مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی سیگنالهای هدفمندی را درباره فعالیت هستهای جمهوری اسلامی ایران و ماهیت آن ارسال میکند. «رافائل گروسی» به تازگی مدعی شده است[...]
مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی سیگنالهای هدفمندی را درباره فعالیت هستهای جمهوری اسلامی ایران و ماهیت آن ارسال میکند. «رافائل گروسی» به تازگی مدعی شده است، ایران به توافقات صورت گرفته با آژانس پایبند نبوده و همین مسئله به دسترسی نداشتن این مجموعه به نیروگاهها و مکانهای ادعایی در کشورمان منجر شده است. از سوی دیگر، کاخ سفید و اتحادیه اروپا نیز طی روزهای اخیر با صدور بیانیههایی ضمن ابراز نگرانی از ارتقای توانایی کشورمان درباره سطح و درصد غنیسازی، خواستار رقیقسازی محصولات 60 درصدی اورانیوم و گشودن درهای سایتهای درخواستی آژانس بر روی بازرسان این نهاد ظاهراً بینالمللی و مستقل شدهاند! در این زمینه نکاتی وجود دارد که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت:
نخست اینکه مثلث وینـ واشنگتنـ بروکسل دور باطل دیگری را در تقابل با فعالیتهای هستهای کشورمان آغاز کردهاند. آنها مدعی هستند عدم صدور قطعنامه شورای حکام در نشست فصلی اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی نماد حسن نیت آنها برای شفافسازی فعالیتهای هستهای ایران بوده و این فرصت بار دیگر به تهران داده نخواهد شد! به عبارت بهتر، آنها کشورمان را درباره صدور قطعنامه در جلسه فصلی آتی شورای حکام تهدید کردهاند. به صورت همزمان، گروسی نیز اصرار دارد هر چه سریعتر به تهران سفر کند و با مسئولان سازمان انرژی اتمی کشورمان در خصوص دسترسیهای فراپادمانی دیدار کند. بدیهی است که این روند در نهایت ختم به تحقق خواستههای یک طرفه آژانس و غرب نخواهد شد. کشورمان طی سالهای اخیر هرگونه تعامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را تابعی از احیای واقعی توافق هستهای (آن هم با استناد به مکانیسم راستی آزمایی و تضمینهای فنی و اعتباری) دانسته و همکاری یکطرفه با آژانس در موارد فراپادمانی را وفق مصوبه مجلس شورای اسلامی غیر قابل قبول تلقی کرده است.
نکته دوم اینکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی علناً از تعهدات و توافقهای صورت گرفته در جریان دو سفر گروسی به تهران عدول کرده و مختومهسازی پروندههای ادعایی علیه ایران را در هالهای از ابهام قرار داده است. در چنین شرایطی دلیلی برای همکاری داوطلبانه با آژانس وجود ندارد. گروسی با اظهار نظرهای غیرفنی و کاملاً سیاسی خود درباره ماهیت مذاکرات هستهای میان ایران و اعضای 1+4، نقش پررنگی در توقف مذاکرات و پیشرفت نکردن آنها ایفا کرده و در این زمینه به بازی مستقیم خود در زمین آمریکا و اتحادیه اروپا ادامه میدهد. رایزنیهای آشکار و پنهان گروسی با مقامات رژیم اشغالگر قدس در روزهای منتهی به برگزاری نشستهای فصلی شورای حکام، شاهد مثالی دیگر دال بر رویکرد غیر حقوقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شمار میآید. در چنین وضعیتی، گروسی به جای «متن»، بر روی «فرامتنها» متمرکز است؛ آن هم فرامتنهایی که محصول آن عدم احیای واقعی توافق هستهای بوده است.
نکته سوم، معطوف به رویکرد جمهوری اسلامی ایران در قبال خواستههای آژانس و مواضع مشترک آمریکاـ اروپاست. خطوط قرمز ما در برههای که برجام احیا نشده و آمریکا و اروپا دیگر به تعهدات حداقلی خود در سند توافق و قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد پایبند نیستند، کاملاً مشخص است. ارتقای توانایی غنیسازی اورانیوم در بالاترین سطح ممکن، پاسخی آشکار به عهدشکنی غرب و آژانس بوده و اگر آنها خواستار توقف این روند هستند، ناچار به بازگشت از راهبردها و تاکتیکهای خود در مذاکرات هستهای خواهند بود. راه دیگری برای این بازیگران بیتعهد متصور نیست، حتی اگر غرب ایران را به صدور قطعنامهای جدید در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی تهدید کند. جابهجایی خطوط قرمز هستهای در ایران و وادارسازی کشورمان به اجرای یکطرفه تعهدات فراپادمانی خود نسبت به آژانس، خواستهای است که مثلث مذکور(آژانسـ آمریکاـ اروپا) هرگز به آن دست نخواهند یافت. ضمن آنکه پیشرفتهای هستهای ایران در سطوح گوناگون، چه در عرصه تحقیق و توسعه و چه غنیسازی اورانیوم، به مزیت و امتیازی برای مهار سیاسیکاری و امتیازگیری بیجای غرب از ایران تبدیل شده و تغییر این معادله مستلزم پرداخت هزینههای واقعی از سوی طرف مقابل خواهد بود. در صورتی که چنین عزم و ارادهای در غرب و آژانس بینالمللی انرژی اتمی وجود نداشته باشد، سفر گروسی به ایران کاملاً تهی و بیفایده خواهد بود؛ گزارهای صریح و قطعی که رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان نیز در پیامهای خود به مدیر کل آژانس و شورای حکام منتقل کرده است .