تاریخ انتشار : ۰۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۶  ، 
شناسه خبر : ۳۰۹۷۶۴
پایگاه بصیرت / سید‌عبدالله متولیان

(روزنامه جوان – 1396/11/07 – شماره 5896 – صفحه 2)

سه ماه پيش (اول آبان‌ماه) در مقاله‌اي با عنوان «نقطه هدف اروپا از برجام» ضمن تشريح اهداف اروپا در ايفاي نقش حامي برجام، بي‌منطق بودن خوش‌بيني برخي افراد و شخصيت‌هاي سياسي و حزبي و پروپاگانداي برخي رسانه‌هاي زنجيره‌اي را يادآور شدم.

هم‌اينك در باره مثبت نشان دادن نقش اروپايي‌ها در برجام و استقلال آنان از امريكا مجدداً به اغراق‌گويي پرداخته‌اند: «موضع‌گيري صريح اتحاديه اروپا در خصوص طرح برجام ثانويه؛ هر چه تهران بگويد»، «اروپا، امريكا نيست»، «اروپا عليه تكروي ترامپ»، «اروپا براي حمايت از برجام جبهه واحد تشكيل مي‌دهد»، «هشدار برجامي سران ۲۸ كشور اروپايي به ترامپ» و... اين موضع‌گيري‌ها در كنار ديگر موارد مشابه در اين روزها به تيتر اول و عنوان يادداشت‌ها و گزارش‌هاي روزنامه‌هاي زنجيره‌اي مدعي اصلاحات تبديل شده است.

اين در حالي است كه برخلاف هياهوي برخي دولتمردان و رسانه‌هاي زنجيره‌اي، اظهارات مقامات اروپايي در خصوص ايران نه تنها هيچ تفاوت ماهوي با اظهارات مقامات امريكايي ندارد، بلكه دقيقاً به‌عنوان قطعه‌اي از پازل «استراتژي رام‌سازي اسب وحشي» بوده و اروپايي‌ها بر اساس يك مهندسي از پيش طراحي شده و در راستاي نرمال‌سازي ايران، نقش پليس خوب را عهده دار شده‌اند. واقعيت اين است كه با روي كار آمدن باراك اوباما، رئيس‌جمهور سابق امريكا پروژه «نرمال‌سازي ايران» با هماهنگي كامل و صد درصدي اروپا كليد خورده و هم اينك نيز غرب (اروپا و امريكا) صرفاً با تغيير تاكتيك همان استراتژي را تعقيب كرده و كساني كه ديروز در مذاكرات نقش پليس بد را بازي مي‌كردند هم اينك به ايفاي نقش پليس خوب و حاميان سينه چاك برجام مبدل شده‌اند.

طيف خوش‌باوران، ساده‌انگاران، غربگرايان و... بايد به ‌اين سؤال اساسي پاسخي روشن و محكمه پسند ارائه كنند كه براي اثبات خوش‌بيني خود چه دليلي دارند‌ـ مگر چه اتفاق جديدي رخ داده و كدام موازنه به نفع اروپا در حمايت از ايران و پشيماني، مخالفت و رويگرداني از هسته مركزي غرب يعني امريكا رخ داده است. چرا بايد نسبت به مواضع مذبذب و مارپيچ و حمايت‌هاي همراه با تهديد اروپا خوش‌بين باشيم و نتيجه اعتماد به اروپا چيست؟

واقعيت اين است كه اروپا با امريكا به‌عنوان نظام سلطه يك مجموعه به‌هم پيوسته و دو روي يك سكه هستند كه براي حفاظت از منافع مشترك سياسي، فرهنگي، اقتصادي، امنيتي و... در منطقه غرب آسيا به ايران و انقلاب اسلامي به‌عنوان دشمن مشترك نگاه مي‌كنند و نگاهي اجمالي به سابقه و رفتار ٤۰ سال گذشته آنان نسبت به ايران، بدون هيچ شك و شبهه‌اي و به‌طور دقيق و اجتناب ناپذير پرده از همكاري و همسويي آنان عليه ايران برمي‌دارد. در بررسي رفتار اروپا با ايران در طول دوران انقلاب حتي يك مورد نمي‌توان يافت كه اروپا منافع مشترك خود با امريكا را فداي رابطه با ايران كرده باشد. در كدام برنامه براندازي، كدام برنامه جاسوسي و مقابله با ايران و... (توطئه گروهك‌ها، ترورها، جنگ تحميلي، كودتاها، فتنه‌هاي كوچك و بزرگ و... ) رد پاي مستقيم و غيرمستقيم اروپايي‌ها ديده نمي‌شود؟

بايد بپذيريم كه خوش‌بيني به دشمن و نظام سلطه و تكيه به اروپائيان براي حفظ لاشه برجام نتيجه‌اي جز تحقير بيشتر ايران، فرصت‌سوزي، زمينه‌سازي براي امتيازگيري بيشتر غرب از ايران و تكميل سياست كمپ ديويدي كردن برجام در پي ندارد و اعتماد به حمايت‌هاي ظاهري نظام سلطه‌ غرب (اروپا و امريكا) صحنه را به نفع غرب و مشخصاً امريكا تغيير خواهد داد. آنچه اروپا و امريكا مشتركاً در راستاي استراتژي تشديد فشار بر ايران از راه سياست حمله يكي به برجام و دفاع ديگري از برجام انجام مي‌دهند مجموعه‌اي از اقدامات منسجم و پيوسته است كه بي‌ترديد ما را خاكريز به خاكريز به عقب‌نشيني و دادن امتيازات بيشتر و تسليم شدن و قبول مذاكره در باره ساير موضوعات مورد علاقه نظام سلطه واداشته و مستقيماً اقتدار و قدرت مادي و معنوي ما را نشانه رفته است:

۱ - مهار و خنثي‌سازي نفوذ منطقه‌اي جمهوري اسلامي ايران؛

۲ - مهار و تحديد محور مقاوم؛ ۳ - ائتلاف‌سازي منطقه‌اي عليه ايران و تقويت محور عبري عربي غربي؛ ٤ - ايجاد توازن منطقه‌اي در مقابل جمهوري اسلامي ايران با محوريت رژيم سعودي حاكم بر حجاز؛

۵ - تمركز بر سپاه پاسداران با محدودسازي و تحريم مالي اين نهاد كليدي در محور مقاومت؛۶ -بهانه‌سازي براي تشديد تحريم‌هاي سنگين و گازانبري و ايجاد اجماع مجدد جهاني عليه ايران به‌ويژه در شوراي امنيت؛ 7- زمينه‌سازي براي محكوم‌سازي احتمالي سپاه در دادگاه‌هاي بين‌المللي با هدف توليد و مديريت يك جنجال رسانه‌اي؛

۸ - خلع سلاح راهبردي ايران خصوصاً در حوزه موشك‌هاي بالستيك و ۹ - انسداد پل ارتباطي شبكه منطقه‌اي ايران.

سيگال مندلكر، معاون وزارت خزانه‌داري امريكا در اطلاعات مالي و تروريسم، اواخر مهر ماه سال جاري مي‌گويد: «طي ۱۰ ماه گذشته اداره كنترل مالي سرمايه‌هاي اين وزارت‌خانه هفت مرحله تحريم جديد وضع كرده كه شامل ۷۲ هدف در چين، ايران، لبنان و اوكراين در ارتباط با سپاه و برنامه موشكي و حقوق بشر در ايران بوده‌است... اين نهاد فقط به هدف گرفتن سپاه بسنده نخواهد كرد و ديگر ارگان‌هاي دولتي كه بي‌ثباتي را ترويج داده و از تروريسم حمايت مي‌كنند را نيز هدف قرار مي‌دهد».

از مسائلي كه طي سال‌هاي اخير طرف غربي را شديداً آزرده و موجوديت نظام سلطه و رژيم صهيونيستي را زير سؤال برده، مسئله عمق استراتژيك ايران در منطقه غرب آسياست. غرب معتقد است كه ايران توانسته الگوي توازن قدرت را در سطح منطقه به نفع خود به‌هم بريزد و متناسب با اين الگو، سياست‌هاي غرب هم در ابعاد قدرت فيزيكي و سخت دستخوش تغيير و دگرگوني شده‌است و به همين دليل به‌دنبال اِعمال تغيير استراتژي و تاكتيك‌هاي ايران در منطقه است. تحقق اهداف مذكور مستلزم حفظ لاشه بي‌خاصيت برجام از طريق بازي «پليس خوب/ پليس‌ بد» و يا «اروپا مدافع برجام / امريكا مخالف برجام» و تشديد فشار اروپايي‌ها بر ايران به‌منظور واداشتن ايران به مذاكره در باره ساير موضوعات مورد علاقه نظام سلطه و در صدر آنها اقتدار موشكي ايران به‌عنوان پيش‌شرط حمايت از برجام است. تنها در سايه «استراتژي هويج و چماق» است كه اهداف زير به‌عنوان اهداف برجامي غرب (اروپا و امريكا) امكان تحقق پيدا مي‌كند:

۱ - دستاويز قرار دادن پروتكل الحاقي؛۲ - واداشتن ايران به باز كردن مشت نظامي خود و۳ - مقصر معرفي كردن ايران به عنوان ناقض برجام و ايجاد اجماع مجدد بين‌المللي در شوراي امنيت از طريق پروپاگانداي تهديد صلح بين‌المللي توسط ايران و ضرورت مذاكره مجدد روي برجام و تشديد فشار و تأكيد بر سه موضوع الف) ضرورت اجازه بازرسي از اماكن نظامي و امنيتي ايران در هر زمان و هر مكان؛ ب) برداشتن تاريخ پايان برجام و دائمي كردن آن و ج) ضرورت مذاكره روي قدرت موشكي ايران.

اقدام اخير ترامپ در برشمردن تخلفات ايران در برجام نيز دقيقاً در راستاي همين هدف قابل تحليل است و به جرئت مي‌توان گفت تنها جايي كه راهبرد جديد امريكا نقطه اميد دولت ترامپ به‌منظور سوءاستفاده هر چه بيشتر از لاشه برجام خواهد بود همين حفظ برجام از طريق بازي مشترك اروپا و افزايش فشار برجامي خواهد بود. بر اين اساس آزموده را آزمودن خطا بوده و افتادن در دام بازي مشترك اروپا و امريكا و اعتماد به اروپا عين خامي و ساده‌انديشي است و بايد اذعان نمود كه غرب غرب است و در نظام سلطه هيچ تفاوتي بين دو لبه قيچي و اروپا و امريكا نيست.

http://www.Javann.ir/892594

ش.د9604872