در بیش از دو قرن تجارت برده، نه تنها ثروتهای مادی و نیروی انسانی قاره آفریقا به تاراج رفت؛ بلکه سکنه این قاره نیز به جوامعی ناموزون و فاقد ساختار متعادل جمعیتی و فرهنگی و نیز بیگانه با میراث تاریخی خویش مبدل شدند و بدینسان ساختارهای سیاسی و اجتماعی آنان نیز منهدم شد. این فاجعهای بزرگتر از کشتار و اسارت انسانی و تاراج ثروتهای مادی است؛ زیرا امکان نوزایی قاره آفریقا را برای دورانی طولانی از میان برد. عامل اصلی عقبماندگی قاره آفریقا این است که مردان، به ویژه مردان جوان، به اسارت برده شده یا به قتل رسیدند و در نتیجه جمعیت زنان به شکل نامتعارفی غلبه یافت.
«پل بروک» در کتاب «جهان سوم در بن بست» در اینباره مینویسد: «در این دوران بازرگانی برده، چنانکه در پیش نیز گفتیم، بسیار توسعه گرفت. نزدیک به 15 میلیون برده و سیاهپوست را از آفریقا به مناطق مختلف آمریکا بردند. ضمناً نباید فراموش کرد که ضریب مرگ این دسته از انسانها، به علت شرایط بسیار نامساعد و هراسانگیز حملونقل بسیار بالا بود. با در نظر گرفتن این نکته شاید بتوان گفت، تعداد افرادی که اروپاییان از آفریقا به بردگی بردند، نزدیک به 20 میلیون و حتی به موجب بعضی برآوردها به30 میلیون نفر میرسد و فقط از این عده 15 میلیون نفر را به آمریکا رسانده و فروختهاند. در آن هنگام جمعیت آفریقا بیش از 90 میلیون نفر نبود، باید توجه داشت که بردگان را از میان جوانان (اکثریت جمعیت جوان قاره) میگرفتند، پس آثار منفی این کار در جوامع آفریقا بسیار مهم و زیانبخش بود.»
نویسنده کتاب «تاریخ آفریقا» نیز معتقد است: «تجارت سیاهان آفریقا حدود 10 میلیون انسان را در بر گرفت؛ ولی اعداد حقیقی بیش از اینهاست و میتوان آن را حدود 50 تا 100 میلیون نفر تخمین زد؛ زیرا باید به حساب آورد که برای گرفتن یک برده پنج آفریقایی باید کشته میگردید و گروهی از بردگان نیز از مرض و جنگ و حملونقل جان میدادند و کسانی به مقصد میرسیدند که بسیار قوی و خیلی باهوش بودند و به همین دلیل دارای ارزش فوقالعاده بودند.
آنها در مقابل سیستمی استقامت کرده بودند که برای بشر معمولی امکان مقاومتش نادر بود. تاریخ حیات انسان چنین تجارت ننگین و شرمآوری را هرگز فراموش نخواهد کرد و چنین صفحات تاریکی را نباید گذاشت تحت هر عنوانی تکرار گردد.»