(روزنامه شرق - 1396/06/06 - شماره 2948 - صفحه 19)
خيلي جدي روي اين مسئله {جوانگرايي} در کشورهاي مختلف دنيا تأکيد نميشود و مشاهده ميکنيم سياستمداران ٨٠ساله براي رياستجمهوري کانديدا ميشوند يا مقام و مناصب خيلي بالايي را در اختيار دارند. از آن طرف يک روندي براي جوانگرايي ميبينيم که رئيسجمهور بعضي از کشورهاي اروپايي در دهه چهارم زندگيشان ميآيند و در اين مقام و جايگاه قرار ميگيرند، بنابراين هر دو اين روندها وجود دارد و به نظرم به اين شکل نميشود چارچوبي را تعريف کرد که حتما بايد افراد در سن خاصي از عرصه کنار بروند.
قطعا افرادي که تجربيات و موفقيتهايي در حوزه کاريشان دارند و بر حوزه کاري خود مسلط هستند، باعث ميشود مديران عالي فکر کنند اين افراد با وجود سن بالا و سالمندي توان مديريت آن بخش را دارند و تجربه ميتواند خيلي از خلأها و کنديهاي ناشي از بالابودن سن را جبران کند. ضمن آنکه ما در خيلي از موارد شاهد بوديم که واقعا کندي وجود نداشت، يعني افراد با وجود سن بالا، خيلي سرعت خوبي در کار داشتند. در واقع تجربه آن خلأها را ميپوشاند و امکان خطاکردن را کم ميکند. اين يک واقعيت است. البته فرد جوان نيز نقاط قوتي دارد که مهمترينش بحث خلاقيت، نوآوري و جسارت است.
در خيلي از کشورهاي دنيا، وزير سايه دارند، يعني اگر فرد جواني در چرخش سريع سياسي بر مسند وزارتخانه قرار ميگيرد، وزير سايه يا قائممقام وزير ثابت باقي ميماند که تمام تکانههاي تغيير و تحولات به داخل آن مجموعه اداري يا وزارتخانه منتقل نشود. اين مهم است و ميتواند راهکاري باشد براي اينکه افرادي که وزير و ويترين کار هستند، به راحتي جابهجا شوند اما به اين شرط که در کنارشان افراد باتجربهاي به عنوان قائممقام حاضر باشند و آن افراد تجربه دوران بلندمدت مديريت خود را بتوانند به جوانان منتقل کنند.
به نظرم يک بخش مهم مسئله در احساس شرايط بحراني است. اينکه افراد جرئت نميکنند کار را به جوانترها بسپارند. حتي در سطح احزاب اين مسئله وجود دارد. بالاخره ما شرايط خاصي داشتيم و هنوز آثار و تکانههاي سالهاي دولت نهم و دهم واقعا از لحاظ سياسي و اقتصادي روي کشور ما ديده ميشود.
اين واقعيت است و همين هم خيليها را به احتياط واداشته است. فکر کنم اين مسئله وجود دارد.
ضمن آنکه احزاب هم در اين سالها قدرت لازم را نداشتند بنابراين ميتوان گفت احزاب جوان هستند، وقتي حزبي جوان باشد، طبعا نيروي باتجربه خودش را بيشتر در کار ميآورد.
کادرسازي به آن مفهوم در بحث احزاب ما چقدر اتفاق افتاده است؟ چقدر به جوانان فرصت ميدهند؟ احزاب چقدر هزينه دادند؟ جوانان و کساني که آمدند در فعاليتهاي سياسي آنقدر هزينه دادند، آنقدر آسيب ديدند که به نظرم در کل ما در عرصه سياسي خيلي روند عادياي طي نکرديم که حالا اين روند عادي باشد و جوانان به طور عادي بالا بيايند. اين مسائل وجود دارد وگرنه خيلي طبيعي است که نيروهاي جوان بتوانند به عرصه بيايند و براساس ايده فکر، خلاقيت و نوآوريشان کار کنند. پس اينکه سازوکاري در حوزههاي سياسي داشته باشيم و افراد تجربيات را بتوانند بگيرند و منتقل کنند، موضوع خيلي مهمي است.جوانگرايي صرف نميتواند امتياز باشد بلکه تنها ملاک قراردادن اين مسئله حتي ميتواند به وجهه جوانان آسيب بزند. فرق نميکند؛ حوزه زنان هم اين است، بنابراين صرف جنس، سن و قوميت هيچکدام بهتنهايي ملاک نيست.
http://www.sharghdaily.ir/News/139706
ش.د9602648