صبح صادق >>  دیدگاه >> گفتگو
تاریخ انتشار : ۰۴ دی ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۴  ، 
شناسه خبر : ۳۵۴۵۷۶
نگاهی به پروژه تطهیر ساواک در گفت‌وگوی صبح صادق با محمد رحمانی‌، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران
پایگاه بصیرت / محمدمهدی اسکندری/ گروه سیاسی
مرده‌ریگ‌های حکومت پهلوی بار دیگر برای پیشبرد پروژه تطهیر این نظام سلطنتی و واژگون نشان دادن تاریخ معاصر ایران وارد صحنه شدند و این‌بار شبکه نزدیک به طیف سلطنت‌طلب «من‌وتو» با پخش مستندی ۵ قسمتی پس از ده‌ها سال غیبت، «پرویز ثابتی» رئیس دستگاه امنیتی ساواک را روبه‌روی دوربین قرار داد و با او به گفت‌وگو نشست. این خودزنی و حرکت عجیب رسانه من‌وتو در کلام حسین کائینی، پژوهشگر و روزنامه‌نگار حوزه تاریخ این‌گونه توصیف شد: «معرکه‌گیرانِ قدیم، هرگاه که در جعبه خویش مار نداشتند، دستِ‌کم سعی می‌کردند تا برای ماندن در چشم خلق‌الله و ستاندن سکه‌ای از آنان، از صندوق عقرب خشکیده، دندان سگ، مهره الاغ، تُک خفاش، دست میمون و... درآورند! حالا حکایت شبکه رو‌ به‌ زوال و بهایی‌ـ سلطنت‌طلبِ من‌و‌‌توست که پس از سال‌ها توسل به مرده‌ریگ پهلویسم و خوردن کفگیر به تَه دیگ، به بزک‌دوزک جلاد و شحنه ساواک رفته و سعی دارد وی را نابغه دوران به مخاطب نشان دهد! حالا پس از یک دوره اختفا، این فرتوتِ به پایان خط رسیده را که پس از عمری گزارشگری، هنوز بلد نیست که در برابر دوربین چطور بنشیند و خودش را جمع و جور کند، آورده‌اند که با کلمات جویده و عبارت بعضا نامفهوم و عمری در ذهن و زبان چرخیده و کلیشه شده، فضایل و مناقب ناشنیده ساواک را بازگوید! کار برای او دشوار است، چه اینکه باید در حین بیان، بسا دانسته‌های خویش را سانسور کند و فقط آنها را بگوید که امروز برای سر هم دادن رپُرتاژ آگهی مفید می‌نماید! درباره چنین اقدام عجیب و البته سؤال برانگیز اپوزیسیون سلطنت‌طلب که نیروی مخوف و بدنام ساواک، یعنی پرویز ثابتی را می‌خواهد تطهیر کند، با «محمد رحمانی»، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران و نویسنده کتبی چون «من اعتراف می‌کنم» و «کار من بود» به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه حاصل کار را می‌خوانید. 
 
 ثابتی همواره بین نیروهای سلطنت‌طلب هم شخصی خشن و بی‌رحم به حساب می‌آید، مهم‌ترین اقدامات خشن و سرکوبگرانه او در طول سال‌های مبارزه چه بود؟
پرویز ثابتی در طول خدمت خود به رژیم پهلوی، دستگاه شکنجه‌گری و بازجویی‌های بی‌رحمانه را ساختارمند و سازماندهی شده کرد. به تعبیری، او به مثابه یک مدیر و نه یک شکنجه‌گر وارد صحنه شد و این مسیر شکنجه‌گری را ریل‌گذاری کرد و به آن سر و شکل داد. 
 
آیا ثابتی در کند کردن مسیر انقلاب اقدام خاصی داشته است؟
اقدامات ثابتی نه تنها نتوانست جلوی پیشرفت سیر انقلابی و مبارزه را در بین مردم ایران بگیرد یا آن را کُند کند، بلکه به این حرکت سرعت بخشید و آن را تسریع کرد. به تعبیری چه بسا رهبر رخداد خود انقلاب در ایران برای واژگونی رژیم پهلوی خود شاه و دستگاه امنیتی‌اش باشند. از آن رو که یکی از جدی‌ترین مطالبات مردم آزادی و کاهش خشونت برخورد دستگاه حاکم بود که در این بیین، ساواک نماد آن خفقانی است که در کشور وجود داشت و سمبل خشونت حاکمیتی به حساب می‌آمد. ثابتی خود اعتراف می‌کند که از یک جایی به بعد دیگر دست و بالش برای اعمال فشار باز نبود و نمی‌توانست مثل قبل مشت آهنین خود را نثار مردم کند و رودخانه به راه بیندازد. حال این محدودیت دلایل زیادی می‌توانست داشته باشد، از جمله بیماری شاه، رهبری قوی امام خمینی(ره) و...؛ اما به هر ترتیب نارضایتی در دل بیشتر مردم وجود داشت و حاکمیت متوجه نبود که کجا باید و کجا نباید از قوه نظامی‌اش استفاده کند. 
 
تطهیر ثابتی را چگونه ارزیابی می‌کنید، آیا این مستند جدید شبکه منو‌تو دردی را در تطهیر دستگاه امنیتی پهلوی دوا می‌کند؟
این مستند و برنامه‌های مشابه در شبکه من‌وتو دوران تطهیر پهلوی را به چشم می‌آورد. ما با یک شبکه تبلیغاتی روبه‌رو هستیم که روابط و ضوابطش مشخص است و معلوم است خط‌گیری و حمایت مالی‌اش به کجا برمی‌گردد؛ از این نظر این رسانه در چارچوب فکری خودش دست به کار شده و دارد تولید محتوا می‌کند و از قضا باید بپذیریم تا حدودی هم این پروژه را به خوبی جلو برده است. نباید ضعف ساختار رسانه‌ای خودمان در قبال این مدل اتفاقات را نادیده بگیریم. 
 
به عنوان یک فعال رسانه‌ای و آشنا با وضعیت حال حاضر فضای مجازی، اقدام من‌وتو در ساخت این مستند آیا برای کسب حمایت سلطنت‌طلبان برای سر پا نگه داشتن شبکه است؟
درباره شبکه من‌وتو سخن بسیار است و همچنان تعطیل شدن یا نشدن آن در پرده‌ای از ابهام به سر می‌برد، اما آنچه مشخص است، این است که آنان در پی حمایت، به ویژه حمایت مالی هستند و نزدیکی این شبکه به منافع رژیم صهیونیستی را هم باید در همین فضا تحلیل کرد؛ چرا که آنان بدشان نمی‌آمد در این وضعیت نامطلوب از این رژیم هم کسب سودی کنند. سفر اخیر رضا پهلوی به سرزمین‌های اشغالی را هم باید در این محیط تحلیل کرد، اما چیزی که مشخص بود، این است که چندان در سرزمین‌های اشغالی او را تحویل نگرفتند، چرا که اشغالگران دوست ندارند به یک اپوزیسیون در حد قدرت‌گیری بها دهد، بلکه حمایت‌های صهیونیست‌ها از گروه‌های مخالف تا حد بر قراری فضای آشوب و آنارشیسم در کشور است و بیش از این به گروه‌ها بها نمی‌دهد تا فردا روزی برای خودش به یک چالش تبدیل شود.