صبح صادق >>  فرهنگ >> گزارش
تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۰  ، 
شناسه خبر : ۳۴۷۹۳۴
پایگاه بصیرت / ندا کرمانشاهی
در دهه 80، زمانی که برای اولین بار سریالی کره‌ای با نام «جواهری در قصر» از تلویزیون کشورمان پخش شد، کسی فکرش را نمی‌کرد که قرار است پس از این، سریال‌های کره‌ای دنیا را قبضه کنند! پس از «جواهری در قصر»، سریال‌های دیگری هم ساخته شد؛ در این میان، «افسانه جومونگ» برجسته‌ترین سریالی بود که پس از جواهری در قصر، توانست مورد توجه مخاطبان ایرانی قرار بگیرد. 
در زمان پخش هر دوی این سریال‌ها، بسیاری از مخاطبان پای تلویزیون می‌نشستند و داستان سریال را دنبال می‌کردند؛ همین علاقه مخاطبان بود که سبب شد تا سال‌ها بعد از آن هم، تکرار این سریال‌ها نیز مورد استقبال قرار بگیرد، تا جایی که بسیاری از کارشناسان، از تکرار این سریال‌ها انتقاد کردند. 
اما حالا پس از گذشت سال‌ها و با نگاهی گذرا به این سریال‌ها و همچنین نفوذ فرهنگی و هنری کشوری، مانند کره جنوبی به دیگر کشورها، از جمله کشور خودمان و به ویژه بین نوجوانان ایرانی، می‌توان به خوبی دریافت که تمامی آن سریال‌ها با برنامه‌ریزی و هدفمند ساخته شده است؛ به گونه‌ای که حالا یکی از دغدغه‌های فرهنگی فرهیختگان کشورمان افزون بر نفوذ فرهنگی غربی، نفوذ فرهنگ چشم‌بادامی‌های شرقی است.
 
تاریخ‌سازی با سریال‌های کره‌ای!
مدتی قبل بود که یکی از رسانه‎ها تیتر زده بود: «چطور آثار کره‌ای و ژاپنی مخرب به دست بچه‌ها رسید» یا رسانه‌ای دیگر با تیتر «نوجوانانی با سبک زندگی کره‌ای!»؛ اینها اشاراتی گذراست که اثرگذاری سریال‌های دنباله‌دار کره‌ای را نشان می‌دهد، تا جایی که حتی برخی نوجوان‌ها‌ـ هر چند اندک‌ـ از همین حالا به فکر مهاجرت به کشوری، مانند کره هستند!
به حتم برای ما فرهنگ کره‌ای‌ها نفوذ فرهنگی به شمار می‌آید؛ زیرا با فرهنگ ما مغایرت دارد، اما همین نفوذ فرهنگی برای آن کشور «صدور فرهنگ» است؛ آن هم فرهنگی که هرگز پیشینه قوی‌تری در مقایسه با کشوری، مانند ما ندارد. حالا بد نیست، سریالی مانند «جواهری در قصر» را که اتفاقاً مدتی است دوباره تکرار آن از شبکه تماشا به روی آنتن رفته، مرور کنیم. سریالی که به بهانه یک داستان جذاب، سعی داشته است برای خودش تاریخ بسازد. چه در زمینه غذا، چه در زمینه پزشکی و چه حتی در حوزه قهرمان‌سازی! نماهای بسیاری از فیلم، فقط پخت غذا را نشان می‌دهد و طوری ابعاد درمانی غذاها مورد توجه قرار می‌گیرد که هر کسی نداند، احساس می‌کند طب سنتی کره از کشورهایی که ید طولایی در این مباحث دارند نیز قوی‌تر است. 
بعدها سریال‌های دیگری مانند «افسانه جومونگ» ساخته و تلاش شد یک تاریخ باشکوه ولو افسانه‌ای برای کشورشان بسازند. شاید در همان زمان بسیاری از افراد این سریال‌ها را دست کم می‌گرفتند، اما همین سریال «افسانه جومونگ» شخصیت دختری را معرفی می‌کرد که در سرنوشت کشورش تأثیرگذار بوده است! در حقیقت یک نوع الگوسازی برای جوانان کشور خودشان و نوعی تاریخ‌سازی برای کشورهای دیگر انجام شد تا بگویند که ما چنین زنانی در تاریخ خود داشته‌ایم.
 
دیپلماسی فرهنگی
همانطور که گفته شد، سریال‌های کره‌ای برای ما نفوذ فرهنگی به شمار می‌آیند و واقعیت هم همین است؛ زیرا هیچ‌گونه تناسبی با سبک زندگی ایرانی‌ـ اسلامی ما ندارند؛ اما حالا شاهد ترویج ضمنی این فرهنگ در جامعه ایرانی هستیم؛ البته نه فقط در ایران، بلکه در بسیاری از کشورهای دیگر، حتی کشورهای غربی. 
این دقیقاً همان نکته‌ای است که رهبر حکیم انقلاب در دیدار اخیر با اعضای ستاد کنگره شهدای سبزوار و نیشابور، به آن اشاره کرده و گفتند: «دیگران تاریخ ندارند، برای خودشان تاریخ می‌سازند؛ تاریخ‌های خلاف واقع. شما ملاحظه کنید، حتی در تلویزیون ما هم نشان می‌دهد که فلان کشوری که هیچ تاریخ باشکوه و باارزشی ندارد، داستان‌های دنباله‌دار، ۱۰۰ قسمت، ۱۵۰ قسمت درست می‌کنند؛‌ تاریخ می‌سازند برای خودشان، حکمت می‌سازند برای خودشان، حکومت می‌سازند برای خودشان؛ ما داریم، [ولی] یادمان نیست.»
دقیقاً یکی از نقدهای جدی در تمامی این سال‌ها به مدیریت کلان فرهنگی و هنری کشورمان، همین موضوع است؛ اینکه تاریخ داریم، پیشینه و صبغه و سابقه فرهنگی داریم، مشاهیری داریم که تا ابد می‌توانیم به آنها افتخار کنیم، اما متأسفانه آنقدر در این موارد کم‌کاری و کاهلی شده است که حتی دیگر کشورها تاریخ و مشاهیر ما را به نفع خودشان مصادره می‌کنند؛ مانند کشور ترکیه که یک روز با مصادره کردن مولانا و شمس تبریزی و روز دیگر با تصاحب شیخ‌الرئیس ابوعلی سینای همدانی، تلاش می‌کند تا هم برای خودش تاریخ‌سازی و پیشینه‌تراشی کند و هم مفاخر ملی غصبی بسازد! 
البته این تلاش دنباله‌دار کشورهایی، مانند کره جنوبی و ترکیه برای تاریخ‌سازی و دست و پا کردن سرمایه‌های کهن، فقط به حوزه فیلم و سریال محدود نمی‌شود و گاهی برخی حوزه‌های دیگر، مانند هنرهای تجسمی ایرانی را هم در بر می‌گیرد که ردّ پای آنها در برخی کشورهای دیگر دیده می‌شود!
همه اینها نشان می‌دهد، ما چه در مدیریت فرهنگی و هنری داخلی و چه در دیپلماسی فرهنگی خارجی، حسابی کم‌کاری کرده‌ایم و یک بازنگری در این حوزه لازم است تا فرزندان ما با مشاهیر و تاریخ ایران آشنا باشند.