تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۹  ، 
شناسه خبر : ۳۰۹۳۲۹
بهار روند پيش‌روي دو جناح سياسي كشور را بررسي مي‌كند

(روزنامه بهار – 1396/05/04 – شماره 238 – صفحه 1)

از همان روزهای انتخابات96 می‌شد حدس زد که جریان اصولگرا در پایان کارزار انتخابات به چند دستگی قابل ملاحظه‌ای خواهد رسید. تفاوتی هم نداشت که پیروز آن انتخابات می‌بود یا شکست را تجربه می‌کرد. در هر دو حال ما به چنین روزی می‌رسیدیم که شاهد زلزله‌ای بزرگ در جریان اصولگرا باشیم. آنان که با کمی دقت بیشتر فعالیت‌های سیاسیون اصولگرا کمی فراتر از لبخندها و تعارفات ظاهری می‌نگریستند به سادگی فهمیده بودند که این انصراف‌های اجباری و لبخندهای از سر تکلیف در نهایت جای خودش را به اعتراضاتی خواهد داد که گسل‌های موجود در این جریان سیاسی را فعال خواهد کرد.

همان روز که محمدباقر قالیباف یک دفعه در هنگام سفری انتخاباتی و پس از فراغت از یک سخنرانی انتخاباتی به یکباره دست به قلم شد و مشخص نشد بر اساس چه اتفاقی بیانیه انصراف نوشت تا آن زمان که مصطفی میرسلیم در یکی دو نوبت به دو رقیب اصولگرایش در انتخابات کنایه هایی را روانه کرد و پس از یکی دو بار تکرار آن، ظاهرا با یک دستور تشکیلاتی به سکوت فراخوانده شد این روزها قابل رویت بود که شهردار تهران به بهانه مفهومی به نام «نواصولگرایی» بیانیه‌ای صادر کرده و ضمن گلایه از همراهانش جوانان اصولگرا را در برابر بزرگان این جریان سیاسی «آتش به اختیار» بداند و یا آن دیگری هم در برابر چنین تحرکاتی به یکباره دلواپس تخلفات قالیباف در شهرداری تهران شود.

تخلفات و مفاسدی که در روزهای تبلیغات انتخابات96 هم از آن‌ها مطلع بود اما‌ترجیح داد تا سکوت که «دشمن» سوءاستفاده نکند! در این میان ابراهیم رئیسی هم با نزدیک‌تر شدن بیش از پیش به تندروهای جریان اصولگرا در تلاش است خود را در جایگاه رهبری این جریان سیاسی قرار داده و از راه نرسیده به جایگاهی مهم در این جریان سیاسی دست یابد. همانطور که قابل حدس است اصولگرایان اصیل و معتدل هم تنها نظاره گر جنگ قدرت تازه به دوران رسیده‌ها هستند. برخی از تحلیل‌گران عرصه سیاست بر این اعتقادند که زلزله به وجود آمده در جریان اصولگرایی سبب آن خواهد شد که در نهایت شاهد آن باشیم که این جریان با پوست‌اندازی بروز و ظهوری متفاوت را در سپهر سیاسی کشور تجربه کرده و به موفقیت هایی دست یابد اما به نظر می‌آید که اثر این زلزله سیاسی نه تقویت جریان اصولگرا بلکه به خط پایان رسیدن آن باشد.

در سوی مقابل اصلاح طلبانی هستند که با همه محدودیت‌های ایجاد شده از سوی ساختار سیاسی در دوره‌های مختلف انتخابات همواره رای اکثریت را داشته‌اند و با هر چهره شناخته شده و ناشناخته‌ای که به میدان می‌آیند به واسطه محبوبیت بزرگان این جریان سیاسی در بین مردم به موفقیت‌های قابل قبولی دست می‌یابند. اصلاح طلبان از انتخابات92 به این طرف به دلیل همان محدودیت‌های به جای مانده از وقایع پس از انتخابات88 و برخی دلایل دیگر‌ترجیح دادند با جریانی سوم که همان نیروهای معتدل نزدیک به مرحوم آیت‌الله هاشمی بودند ائتلافی از میانه روها را تشکیل داده و به موفقیت‌های قابل ذکری در چند دوره اخیر انتخابات دست یافتند.

حالا و پس از یک پیروزی بزرگ در انتخابات96 شاهد آن هستیم که در بین حامیان اصلاح طلب روحانی هم نشانه هایی از اختلاف دیده می‌شود که در صورت جدی نگرفتن می‌تواند منجر به شکاف و تکرار تجارب تلخ گذشته شود. اختلافات بین فعالان سیاسی نزدیک به کارگزاران و سایر اصلاح طلبان، ایرادگیری‌های به جا و نابه‌جای برخی نیروهای خاص در این جریان سیاسی نسبت به شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح طلبان، غرولند کردن‌های گاه و بیگاه درباره هر تصمیمی که به واسطه تصمیم اکثریت اتخاذ می‌شود (مانند انتخاب شهردار) ، برخی نشانه هایی که حاکی از سهم خواهی برخی در چینش کابینه دوازدهم است و...

همه و همه نشانگر آن است كه ظاهرا اختلافات به وجود آمده در بين اصلاح‌طلبان جدي تر از گدشته شده است و اگر فكري عاجل از سوي برزگان اين جريان سياسي نشود بايد دز آينده‌اي نه چندان دور به فكر شكاف‌هايي عميق در اين جريان هم باشيم

به نظر مي‌رسد كه شايد بتوان گفت كه مهمترين راه براي عبور از اين شكاف و اختلافات كه گه كاه سبب بي‌ وجهي به خواسته‌ها و دغدغه‌هاي مردم هم مي‌شود گذر از دو گانه اصلاح‌طلب – اصولگرا است تا آن هنگام كه فعالان سياسي كشور به اين نكته مهم نرسند كه اين دو گانه در اين سالها ديگر كاركرد خود را مطلقا از دست داده است و درگير اين جناح‌بنديهاي سياسي باشند نمي‌توان اميدي به حل و فصل اختلافات و درگيري‌هاي سياسي داشت. واقعيت آن است كه فعالان سپهر سياسي كشور به طور ناخود آگاه و بدون هيچ طراحي قبلي پس از انتخابات 88 به مرور به سمت نوعي همگرايي حركت كرده و جريان‌هاي ميانه رو كشور يكديگر را يافته و در كنار هم تعريف شدند.

خطر تندروي و افراط هميشه در كمين است و اگر قادر باشد بار ديگر به همان دو گانه سنتي اصولگرا – اصلاح‌طلب باز گرديم و فصل مشترك ميانه روي را به دليل بروز برخي اختلافات واقعي و بعضي اختلافات ناشي از منيت‌هاي شخصي به كناري نهيم بايد شاهد حضور مجدد افرادي باشيم كه كشور را به پرتگاه خواهند برد. مرور هر چند وقت يكبار دلايل به وجود آمدن پديده‌اي مانند احمدي‌نژاد و آن چه او با كشور كرد مي‌تواند كمك بسياري به برخي از فعالان سياسي كند تا در هنگام ظفر از شادماني بسيار قواعد بازي را بر هم نريخته و باعث بازگشت تندروي و افراط نشوند.

ش.د9602225