صبح صادق >>  دیدگاه >> خبر ویژه
تاریخ انتشار : ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۶  ، 
شناسه خبر : ۳۵۶۵۷۲
محسن ردادی در گفت‌وگو با صبح صادق
یکی از مهم‌ترین اخباری که در هفته گذشته محافل رسانه‌ای و سیاسی را تحت تأثیر خود قرار داد، بیانیه 110 فعال و چهره مشهور اصلاح‌طلب بود که از عموم مردم و به ویژه طرفداران خود خواستند تا در انتخابات شرکت کنند[...]
پایگاه بصیرت / محمدمهدی اسکندری/ گروه سیاسی
یکی از مهم‌ترین اخباری که در هفته گذشته محافل رسانه‌ای و سیاسی را تحت تأثیر خود قرار داد، بیانیه 110 فعال و چهره مشهور اصلاح‌طلب بود که از عموم مردم و به ویژه طرفداران خود خواستند تا در انتخابات شرکت کنند. این بیانیه در فضایی صادر شد که طیف دیگری از اصلاح‌طلبان از شرکت نکردن در انتخابات خبر داده بودند که در وجه رادیکال‌تر اساس انتخابات را تحت تحریم برده بودند. برای بررسی این بیانیه و تحلیل چنین آرایش سیاسی از اصلاح‌طلبان با «محسن ردادی»، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید. 
 
نفس این واکنش جبهه اصلاحات را چطور ارزیابی می‌کنید و فکر می‌کنید چه اثر مثبتی می‌تواند داشته باشد؟
من پاسخ به این پرسش را در دو بخش قرار می‌دهم. در وهله اول باید بگویم، نه 110 نفر از نیروهای جبهه اصلاحات، بلکه اگر کل جریان اصلاح‌طلب و اعتدال‌گرا هم جمع شوند و بیانیه‌ای در راستای شرکت در انتخابات صادر کنند، یک یا دو درصد در افزایش مشارکت اثرگذار است. اساساً نمی‌توان عقب‌ماندگی‌های ده‌ ساله را که بخشی از آن نتیجه اقدام همین جریان‌هاست، با یک بیانیه و دعوت به شرکت در انتخابات جبران کرد. معطلی و تعللی که مردم در طول این سالیان با پوست و گوشت و استخوان‌شان تجربه کردند، به خوبی حاکی از آن است که در حال حاضر جبهه اصلاحات بین عوام مردم گوش شنوایی مانند گذشته ندارد که دعوت آنان موجب یک موج و جریان در کشور شود. بنابراین، از لحاظ اثرگذاری مثبت، عقیده دارم این دعوت چندان نتیجه‌بخش نخواهد بود. 
اما نفس چنین عملی برای حضور در انتخابات یک گام مثبت و قابل توجه است؛ از این نظر که عقلای جبهه اصلاحات در این بین صف خودشان را از دیگر جریان‌ها و گروه‌های تندرو اصلاحاتی جدا کرده‌اند و امنیت ملی و تحکیم پایه‌های کشور را بر منافع شخصی و حزبی ارجح دانستند. ما در ارزیابی خود از کلیت آرایش اصلاح‌طلبان نسبت به انتخابات، باید دو بیانیه دیگر را که شامل بیانیه جبهه اصلاحات مبنی بر عدم حضور و ارائه لیست است و همچنین بیانیه حزب اتحاد ملت ایران که تحریم انتخابات و ممنوعیت فعالیت انتخاباتی را برای اعضای خود اعلام کرده‎‌است، بررسی و تحلیل کنیم. جالب است که مدعیان دموکراسی در جبهه اصلاحات می‌آیند و حضور در انتخابات را ممنوع اعلام می‌کنند!
نکته قابل توجه دیگر این است که در ایران به تعبیر مرسوم «برند» دموکراسی‌خواهی و مردم‌سالاری از آنِ رهبر معظم انقلاب است. حافظه تاریخی به خوبی بیان‌کننده این است که هیچ کس در طول این مدت، به اندازه آیت‌الله خامنه‌ای درباره حضور در انتخابات و اهمیت آن سخن نگفته و مردم را به آن دعوت نکرده است. بنابراین، ما شاهد آن هستیم که منادیان دموکراسی‌خواهی در کشور، در حال حاضر در وضعیتی قرار دارند که تنها بخشی از آنان همچنان به سازوکار انتخاباتی باور داشته و در راستای آن عمل می‌کنند. 
 
پرداختن به حضور در انتخابات در جهت خنثی‌سازی فشار خارجی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
حقیقت آن است که دشمنان انقلاب، که در رأس آنها آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار دارند، از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا به ایران حمله برده و آن را مورد تهاجم خود قرار دهند. اینکه امروزه حمله مستقیمی از سوی آنان صورت نمی‌گیرد، به تعبیر رهبر معظم انقلاب از آن روست که توانایی‌اش را ندارند؛ و الّا آنان بیشتر از هرچیزی از انسانیت و مدارا دور هستند که بخواهند ملاحظه ما را داشته باشند. یکی از مواردی که موجب بازدارندگی چنین اقداماتی از سوی دشمن می‌شود، حضور در انتخابات است، به این معنا که اگر آنان ببینند حکومتی مورد حمایت مردم خود است، با حساسیت بیشتری قدم برمی‌دارند و اقدامات خود را بنا به این موضوع عملی می‌کنند. 
برای نمونه، پارسال ضدانقلاب سر قضایای اغتشاشات پاییز 1401 تلاش بسیاری کرد تا ایران را از لحاظ بین‌المللی تحت فشار حداکثری قرار دهد. آنان قصد داشتند نماینده ایران از سازمان ملل اخراج شود و سفارتخانه‌های ما در کشورهای جهان بسته شده و حتی کار به جایی برسد که برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی حمله نظامی به ایران صورت بگیرد. اگرچه این موضوعات باب میل کشورهای غربی نیز بود؛ اما آنان به خوبی به این موضوع اشراف داشتند که همچنان مشروعیت با جمهوری اسلامی است و مخالفان توان آن را نداشتند که قشر قابل توجهی را به کف صحنه بیاورند. از این رو به دلیل حمایت‌های مردمی دشمن توان اقدام بیش از آن چیزی که شاهد بودیم، نداشت. به تعبیری دشمن ایران از این موضوع مطلع شد که اگر اقدام نظامی از سوی آنان صورت بگیرد، با مواجهه و سد مردم ایران روبه‌رو خواهند شد و از این جهت، ایران کشور سهل‌الوصولی برای آنان نخواهد بود. 
 
تحلیل شما درباره نقدِ در لفافه‌ای که اصلاح‌طلبان در بیانیه خود به شورای نگهبان داشتند، چیست؟
حقیقت ماجرا این است که در ذات این جریان مخالفت با برخی نهادهای انقلابی، حتی نهاد رهبری نهفته است! آنان در مجلس دهه هفتاد هم قصد داشتند نظارت استصوابی را ملغی کرده و شورای نگهبان را به حاشیه برانند. لذا از این نظر نباید انتظار داشت که صرف دعوت به انتخابات از سوی آنان تغییر و تحول خاصی در ذات این جریان سیاسی ایجاد کرده است. از شگردهای همیشگی آنان این است که با تلقی چهره مظلوم از خود و بیان این نکته که شورای نگهبان آنان را قلع و قمع کرده است، توجه مردم را جلب کنند و از آنان بخواهند که به این جریان سیاسی رأی دهند. این بیانیه یک آرایش سیاسی است و همچنان اصلاح‌طلبان گوشه چشمی به کسب قدرت دارند و همواره تلاش خود را برای پیروزی در این کارزار سیاسی خواهند داشت.