وقتی شیپور جنگ تحمیلی هشت ساله نواخته شد، ازدواج کردم و صاحب چند فرزند شدم. با این حال، اگر فرصتی پیش میآمد به جبهه میرفتم. توفیق ۲۴ ماه حضور در مناطق عملیاتی نیز نصیب من شد. پسر کوچکترم محمدحسین در حین جنگ بزرگ شد. در بعضی از این اعزامها، او که شاید چهار سال بیشتر نداشت، اسلحه اسباببازی خود را روی دوش خود انداخته و به بدرقه ما رزمندهها میآمد...