تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۵  ، 
شناسه خبر : ۳۱۰۱۹۵
پایگاه بصیرت / مجید ابهری / آسیب‌شناس

(روزنامه آفتاب‌يزد - 1395/07/25 - شماره 4733 - صفحه 1)

رشد سریع جمعیت و وسعت‌گیری ابعاد و خانواده‌های روستایی، فقدان امکانات شغلی در روستاهای کوچک، خشکسالی، کمبود امکانات آموزشی و بهداشتی از عوامل مهم مهاجرت روستاییان به کلانشهرها بوده و به سبب کاهش مرگ و میر نوزادان معمولا خانواده‌های روستایی دارای فرزندان بیشتری هستند. وجود فرصت‌های شغلی و سهولت دسترسی به مشاغل رده چهارم و پنجم حرفه‌ای مثل جمع‌آوری پسماند زباله‌ها، دستفروشی و بساط گستری و فعالیت‌های کاذب اقتصادی زمینه‌های جذب جوانان روستایی و مهاجرت آنها به شهرها را فراهم کرده است. این افراد پس از مهاجرت معمولا به حواشی شهرهای بزرگ پناه می‌برند و به این ترتیب پدیده ناهنجار و افسارگسیخته رشد ناموزون حاشیه‌نشینی و شهرنشینی پیامدهای ناخواسته و منفی بسیاری را به بار می‌آورد.حاشیه‌نشین کسی است که در محدوده شهرساکن است اما جذب نظام اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی شهر نشده و به عنوان یک شهروند قانونی در جامعه شهری نیز پذیرفته نشده است، بلکه موقتاً و به صورت وابسته از بازار کار، تاسیسات شهری، امکانات خدماتی و... استفاده می‌کنند. این قشر از نگاه جامعه‌شناختی نه روستایی کشاورزند نه شهری شهروند.

حاشیه‌نشینی شیوه جدیدی از زندگی است که با تراکم بیش از حد جمعیت، تعارض فرهنگی، ناخواندگی و ناخواستگی، بیکاری و مشاغل کاذب، خشونت و جرم و جنایت، فشار زیاد از حد بر امکانات و تاسیسات محدود شهری، بی‌نظمی، بی‌ثباتی، بی‌هویتی، گسست فرهنگی و بالاخره احساس حقارت و اضطراب و آمادگی برای پذیرش بزهکاری را به دنبال دارد. می‌توان گفت حاشیه‌نشینی شیوه نامناسبی از اسکان است که درحالی که ثبات و امنیت فکری و شغلی ندارد، تهدیدکننده ثبات و امنیت دیگران است. حاشیه‌نشین قصد دارد برای گنجاندن خود در لابه‌لای اقشار شهری و عقب نماندن از همشهریان جدید، اول پوسته ظاهری و نام خود را عوض ‌کند و سپس آرایش و پیرایش جدید برگزیند و به دلیل دسترسی به بعضی از امکانات به سهولت جذب گروه‌های بزهکار می‌شود.

درحالی که 11 میلیون حاشیه‌نشین در کشور ما وجود دارد در دولت گذشته و دولت‌های پیش از آن اقشار ضعیف و کم درآمد و بخشی از بازنشستگان به دلیل بالا بودن اجاره و گرانی مسکن به حاشیه شهرها رانده شدند. در این صورت است که تضارب خرده فرهنگ‌ها در هر محله و خیابان به وجود آمد و همسایگانی از قومیت و ملیت‌های متفاوت و حتی جغرافیای بیگانگان در کنار یکدیگر قرار گرفتند و همین آشفتگی فرهنگی موجب بروز کودکان کار، زنان خیابانی و خرده بزهکاران شد. دسترسی به نیروی کار ارزان قیمت و ناآشنا به قواعد و مقررات باعث بهره‌کشی نامشروع بخشی از سرمایه‌داری از حاشیه‌نشینان شد. قرار بود مسکن مهر ناجی حاشیه‌نشینان باشد و افراد کم‌درآمد را ساماندهی کند که متاسفانه چنین نشد. آسیب‌های ناشی از حاشیه‌نشینی ابعاد متفاوت و متعددی دارد که برخی از آنها به طور خلاصه به شرح زیر بیان می‌شود:

1-خالی شدن روستاها از نیروهای مفید و از دست دادن نیروی کار روستایی که به زیان روستاییان و شهرنشینان می‌شود که به سبب پایین بودن مهارت‌های شغلی، کشاورزان دیروز تبدیل به دستفروشان، ماشین‌شورها و حتی خرده بزهکاران امروز شدند.2-اغلب مهاجران روستایی، جوانانی هستند که به خاطر جذابیت‌های کاذب مظاهر شهری حاضر به بازگشت به روستا نیستند و به سرعت جذب مشاغل غیرحرفه‌ای شده و در این شرایط حاضرند در شهر بمانند و به هر شغلی تن دهند.3-امکان استفاده از امکانات غیرقانونی مثل آب، برق، اشتغال، زمین و حتی فقیرترین حاشیه‌نشینان را به اقامت در شهر راضی کرده و باعث افت انرژی‌های پیش‌بینی شده برای شهر می‌شوند، متاسفانه هنوز معلوم نیست چرا شهرهای بزرگ با این سرعت تبدیل به کلانشهر و ابرشهر می‌شوند و از سویی سرریز شدن نیروی کار مازاد شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و کلانشهرها باعث بروز آنومی می‌شود.

این مفهوم برای توصیف ماهیت بی‌سازمانی شهرنشینی درشهرهای بزرگ استفاده می‌شود. فقدان هویت اجتماعی، کمبود امکانات آموزشی، فقدان کنترل رسمی و غیررسمی به دلیل اتحاد نانوشته حاشیه‌نشینان، نبود امکانات مناسب زندگی به شکل گیری خرده فرهنگ‌هایی که رفتارهای ضداجتماعی را تحمل می‌کنند، منجر می‌شود و از اینجا گرایش به رفتارهای ضد اجتماعی در این اقشار مشاهده می‌شود. قومیت‌های مختلفی که به خاطر ویژگی‌های جغرافیایی بالاجبار برای بقای خود در حاشیه شهرها در یک منطقه قرار گرفته‌اند ضمن تولید گروه‌های منسجم برای بزهکاری، پناهگاهی برای آسیب‌دیدگان اجتماعی و افراد در معرض آسیب هستند.

فرهنگ فقر و فقر فرهنگی چهره اصلی شیوه زندگی حاشیه‌نشین‌ها را آشکار کرده و جمعیت جوان، متراکم، فقیر، کم‌سواد و بی‌سواد، ترک تحصیل کرده، حاشیه‌نشین‌ها را به کج‌روی‌های حرفه‌ای سوق می‌دهد و منطقه حاشیه‌نشین را به لحاظ منکراتی کاملا فعال می‌کند. 4- حاشیه‌نشین به دو نظام فرهنگی قبل از مهاجرت از روستا و بعد از آن گروه جدیدی را تشکیل می‌دهد که گسیختگی از نظام ارزش‌های قبلی و احساس رهایی از کنترل اجتماعی شهری، جمعیت جدیدی را از نظر کنترل اجتماعی ایجاد می‌کند. تداوم فقر و فلاکت و احساس تبعیض؛ خشونت‌های جنایت‌آمیز را افزایش می‌دهد. مهاجران جوان که با مشکلات مختلفی روبه‌رو هستند زمینه مساعدی برای بزهکاری پیدا می‌کنند. حالا که مسکن مهر و ایجاد طرح‌های مشابه نتوانسته محلات اقماری و حاشیه‌ای شهرهای بزرگ خصوصا تهران مثل مرتضی‌گرد، خلازیر و... را کاهش دهد بهتر است دولت و نهادهای متولی با برنامه‌ریزی مستمر و پیگیر در جهت کنترل این محلات و جلوگیری از توسعه بی‌رویه آنها تلاش کند زیرا در بعضی از اینگونه محلات آجر تا دانه‌ای سه هزار تومان خرید و فروش می‌شود.

تقویت عمران روستایی و بالا بردن سطح بهداشت و آموزش و پرورش، ایجاد صنایع واسطه‌ای در روستاها جهت جلوگیری از مهاجرت باقیمانده روستاییان همراه با بالا بردن سطح مهارت فنی روستاییان جهت جذب آنها در مشاغل واقعی‌، موجب کاهش جرایم خواهد شد. ارتقای سطح سواد و فرهنگ شهرنشینی در جامعه از طریق رسانه‌های جمعی و تبلیغات مناسب و آموختن شیوه مناسب شهرنشینی و همچنین حقوق شهروندی مثل آنچه در سال‌های اخیر در تهران اجرا می‌شود می‌تواند الگوی مناسبی برای کلانشهرهای دیگر شود. پرهیز از اجرای برنامه‌هایی که منافع قومیت یا نژاد خاصی را تامین می‌کند و تقویت نیروهای کنترل کننده رسمی و غیررسمی در این مناطق همزمان با ارائه خدمات مناسب رفاهی و اجتماعی و فرهنگی به محلات حاشیه‌ای می‌تواند آمار جرایم و بزهکاری را تا حد چشمگیری کاهش دهد.

http://aftabeyazd.ir/?newsid=52643

ش.د9504548