت مندانه در مقابل این فرایند ننگین مقابله کند و هیچ کس هم نمی تواند طرف فلسطینی را محکوم کند، چرا که چنین شرایطی را ترامپ و دولت آمریکا بر طرف فلسطینی تحمیل کرده است.
* در راستای گفتههای شما در خصوص مطرح بودن نقش میانجیگر و طرف ثالث برای ایالات متحده آمریکا در روند صلح فلسطین که در زمان اوباما با طرح "دو دولت" بسیار پررنگ تر شد، اما در سایه اقدام 6 دسامبر ترامپ می توان ادعا داشت که مساله طرح دو دولت دیگر کارایی خود را از دست داده است، چرا که چنانی که شما گفتید آمریکا دیگر یک میانجی گر برای مساله فلسطین نیست؟
** آن چه شما در سوالتان به آن اشاره کردید مساله مذاکرات و طرح دو دولت نهایتا به سازش ختم می شود. ابتدا باید گفت که تفاوت چندانی میان دولتها و احزاب دموکرات و جمهوریخواه در خصوص حمایت از اسرائیل وجود ندارد، چرا که پشتیبانی از صهیونیستها یک اصل اساسی سیاست خارجی دولتهای آمریکا است، اما علیرغم این اشتراک نظر در میان احزاب باید گفت که تندخویی و ذات تخاصم ترامپ بر تنش در شرایط کنونی فلسطین افزوده است، چرا که ترامپ سعی دارد به طریقی زشت و متخاصمانه به مساله فلسطین پایان دهد. در این راستا زمانی که از فرایند سازش صحبت می کنیم باید گفت که چند سال از طرح این مساله می گذرد، این مساله بیش از 25 سال پیش مطرح شده است، در طول این سالها سازش چه دستاوردی برای ملت مقاوم فلسطین داشت؟ بگذارید برای مثال از کرانه باختری رود اردن بگویم؛ آیا می دانید که در همین کرانه باختری بیش از 600 ایست بازرسی در جای جای آن وجود دارد و کرانه باختری را تکه تکه کرده است؟ آیا می دانید در طول این 25 سال که از طرح سازش می گذرد هزاران شهرک صهیونیست نشین در این منطقه ساخته شده است؟ با این تصمیم ترامپ، صهیونیستها به قدری گستاخ شدهاند که حتی طرحهایی که قرار بود در سرزمینهای اشغالی اجرا نشود، اکنون در صدد اجرای آنها بر آمده اند و قرار است 1400 واحد مسکونی دیگر را برای صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی احداث کنند. مضافا این که در شب اعلام همین تصمیم از جانب ترامپ شهرک نشینهای صهیونیست با اجازه پلیس اسرائیل وارد قدس شده و دست به تخریب زدند؛ در این راستا اگر بخواهیم به بخش دیگر فلسطین یعنی نوار غزه اشاره کنیم می بینید که شرایط سختی هم برای مردم فلسطین در این منطقه هم در طول تمام این سالها وجود داشته است.
من معتقدم در فضای بعد از اتخاذ تصمیم ترامپ یک فرصت حقیقی و طلایی به وجود آمده که طرف فلسطینی در روند سازش خروج و عقب نشینی خود را از این رویه اعلام کند و شرافت مندانه در مقابل این فرایند ننگین مقابله کند و هیچ کس هم نمی تواند طرف فلسطینی را محکوم کند، چرا که چنین شرایطی را ترامپ و دولت آمریکا بر طرف فلسطینی تحمیل کرده و اکنون کاخ سفید و ترامپ است که حکم اعدام و پایان حیات سازش را با اعلام این تصمیم بیان کرد و می توان گفت که اکنون امریکا تیر خلاص را به روند سازش زد.
* در سایه توافق اسلو در 1993 که بخش شرقی بیت المقدس را از اراضی اشغالی فلسطینیان میداند و ساخت و سازهای اسرائیل در این مناطق را غیرقانونی می شمارد، در سایه تصمیم ترامپ که ناقض این توافقنامه است، سرنوشت قدس شرقی و کل بیت القدس چه خواهد شد و سازمان ملل در این باره می تواند چه اقدامی انجام دهد؟
** چنان که گفتم باز هم تاکید می کنم که قطعا آمریکا دیگر نقش میانجی را در مساله فلسطین با نقش آفرینی در مذاکراتی مانند اسلو ندارد و قطعا در راستای این تصمیم ترامپ اتفاقات مهمی شکل گرفته و خواهد گرفت، لذا نمی توان به خوانندگان شما و یا جامعه اسلام گفت که این اتفاق چندان مهمی نیست و قطعا ترامپ اکنون حتی اگر ادعای پیگیری صلح و سازش در فلسطین را داشته باشد، دیگر به حرفهای او نمی توان اعتماد کرد، چرا که به صورت واضح و آشکار به پشتیبانی از اسرائیل و نتانیاهو پرداخته و از ساده اندیشی است که ادعا کنیم آمریکا پیگیر سازش و صلح در فلسطین است، بلکه اکنون آمریکا در سایه اقدامت ترامپ نقاب خود را برداشته و چهره حقیقی و خصمانهاش را علیه ملت فلسطین نشان داده است.
امروز ملت فلسطین سرفراز در مقابل تمام تهدیدات اسرائیل و آمریکا ایستاده است. سخن آخر این که دولت آمریکا و شخص ترامپ با این اقدام سیلی محکمی به دوستان و هم پیمانان خود زد. لذا برخی باید در خصوص ایجاد رابطه با اسرائیل و عادی سازی روابط با صهیونیستها به صورت جدی در مواضع خود بازنگری کنند، چون که این اقدام ترامپ به مثابه فرو کردن خنجری در پشت مردم و ملت مقاوم فلسطین بود. بنابراین انتطار داریم کشورهایی که بنای عادی سازی روابط خود را با اسرائیل دارند در تصمیم خود بازنگری جدی داشته باشند و توصیه ما به تمام عزیزانی که سودای عادی سازی روابط خود با اسرائیل را دارند این است که از این روابط جدا خودداری کنند چرا که چیزی چز تنش و درگیری برای این کشورها از دل این روابط حاصل نمی شود. در نهایت باید گفت که ملت فلسطین اکنون به صورت یک دست و یکپارچه تصمیم به آزادسازی کل فلسطین دارد و مساله آزادسازی قدس به عنوان یکی از نمادهای آرمان فلسطین که نمادی از جامعه مسلمان و مسیحی در فلسطین و شرق است اکنون در سایه تصمیم ترامپ جدی تر از گذشته پیگیری خواهد شد. بنابراین تمام فلسطینیها بار دیگر به این آرمان با جدیت و عزمی راسخ تر اعتقاد دارند و امروز تنها فلسطینیان در قدس نیستند که به فکر مبارزه با رژیم اشغالگر هستند بلکه حیفا و رام الله و تمامی مناطق فلسطین نیز به شورش، اعتراض و مقاومت در مقابل اشغال پرداخته است.
ش.د9604364