بنگاههای تولیدی بزرگ کشور ما، در طول سالهای متعدد، رشد چشمگیری داشتهاند. این رشد چشمگیر از سوی بخش خصوصی خیلی پرمعناست؛ این نشاندهنده وجود یک بخش خصوصی توانا و قدرتمند در کشور است و این خبر مهمی است؛ چرا؟ چون این رشد و پیشرفت و کارهایی که انجام گرفته، همه در شرایط تحریم انجام گرفته و علاوه بر اینکه در این میان، بعضی از دورهها هم دورههای کمکاری دولتها بودهـ دهه ۹۰ دهه پیشرفت خیلی خوبی برای ما نبود[...]
بنگاههای تولیدی بزرگ کشور ما، در طول سالهای متعدد، رشد چشمگیری داشتهاند. این رشد چشمگیر از سوی بخش خصوصی خیلی پرمعناست؛ این نشاندهنده وجود یک بخش خصوصی توانا و قدرتمند در کشور است و این خبر مهمی است؛ چرا؟ چون این رشد و پیشرفت و کارهایی که انجام گرفته، همه در شرایط تحریم انجام گرفته و علاوه بر اینکه در این میان، بعضی از دورهها هم دورههای کمکاری دولتها بودهـ دهه ۹۰ دهه پیشرفت خیلی خوبی برای ما نبودـ اما در عینحال این کارها انجام گرفته. این نشاندهنده این است که در شرایط کنونی کشور، بخش خصوصی ما قادر است کشور را به آن چیزی که مطلوب برنامه پنج ساله هفتم است، یعنی رشد [اقتصادی] هشت درصد برساند؛ یعنی مشاهده این کاری که دارد انجام میگیرد و حرکتی که دارد انجام میگیرد، انسان را واقعاً امیدوار میکند به اینکه ما بتوانیم به رشد مورد نظر برسیم.
نیازمند توجه به نیروی نخبه
یک نکته اساسی در این چیزی که من در نمایشگاه و در اجمال صحبتهایی که آقایان کردند مشاهده کردم، مسئله وجود ابتکار است. ابتکار هم از هر کسی برنمیآید؛ نیروی انسانی نخبه میتواند ابتکار کند، و ما در کشورمان این ثروت عظیم را داریم. حالا بعضی از کشورها در منطقه ما ادعا میکنند که میخواهند مثلاً فرض کنید تا فلان سال، اقتصاد چندم جهان بشوند! فقط با پول نمیشود اقتصاد چندم جهان شد؛ نیروی انسانی لازم است؛ نیروی انسانیتان کجا است؟ ندارند. آنچه میتواند راههای دشوار را بپیماید و کشور را به اوج برساند، به قله برساند، در درجه اول، نیروی انسانی توانا و نخبه است؛ از این جهت، ما یک ثروت عظیمی داریم. تا آنجایی که من اطلاع دارم و من میشناسم، کمتر کشوری دُوروبَرمان به قدر ما برخوردار از این ثروت و این نعمت است. میتوان مطمئن شد که این ظرفیت عظیمی که ما داریمـ منظورم ظرفیت عظیم نیروی انسانی استـ قادر است چندین برابر وضع کنونی به کشور سود برساند و میتواند در مسائل کلان کشور گرهگشایی کند.
ناترازیها باید حل شود
بعضی از مسائل کلان کشور هست که ما به کلان بودن آن مسائل توجه نداریم. مسئله آب برای کشور یک مسئله کلان است؛ ناترازی آب برای کشور یک مشکل و معضل اساسی است. مسئله سوخت همینجور؛ ما الآن در مسئله سوخت، به معنای واقعی کلمه مشکل داریم. ما کشور تولیدکننده نفت، با اینهمه منابع زیرزمینی نفتی، بنزین وارد کنیم؟ این معنی دارد؟ معنایش همین است که ما در یک مسئله کلان دچار مشکلیم. مسئله برق همینطور. مسائل گوناگونی هست که مسائل کلان کشور است و ناترازی در این مسائل، کشور را رنج میدهد و مانع کارهای بزرگ متعددی میشود. بخش خصوصی ما میتواند در این زمینهها به معنای واقعی کلمه کمک کند، همینطور که الآن شنیدید. اینکه حالا بخش خصوصی بیاید مثلاً فرض کنید که با یک مجموعه برق خورشیدی ۱۸۰۰ مگاوات برق تولید کند، خب چیز خیلی خوبی است. یک بخش خصوصی میآید خودش سرمایهگذاری میکند، ۱۸۰۰ مگاوات برق تولید میکند؛ این برای کشور خیلی باارزش است. اگر ما اینها را تشویق کنیم، اگر ما به اینها کمک کنیم، اگر برنامهریزی درست انجام بگیرد، مطمئناً بخش خصوصی میتواند در این برنامههای کلان، هم فکر ارائه بدهد، هم عمل ارائه بدهد. این عرض ما به مسئولان محترم و به خود شما فعالان اقتصادی بخش خصوصی است.
مردم در مرکز اقتصاد
سرمایههای مردم، ذهن مردم، دستهای توانای مردم، سرانگشتان فعال و مبتکر مردم میتواند فعال بشود و کار کند [که در نتیجه] اشتغال زیاد خواهد شد، فقر کمتر خواهد شد. بنابراین، این زمینههای گسترده وجود دارد؛ منتها، هم دستگاههای دولتی باید احساس مسئولیت کنند، هم خود فعالان اقتصادی باید احساس مسئولیت کنند؛ یعنی از دو طرف احساس مسئولیت لازم است.
مسئولیت دولت
دولت باید موانع را برطرف کند... در این نمایشگاه با فعالان بخش اقتصادی صحبت کردیمـ که به نظرم نزدیک چهل غرفه دیروز [اینجا] بودـ تعدادی از اینها اظهار نارضایی میکردند و من دیدم نارضایی اینها از همان چیزهایی است که قبلاً تذکر داده شده! خب معلوم میشود که [آن توصیهها] انجام نگرفته. باید انجام بگیرد؛ درخواست مؤکد من از آقایان مسئولین دولتی این است که دنبال کنند.
البته حمایت دولت لازم است، نظارت دولت هم لازم است. ضوابطی وجود دارد که باید این ضوابط رعایت بشود؛ چه کسی باید مراقبت کند؟ دولت. بنابراین، نظارت دولت مطلقاً قابل اغماض نیست؛ اما نظارت غیر از دخالت کردن است. من دیروز شنیدم که در بعضی از شرکتهایی که دولت و بخش خصوصی شریک هستند، با اینکه سهم دولت سهم زیادی نیست، مدیریت در اختیار دولت است؛ به نظر من این منطق ندارد. از همان شیوههای قانونی استفاده کنند، مدیریت را به خود مردم و به خود سهامداران شرکتها بسپارند، منتها نظارت بشود. در این سالهای گذشته، بعد از آنکه سیاستهای اصل ۴۴ را بنده ابلاغ کردم(۵) و اصرار کردم و دنبال کردم، کارهای بیقاعدهای را دیدیم انجام گرفت که بر اثر عدم نظارت بود. کارهای بدی انجام گرفت، کارهای غلطی انجام گرفت؛ هم به منابع ارزی و ریالی ضربه خورد، هم به خود آن بنگاهها ضربه خورد و نتیجتاً به مردم ضربه خورد؛ یک عدهای سوءاستفاده کردند. نظارت دولت حتمی است، لازم است، بایستی حتماً انجام بگیرد. بنابراین، آنچه ما نفی میکنیم دخالت دولت است؛ وَالا نظارت دولت را ما لازم میدانیم.
بعضی از این موانعی که گفتیم برطرف بشود، مربوط به درون خود دولت است؛ یعنی ناشی از اوضاع دیوانسالاری موجود ما است که این باید در خود دولت حل بشود. حالا اشاره کردند که مثلاً برای مجوز اقدام در بخش بالادستی نفت، سه سال مذاکره لازم است! انسان منطق این را نمیفهمد که چرا سه سال مذاکره [لازم است]. خب شرکت خارجی میآید، مینشینند ظرف چند ماه با آن یک قرارداد میبندند، تمام میشود میرود؛ چرا بایستی با یک بنگاه داخلی که میخواهد در بخش نفت با این اهمیت، آن هم در بخشهای بالادستی آن کار کند و استخراج کند یا چاهها را زنده کند و کارهایی که انجام میگیرد، [بستن] قرارداد مثلاً این مدت طول بکشد؟ این برای ما سؤال است. یا مراکز متعدد تصمیمگیری، یا تعارض میان بخشها. چند وقت پیش، از طرف بعضی از کسانی که در بخش معدن فعالیت میکنند به من شکایت شد که مثلاً بین بخش معدن و محیطزیست، سر یک کاری که میخواهند انجام بدهند اختلاف به وجود میآید؛ خب این اختلاف باید حل بشود.
بعضی از موانع مربوط به بیرون از دولت است؛ مثل قوه قضائیه، مثل نیروهای مسلح و امثال اینها که تعارضهایی به وجود میآید. به نظر من سران قوا میتوانند در این جلسهای که اختیارات به آن داده شده و میتوانند کارهای زیادی بکنند و تصمیمهای زیادی بگیرند، این را مطرح کنند و حل کنند. حالا اگر هم حل نشد، بالاخره رهبری را در جریان بگذارند و حل کنند؛ مشکلات و تعارضها را حل کنند، بگذارند راه باز بشود. این البته [جزء] مسئولیتهای دولت است.
بخش خصوصی هم همانطور که اشاره کردم، بایستی واقعاً مسئولیتهای خودش را بشناسد. انضباط، مراعات ضوابط لازم، مراعات قانون و سلامت کار، جزء وظایف اصلی است؛ بخش خصوصی حتماً بایستی اینها را رعایت کند، دولت هم باید نظارت کند.
رشد نقدینگی باید متوقف شود
ما روی رشد نقدینگی تکیه میکنیم؛ یعنی رشد نقدینگی باید متوقف بشود، کمااینکه تلاش کردهاند، یک مقداری هم تأثیر داشته و رشد نقدینگی کم شده. یکی از مشکلات کشور رشد نقدینگی است. خب وقتی که ما در این زمینه به سیاستهای انقباضی رو میآوریم، طبیعتاً منابعی که بانکها در اختیار فعالان اقتصادی میگذارند محدود میشود؛ ما این محدودیت را چه کار کنیم که به بنگاههای کوچک و متوسط که اساس کار دست اینهاستـ یعنی گستردهترین بخش فعالیت مال بنگاههای متوسط و کوچک استـ ضربه نخورد؟ این مدیریت لازم دارد؛ این یکی از کارهای مهمی است که البته متولی اصلیاش بانک مرکزی است؛ کار را باید جوری مدیریت کنند که اینجور نباشد که حالا همین سهم محدود منابعی را که بناست بانکها بدهند، شرکتهای دولتی بیایند بردارند ببرند یا شرکتهای خاصـ شرکتهایی که افرادش زرنگترند، دستوپادارترند، ارتباطات بیشتری دارندـ بردارند ببرند؛ اینجور نباشد. این مدیریت لازم دارد؛ یعنی رعایت عدالت به معنای واقعی کلمه اینجا لازم است.
دشمنیها را به فرصت تبدیل کنیم
ما البته مشکلات خارجی داریم، تحریم داریم، دشمنیهای گوناگون داریم، اما همینها هم میتواند برای ما فرصت بشود. دیروز یکی از آقایانی که در نمایشگاه بود، به من گفت که ما را تحریم کردند، ما توانستیم به خودکفایی برسیم؛ ما را تهدید کردند، توانستیم به امنیت برسیم. این نکته درستی است؛ اگرچه تحریم ضربهزننده است و بدون تردید مشکلدرستکن است، اما از آن به عنوان یک فرصت هم میشود استفاده کرد؛ همینطور که کشور ما، جوانهای ما، مردم ما، فعالان اقتصادی ما در یک جاهایی استفاده کردند و پیشرفت علمی پیدا کردیم. اگر به ما سلاح میفروختند، ما امروز در باب تسلیحات به اینجایی که رسیدهایم نمیرسیدیم. اگر ماهوارههای ما را از فضا یکییکی جدا نمیکردند و ما را از ماهواره فضائی محروم نمیکردند، ما امروز مثلاً فرض کنید که «ماهواره ثریا» را به فضا نمیفرستادیم؛ یعنی دیگر احتیاج نداشتیم، آنجا بود. آن تحریم موجب شد که ما بتوانیم این کارها را انجام بدهیم.